هر حادثه طبيعي ميتواند براي پايتخت جبرانناپذير باشد
كمال اطهاري٭
كلانشهر تهران شهري است با ويژگيهاي منحصربهفرد؛ شهري با سالانه حدود 30 ميليارد دلار سرمايهگذاري در بخش ساختمانها و همچنين امور زيربنايي مانند مترو و احداث خيابانها و... و معادل همين مقدار سرمايهگذاري در بخش ماشينآلات و تجهيزات ساختماني و فني. اما اين تمام ماجرا نيست. در اين ميان سرمايه ديگري نيز وجود كه به نام «سرمايه اجتماعي» از آن ياد ميكنيم. سرمايهگذاري معادل حداقل 40 ميليارد دلار در سال. به بياني كمترين هزينه سرمايهگذاري سالانه شهري در تهران چيزي معادل 100 ميليارد دلار است يعني بيش از هزار ميليارد دلار در يك بازه 10 ساله. درمقام مقايسه ميتوان اين رقم را با معادل پول ناشي از فروش حدود 10 سال نفت ايران مقايسه كرد. حالا اگر اين رقم را در عمر تهران جديد با 60 سال سابقه ضرب كرد، به رقمي معادل شش هزار ميليارد دلار ميرسيم. اين ارقام چنان نجومي است كه به سادگي نميتوان از كنار آنها گذشت. حالا براساس اعلام و پيشبيني سازمان جايكا، در صورت بروز زلزلهاي شديد در پايتخت چيزي حدود 60 تا 70 درصد از تهران تخريب خواهد شد. با اين وجود حتي اگر تصور كنيم كه در خوشبينانهترين حالت تنها 20 درصد تهران ويران شود، باز هم با وقوع زلزله يا توفاني شديد، پايتخت كشور چيزي حدود هزار ميليارد دلار خسارت خواهد ديد؛ فاجعهاي با ابعادي غير قابل تصور و تقريبا غير قابل جبران. اين تاثيرات چنان عظيم و بزرگ و شوك برانگيز است كه دولتمردان را برآن داشته تا به فكر انتقال پايتخت سياسي كشور بيفتند. آن هم با رقمي حدود 300 ميليارد دلار (بدون احتساب تجهيزات لازم) كه رقم بزرگي براي اقتصاد كشور است. با اين وجود به گفته كارشناسان ميتوان تهران را تنها با چيزي حدود 30 تا 50 ميليارد دلار در مقابل حوادث طبيعي ايمنسازي كرد. اين رقم در مقابل رقمهاي هزار ميليارد دلاري و 300 ميليارد دلاري چنان اندك است كه بايد با نگاهي دقيقتر به آن نگريست اما متاسفانه تاكنون شاهد چنين ديدگاهي در بين دولتمردان، سياسيون و مديران كشوري و شهري نبودهايم. در عوض همواره شاهد بودهايم كه مديران مربوطه به جاي واقعنگري و انجام مطالعات عمقي و ريشهاي بيشتر به كوتاهترين راهكارها انديشيدهاند درحالي كه تهران شهري است با حجم بالايي از بناهاي فرسوده كه هر ساله نيز برآن افزوده ميشود و در عين حال هر روز احتمال وقوع زلزلهاي شديد يا توفاني سهمگين در آن ميرود. درچنين شرايطي صحبت از ستاد مديريت بحران بحث بيهودهاي است، چراكه عملكرد اين سازمان براي بعد از وقوع حادثه طراحي شده است، درحالي كه ما بايد قبل از وقوع يك فاجعه، به فكر مواجهه با آن باشيم. ما بايد به نقطهاي برسيم كه بتوانيم پيشبيني كنيم. بايد خدا را شاكر باشيم كه درحادثه سيل اخير مردمي كه در تونل جاده چالوس بودند، از بين نرفتند. در حالي كه با پيشبيني و اعلام اين توفان ميشد به راحتي براي مواجهه با آن آماده بود. واقعيت اين است كه در كشور ما، هر وقت كه زلزله يا سيل و توفاني رخ ميدهد، مسوولان با «تعجب» از آن ياد ميكنند و درصدد توجيه عملكرد خود در رويارويي با آن برميآيند و بعد از مدتي... تمام اين بحثها و جلسات و تحليلها به فراموشي سپرده ميشود. درحالي كه گذشته از خسارتهاي مالي و اقتصادي چنين فجايعي، سرمايههاي غير قابل جبراني به نام سرمايههاي اجتماعي نيز در معرض تهديد و از بين رفتن قرار ميگيرند. كمااينكه در زلزله «بم» نيز گرچه ساختمانها و بناهاي شهر دوباره بازسازي شد اما شهر بم، بدون مردم آن به عنوان سرمايههاي اجتماعياش هيچگاه مانند گذشته نشد. به همين ترتيب اگرخداي ناكرده در تهران نيز زلزلهاي شديد رخ دهد، تمام اقوام و فرهنگها و قوميتهاي مختلف كشور كه پايگاه آنها در تهران است نيز دستخوش ضرباتي جبرانناپذير شده، سركشي و آشوب را به دنبال خواهد داشت. به همين دليل بايد از هماكنون به فكر چاره بود. بايد با پژوهشهاي واقعبينانه تهران را بررسي و تحليل كرد و راهكارهاي عملي و قابل اجرايي را با كمترين هزينه براي آن ترسيم كرد. اين تنها راه براي جلوگيري از فاجعهاي ملي است كه در كمين پايتخت است و هر لحظه آن را تهديد ميكند.
* كارشناس برنامهريزي شهري