• 1404 پنج‌شنبه 11 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6032 -
  • 1404 پنج‌شنبه 11 ارديبهشت

كوتاه شو صداي شرم‌آور

محمد خيرآبادي

زمان كه مي‌گذرد، خاطره‌ها دور مي‌شوند، آنقدر كوچك كه شايد فقط ردي كمرنگ از آنها در ذهن آدم باقي بماند. اما اين قاعده به هيچ‌ وجه كلي نيست و در زندگي هر كسي خاطرات بدقلق و بدبدني هم هستند كه مدام بزرگ و بزرگ‌تر مي‌شوند. خاطراتي كه در يك لحظه تلخ يا در جريان رويدادي ناگوار به دنيا آمده‌اند و مثل يك موجود زنده سخت جان، در هر شرايطي به رشد و نمو خود ادامه مي‌دهند. انگار گرد زمان بر اينها نمي‌نشيند و فراموشي در اينها راه ندارد. مي‌توانند چنان عظيم شوند كه مانند يك هيولا در ذهن و جان آدم خانه كنند و زندگي را بي‌رمق سازند. مرگ‌ها، فقدان‌ها و زخم‌هايي وجود دارند كه مانند خاطره‌اي سخت‌جان هميشه در ذهن و روان آدم جا خوش مي‌كنند. 35 سال از جنگ ايران و عراق گذشته و حدود 7 هزار جانباز از بيماري‌هاي اعصاب و روان رنج مي‌برند. كابوس‌هاي شبانه و اختلالات شديد رواني هميشه همراه آنهاست. در شهري مثل سردشت از جمعيت 12 هزار نفري روزهاي جنگ، نزديك به 8 هزار نفر آلوده به گاز سلاح‌هاي شيميايي شدند و عوارض آن حتي به نسل‌هاي بعد منتقل شده است. هنوز تاثيرات عميق ذهني و رواني جنگ جهاني اول و دوم، جنگ ويتنام و نزاع‌هاي ديگر به وضوح قابل مشاهده است. جنگ‌هاي داخلي در بسياري از جاها مثل منطقه بالكان، سوريه، افغانستان و... سرنوشت بسياري از آدم‌ها را شايد براي هميشه به تلخي و تاريكي كشانده است. 
يادم مي‌آيد دو، سه سال قبل براي ام‌آرآي رفته بودم بيمارستان. روي صندلي‌هاي انتظار نشسته بودم كه مردي متولد 1348 اهل گيلانغرب آمد و پذيرش شد. كنارم نشست؛ چيزي نگذشت كه احساس كردم براي همكلام شدن اين پا و آن پا مي‌كند. تا لب باز كرد فهميدم از آن انسان‌هاي گرم و خوش‌سخن و باحال روزگار است. ريش و موي سفيدش او را پيرتر از سنش نشان مي‌داد. دست چپش مصنوعي بود و تمام تنش پر از تركش. در جنگ تخريب‌چي بود و بر اثر انفجار مين مجروح شده بود. مي‌گفت 10 شب است كه نخوابيده، از درد زياد پشت، دست و پاها. جنگ سال‌هاست تمام شده و صلح و آتش‌بس برقرار است. نيروهاي دو طرف مرز ديگر پيشروي نمي‌كنند و دشمنان سابق با هم دوست شده‌اند. اما تركش‌هاي درون تن او، كاري به اين حرف‌ها ندارند، گوش به هيچ قطعنامه و صلحنامه‌اي نمي‌دهند و هنوز مشغول پيشروي‌اند.
گاهي به اين فكر مي‌كنم كه يعني چطور ممكن است كسي از جنگ دفاع كند؟ يعني چطور ممكن است كسي فكر كند بمباران تاسيسات زيربنايي يك كشور حتي يك درصد به نفع و خير و صلاح آن كشور تمام خواهد شد؟ اصلا چطور ممكن است كسي فكر كند «مرگ يك بار و شيون يك بار» درست است؟ نه! نه! حقيقت تاريخي و واقعيت روي زمين اين است كه بسياري از مرگ‌ها با يك بار شيون نه تنها به فراموشي سپرده نمي‌شوند كه تلخي و اندوه و شيوني مدام به بار مي‌آورند. بسياري از زخم‌ها هيچ ‌وقت خوب نمي‌شوند. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون