نگاهي به پيدايش موسيقي عرب
خنياگرانِ شام و حجاز و...
مصطفي محمدي
موسيقي اعجازي الهي و موهبتي بيهمتاست كه از ابتداي پيدايش تاكنون سفير تاريخي و فرهنگي و روايتگر رسوم در جهان و بازگوكننده سبك و روش زندگي پيشينيان است. جهان عرب يا كشورهاي عربي (۱۰ كشور آفريقايي و ۱۲ كشور آسيايي) اتحاديه كشورهاي عرب را تشكيل ميدهند كه ۸۰ درصد بيابان و باقي آن نيمهبياباني و نسبتا خشك است. در اين ميان، رسميت زبان عربي در كشورهاي جمهوري دموكراتيك عربي صحرا، فلسطين، سودان جنوبي و عراق همواره مورد بحث بوده است و در كشورهايي همچون مراكش، موريتاني، الجزاير و مصر به زبان آمازيغ مكالمه دارند. تبارشناسان عرب، يوبال فرزند لمك از نوادگان قابيل را پديدآورنده موسيقي ميدانند. او اولين مرثيهسرا در سوگ هابيل و نجواكننده آن بوده است. پس از يوبال، از توبال برادرش به عنوان سازنده طبل در تاريخ نام برده شده و ضمن روايت برخي تاريخدانان اولين ساز زهي «مزعف» توسط دختران او ساخته و نواخته شده است، گرچه نظريه منابع سوريهاي غير از اين بوده و اولين سازنده ساز زهي را خواهران هابيل و قابيل ميدانند! موسيقي در جهان عرب به دو بخش قبل و بعد از ظهور اسلام تقسيم ميشود. موسيقي پيش از اسلام عمدتا در نواحي يمن رونق داشته و در عربستان بيشتر در مناسك حج «تحليل و تلبيه» يا به شكل رجزخواني در جنگها كه نوعي «حجو» بهشمار ميآيد، مورد استفاده قرار ميگرفته است.
موسيقي عرب پس از اسلام
جهان عرب بعد از ظهور اسلام به علت گسترش جغرافيايي، رشد چشمگيري يافته و كشورهايي چون مصر بهدليل ديرينگي تاريخي و عراق بهجهت همجواري با ايران و شام بهخاطر مجاورت با اين دو كشور از شايستگيهاي موسيقايي برجستهتري برخوردار شدهاند كه در اينجا به چندي از بزرگان و متاثران اين هنر عظيم به اختصار سخن خواهيم گفت:
ابراهيم بن ماهان بن بهمن الموصلي (۱۲۵-۱۸۸ ه.ق)، ملقب به ابراهيم موصلي شاعر، غزلسرا، موسيقيدان، آهنگساز، خواننده و عودنواز و رهبر جنبش موسيقي كلاسيك، در يك خانواده ايرانيتبار در عراق چشم به جهان گشود. از خدمات اين نابغه ايرانيتبار ميتوان به ساخت بيش از يكصد آهنگ در مقامات موسيقايي اشاره كرد كه شكلگيري دستگاه «ماهور» هم به وي منتسب است. دقت و حساسيت و ذكاوت موسيقايي ابراهيم در حدي بوده است كه اگر در ميان صد نوازنده، كوك يكي از سازها نابرابر ميشد، وي آن را درمييافت. اسحاق موصلي (۱۵۰-۲۳۵ ه.ق) فرزند ابراهيم و مادری ايراني (شاهك) يكي از مستعدترين شاگردان پدر و از موسيقيدانان برجسته روزگار خود بود. او آثار پدر را به حد كمال رسانيد و شاگردان متعددي را پرورش داد. چيرهدستي اسحاق در عودنوازي سرآمد از پدر بود و اولين ترانهسراي موزون به زبان عربي است كه طنين صداي پرقدرت و توانايي در سلفژ و اداي ژوست نتها در گامهاي بالاي موسيقي موجب شد كه او را «ملسوع» يا گزيده شده خطاب کنند.
نابغهاي به نام زرياب
ابوالحسن علي بن نافع (۱۷۸-۲۴۶ ه.ق)، فارستبار كه در موصل عراق متولد شد، از شاگردان اسحاق موصلي است. سيهچردگياش دليل شد او را توكاي سياه يا «زرياب» بنامند. موسيقي، هندسه و مهندسي فواصل پردهاي نتها و انضمام سيم پنجم بر ساز عود، و ابداع و پيدايش ساز «گيتار» از شاهكارهاي اين نابغه ايرانيتبار بهشمار ميرود. زرياب را متولي مكتب موسيقي عرب آندلسي و مروج موسيقي عربي در غرب ميدانند كه اسپانياي امروزي ساز ملي خود را مديون اوست و البته آلبوم «زرياب» نوازنده فقيد اسپانيا پاكودولوسيا گواه و قدردان اين مهم است. تا قبل از ظهور زرياب، آموزش موسيقي از راه گوش و ممارست استادان و شاگردان انجام ميشد تا او با تقسيم موسيقي به ضرباهنگ و مترآهنگ و ملودي، نحوه آموزش را تسهيل بخشيد. در اواخر خلافت متوكل عباسي و انتقال پايتخت به موصل عراق، ضعف شديد حكومت و قدرتگيري تركان سلجوقي و تاثيرشان بر فرهنگ اعراب، مددبخش ورود گامهاي موسيقايي ايران و احياكننده گامهاي قديمي و از ياد رفته در موسيقي عرب شد.
جايگاه مصر در موسيقي عرب
و اما كشور باستاني مصر، كشوري با تمدني ژرف و پر رمز و راز. مصريان باستان اختراع موسيقي را به الهه بت (Bat) منسوب ميدانند. فرقه «بت» در نهايت به مذهب «حاثور» تبديل شد. اعتقاد مصريان باستان بر اين بود كه موسيقي حاثور توسط «ازيريس» به عنوان بخشي از تلاش او براي تمدن جهان مورد استفاده قرار گرفته است. ايزدبانوي شير و باستت نيز الهه موسيقي قلمداد ميشدند. اگرچه طبق گفتهاي كهن در مصر «هيچ آدم عاقلي موسيقيدان نميشود» ولي موسيقي در اين كشور نهادينه، پيشرو و بسيار حائز اهميت است. شكلگيري مقامات آوازي چه با همراهي ساز و چه بدون آن در مدارس بهطور تخصصي تدريس شده كه بخش بدون ساز آن در زمينه مذهبي توسط قاريان ممتازي چون عبدالباسط و راغب مصطفي غلوش هميشه شنيدني و از ياد نرفتني است. پس از ورود سازهاي غربي چون ويلن و پيانو در ميانه سده ۱۸ ميلادي، موسيقي مصر دچار تحولات رو به بالا و موجب ظهور بيش از شش نسل از آهنگسازان و تنظيمكنندگان تا به امروز بوده است. ضبط آثار موسيقي در اين كشور از سال ۱۹۱۰ ميلادي آغاز شد كه در اين ميان، آثار فاخري از بزرگاني چون امكلثوم، محمد عبدالوهاب و عبدالحليم حافظ در دسترس است. موسيقي سنتي مصر همچون باقي موسيقيهاي رايج جهان دستخوش تلفيقهايي هم شده است كه بعضا بسيار شنيدني است. در اين راستا ميتوان به موسيقي مديترانه و طلايهدار آن اشاره داشت.
عمرو دياب، محبوب در ميان اعراب و ايرانيان
عمرو عبدالباسط عبدالعزيز دياب با نام هنري «عمرو دياب»زاده ۱۹۶۱ ميلادي در بندر پورت سعيد است. استعدادش در دوران پيش از دبستان توسط مربي آموزش موسيقي كشف و پس از اجراي سرود رسمي مصر در راديو محلي، توسط فرماندار وقت ستايش و جايزه گيتار طلايي دريافت كرد. تشويقها و پشتيباني خانوادگي و ممارست و تمرين و كوشايي در هدف عمرو دياب موجب ميشود توسط موسيقيدان برجسته مصري «هاني شنوده» در نوجواني كشف و با ترانه «زمان» به جهان موسيقي معرفي شود. صداي خوشرنگ و تسلط اضافه در درك شعر و سعي در تلطيف لهجه و هوشمندي احساسي در تلفيق اشعار با آهنگ، نويدبخش ظهور يك خواننده جهاني بود. وسعت صدا و پختگي و بهرهمندي از تكنيكهاي تحرير و غلتهاي صحيح آوازي و توانايي در اجراي بجاي فورتهها (اداي قوي و پر حس) و فوسهها (صداي دوم يا صداي هوادار) و نيز توانايي كشش اجرايي بين نتها (گيليساندو) گاهي از يك نت به چندين نت ديگر و تكنيكهاي نوانس (نوسان در ارايه قدرت صدا) از اين خواننده، يك هنرمند حرفهاي و بينالمللي ساخته است كه در ايران هم هواداران بسياري دارد. پيدايش و بهرهبري هر اقليم از پديده موسيقي بنا به نوع اقليم آن سرزمين شكل يافته است. ساز ني در نيزارها پديدار شده و سازهاي كوبهاي الهام يافته از ضربات موزون داركوبها بر تنه درختان است، سازهاي بادي برگرفته از صداي پيلهاي جنگلي است و مقامات آوازي شكلگرفته از آواز پرندههاست و صداي امواج دريا و سكوت شبانه بيابانها، نجواگر غوغا و سكوت است. جنگ و حماسههاي آن از پيروزي تا شكست با موسيقي و آواز روايت و همسرا بوده و اين موهبت نه تنها در زمين بلكه در تمامي اين منظومه عظيم تا ابديت پابرجاست. دقت و ظرافت در يافتن استعدادهاي نو، تسهيل آموزش توسط دولتمردان، حمايت و تغيير تفكر خانوادهها از كليشههاي شغلي آينده فرزندان و البته تشويق نوباوگان ميتواند ارتقابخش هنر يك كشور تا سطح بالاي بينالمللي و ترفيع جايگاه هنر و هنرمند بهدور از تكرار باشد. به اميد آن روز.