روزبه دلاور
تيم بسكتبال شهرداري گرگان در ديداري نفسگير و به ياد ماندني با حمايت بيدريغ هواداران پرشورش موفق به كسب عنوان قهرماني ليگ برتر مردان شد. در آخرين گام از فينال، تيم شهرداري گرگان در خانه خود در سالن پرشور امام خميني ميزبان طبيعت اسلامشهر بود. اين ديدار كه به دليل ازدحام بيسابقه هواداران با تاخير دو ساعته آغاز شد به يك ماراتن واقعي تبديل گشت. پس از رقابتي پاياپاي كه به وقت اضافه دوم كشيده شد و با اتفاقات عجيبي همراه بود (از جمله تكان دادن حلقه و ورود زودهنگام تماشاگران به زمين) گرگانيها سرانجام با نتيجه نزديك ۹۸ بر ۹۵ پيروز شدند. اين پيروزي سخت و دراماتيك، سري فينال را با حساب ۳ بر صفر به سود شهرداري گرگان به پايان رساند و آنها براي چهارمين بار در تاريخ باشگاه، جام قهرماني ليگ برتر را در خانه و در ميان خيل عظيم هوادارانشان بالاي سر بردند. نقش هواداران پرشور گرگاني در اين قهرماني انكارناپذير بود؛ حمايت نفسگيرشان در لحظات حساس، انرژي مضاعفي به بازيكنان بخشيد و شبي فراموش نشدني را براي بسكتبال گرگان رقم زد. اما پس از قهرماني شهرداري با اميرحسين يازرلو يكي از بازيكنان بااخلاق اين تيم گفتوگويي ترتيب داديم كه ماحصل آن را در زير ميخوانيد.
چه احساسي پس از قهرماني داريد؟
تا ساعت چهار، پنج صبح جشن قهرماني گرفتيم و تا همين الان خواب بوديم. (نزديك به بعد از ظهر). شش سال است كه در ليگ بازي ميكنم اما براي اولين بار بود كه با يك تيم تا فينال صعود كردم و قهرمان شدم. تجربه خيلي خوبي است به خصوص با اين هواداران كه جا دارد از آنها تشكر كنيم چون اگر نبودند قهرمان نميشديم. ضمن اينكه بچهها صد خودشان را گذاشتند و يكدست بوديم و ميخواستيم قهرمان شويم كه به لطف مردم و كادر فني توانستيم قهرمان شويم.
بازي فينال به حاشيه كشيده شد. علتش چي بود؟
منظورتان را متوجه نشدم!
همين كه با تاخير برگزار شد و باعث ناراحتي اعضاي تيم مقابل شدند.
به دليل اينكه در سالن جا نبود تا تماشاگران بنشينند مسوولان فدراسيون و سازمان ليگ اجازه ندادند بازي شروع شود تا نيروهاي انتظامي زمين را تخليه كردند تا بازي برگزار شود.
قبول داري بهتر است بازيهاي ليگ آن هم در سطح فينال بايد با نظم بيشتري برگزار شود؟
بله؛ خودم به شخصه از ساعت 30: 12 در سالن بودم تا ساعت چهار بازي برگزار شود اما خب چهار بار خودم را گرم کردم تا بازي شروع شود كه نشد! سرد و گرم شدن بدن حتي درصد مصدوميت را بالا ميبرد.
مسير رسيدن به قهرماني چطور بود؟
تيم جواني بوديم كه از اول فصل تا پليآف بدون يار خارجي پيش رفتيم. در كنار بازيكنان بومي بازيكنان بزرگي مثل ارسلان كاظمي و ميثم ميرزايي توانستيم قدم به قدم تيمها را ببريم و در رده چهار جدول قرار گرفتيم و در پلياف اول سه بر صفر برنده شديم مقابل كاله كه سه تا بازيكن خارجي داشتند و كارمان سخت شد و ما هم توانستيم با جذب يك خارجي اين تيم را سه بر يك ببريم و در فينال هم ديديد كه چطور برنده شديم!
هواداران شهرداري در اين قهرماني چقدر تاثيرگذار بودند؟
همه ايران ميدانند كه گرگان پايتخت بسكتبال است با هوادارانش كه هميشه سنگ تمام گذاشتهاند. هميشه در بازيها به خصوص در پليآفها كه در سالن جا نداشتيم و بيرون ورزشگاه هم بودند.
از عملكرد خودت رضايت داشتي؟
من در سال پيش فصل را با مصدوميت تمام كردم و امسال براي من سخت بود كه كدام تيم بروم و وقتي به گرگان آمدم اولش استرس داشتم اما با وجود آقاي صالح كه واقعا به جوانها روحيه ميدهد و اعتماد دارد توانستم خودم را به خوبي نشان بدهم و بسيار راضيام از عملكردم!
برنامه ات براي آينده چيست؟
هنوز تصميمي نگرفتهام.
براي قهرماني پاداش هم در نظر گرفتند؟
در قرارداد من نيست اما مثلا يك كارت هديه ميدهند.
قرارداد بازيكنان ليگ برتر بسكتبال با ليگ برتر فوتبال تفاوت زيادي دارد؟
فوتباليستها كه قراردادهاي شان فضايي است! ما نه.
در فوتبال، طرفدار تيمي هستي؟
استقلاليام که وضعيتشان انشاءالله درست ميشود.
خاطرهانگيزترين لحظه اين فصل براي شما چي بود؟
مادرم كه براي اولين بار همراه بانوان ديگر به ورزشگاه راه دادند و توانست بازي ما را ببيند و من هم در آن بازي خوب بازي كردم و توانستم سرافرازش كنم. بعدش ديگر پاي ثابت سالن است و يك ساعت راه ميآيد تا بازيهاي ما را ببيند.
دوست داري در كشور ديگري بازي كني؟
صددرصد دوست دارم در اروپا بازي كنم. هركسي يك آرزويي دارد و به خودش ايمان دارد و من هم در خودم ميبينم .
هم تيميهايت چطور بودند؟
امسال همه واقعا يكدل و يكدست بوديم و مثل برادران هم كنار هم بوديم. هيچ كسي به اين تيم ايمان نداشت و ميگفتند همين كه در هشت تا تیم هست كافي است اما وقتي به فينال رسيديم همه مانده بودند! بازيكنان همه تقريبا همسن بوديم و كاپيتان مثل پدر بود! اولين بار بود كه كنار الگوي ورزشيام ارسلان كاظمي بازي ميكردم و هميشه به خاطر او شماره ۱۴ ميپوشيدم كه امسال ۴۱ شد. من از او خيلي چيزها ياد گرفتم که يك الگوي بزرگ است.
تجربه كار با كادر فني شهرداري چطور بود؟
خيلي خوب؛ همه بادانش بودند و ياد گرفتيم مخصوصا سرمربي تيم.
هميشه كه تا اين ساعتها بيدار نميماني؟
نه؛ هميشه هفت صبح بيدار بودم و شبها زود ميخوابم.