مرتضي مكي: مذاكرات ايران و امريكا روي لبه تيغ در جريان است و ابتكار عمل ديپلماتيك دستگاه ديپلماسي ميتواند سازنده باشد
حديث روشني
همزمان با اعلام برگزاري دور چهارم رايزنيهاي ايران و امريكا در مسقط، عباس عراقچي، وزير امور خارجه كشورمان سفري يك روزه به عربستان و قطر داشت؛ سفري كه به ادعاي ناظران به دليل تقارن با ازسرگيري گفتوگوهاي حساس ميان تهران و واشنگتن و همزمانياش با سفر تاريخي دونالد ترامپ به خاورميانه موجب شده تا تحليلها درباره ابعاد و چرايياش افزايش يابد، بالاخص آنكه عراقچي ميهمان دو كشوري است كه قرار است ميزباني ترامپ را نيز عهدهدار باشند. برخي ناظران با استناد به تلاشهاي پادشاهي براي ايفاي نقش ميانجي ميان تهران و واشنگتن، بر اين باور ادعايي هستند كه رييس دستگاه ديپلماسي كشورمان با هدف تسهيل رايزنيهاي جاري به رياض سفر كرده تا همزمان با ميانجيگري سنتي عمان، از نقشآفريني عربستان استفاده كرده و بدين طريق تهديدها و تحركات ادعايي اسراييل را خنثي كند. گروهي ديگر از زاويهاي متفاوت اين سفر را رصد كرده و با اشاره به تعليق رايزنيها و اختلافنظرهاي جدي فني ميان تهران و واشنگتن و درنهايت موضعگيري اخير مقامهاي امريكايي درباره برچيدن كامل برنامه صلحآميز هستهاي ايران، مدعياند كه عراقچي تور منطقهاياش را در آستانه رايزنيها كليد زد، چراكه براساس محاسبات تهران در صورتي كه خروجي نهايي كابينه ترامپ عبور ادعايي از خطوط قرمز تهران باشد، گفتوگوها ممكن است متوقف شود و گزينههايي روي ميز قرار بگيرد كه بسترساز افزايش تنشها شود، از همين رو ديپلمات ارشد ايران به عربستان و قطر، دو متحد اصلي امريكا سفر كرده تا بدانها درباره پيامدهاي تحركات اخير امريكا هشدار دهد. فارغ از چرايي سفر رييس دستگاه ديپلماسي كشورمان به عربستان و قطر، دور چهارم رايزنيها درحالي برگزار ميشود كه استيو ويتكاف، نماينده ويژه ترامپ اخيرا و طي ادعايي شتابزده بسان ترامپ و وزير امور خارجه امريكا به زبان تهديد متوسل شده و مدعي گشته كه اگر تهران برنامه هستهاياش را كنار نگذارد، اين دور از گفتوگوها ميتواند آخرين فرصت براي ديپلماسي باشد. اين ادعا درحالي رسانهاي شده كه اخيرا كابينه ترامپ با رييس شوراي امنيت ملي اسراييل جلسهاي مشترك داشته و به نظر ميرسد لابي يهودي بار ديگر تلاش كرده تا مسير گفتوگوها را منحرف كند، از همين رو به باور گروهي از تحليلگران سفر آقاي عراقچي در چنين فضايي به رياض و دوحه، يك سفر معمولي نيست، بلكه بخشي از آرايش ديپلماتيك ايران در بزنگاهي حساس در مذاكرات هستهاي به شمار ميآيد. در همين راستا روزنامه اعتماد با هدف ارزيابي و تحليل سفر آقاي عراقچي به عربستان و قطر در آستانه دور چهارم رايزنيها با عبدالرضا فرجيراد، استاد ژئوپليتيك و مرتضي مكي، كارشناس مسائل سياست خارجي گفتوگو كرده است. فرجيراد در گفتوگو با «اعتماد» ضمن اشاره به تهديدات مكرر و ادعاي دونالد ترامپ مبني بر توسل به اقدام نظامي در صورت به نتيجه نرسيدن مذاكرات براين باور است كه در بازه زماني كنوني مشورت با كشورهاي عربي در باب نتايج احتمالي هرگونه ماجراجويي در منطقه اقدامي مهم و حياتي است كه به نظر ميرسد وزير امور خارجه كشورمان با اين هدف اين سفر را در دستور كار قرار داده است. مكي اما با تاكيد بر نفوذ لابي اعراب بر واشنگتن، نقش كشورهاي منطقه بالاخص عربستان را بر فرآيند مذاكرات مثبت ارزيابي كرد. نقشي كه فرآيند رايزنيها را در مسيري سازنده قرار خواهد داد.
مشروح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد:
عبدالرضا فرجيراد:
سفر عراقچي با هدف تبيين مواضع ايران درباره موضوعات هستهاي و منطقهاي و مديريت فضاي پرتنش حاكم انجام شد
عبدالرضا فرجيراد، استاد ژئوپليتيك در پاسخ به سوال «اعتماد» مبني بر چرايي سفر آقاي عراقچي به دوحه و رياض در آستانه ورود رييسجمهور ايالاتمتحده به خاورميانه گفت: سفر آقاي عراقچي پيش از ورود دونالد ترامپ به منطقه خاورميانه، با هدف توجيه كشورهاي منطقه، به ويژه كشورهاي عربي، با لحاظ كردن دو محور اصلي انجام شد: نخست، تبيين مواضع هستهاي جمهوري اسلامي ايران و دوم، انتقال پيامهاي هشدارآميز جهت آگاه كردن مقامات دولت امريكا. بالاخص در شرايطي كه دايما مواضع و اظهارنظرهاي متناقضي از سوي برخي مقامات امريكايي درباره برنامه هستهاي ايران به گوش ميرسد. در همين راستا شاهد هستيم در مقطعي جيدي ونس معاون آقاي ترامپ ادعا ميكند با حفظ برنامه هستهاي ايران در چارچوبهاي مشخص مشكلي ندارد، اما نبايد اجازه دستيابي به سلاح هستهاي داده شود. پس از آن بلافاصله دونالد ترامپ ادعاي كاملا متفاوتي را مطرح ميكند مبني بر اينكه سانتريفيوژهاي ايران بايد يا داوطلبانه برچيده شوند يا با توسل به گزينه نظامي از بين بروند. واقعيت اين است كه اين اظهارات متناقض و پي در پي در موضعگيريهاي واشنگتن، ضرورت مديريت فضاي پرتنش موجود را دوچندان كرده است. اين استاد ژئوپليتيك در ادامه گفتوگويش با «اعتماد» خاطرنشان كرد: بنابراين بخش اول اين سفر به روشنگري درباره برنامه هستهاي ايران مرتبط است كه در قابش به اين گزاره پرداخته ميشود كه جمهوري اسلامي ايران تحت نظارت آژانس بينالمللي انرژي اتمي به فعاليتهاي صلحآميز خود ادامه خواهد داد و هيچگونه تلاشي براي دستيابي به سلاح هستهاي در دستور كار قرار نداده است. از طرفي ديگر مقامهاي ارشد ايراني خواهان انتقال اين پيام به اعراب به عنوان متحدان واشنگتن هستند كه بازيهاي رسانهاي و تهديدات نظامي، نهتنها كمكي به حل و فصل اختلافات نميكند، بلكه روند رايزنيها را نيز به مخاطره مياندازد. به باور فرجيراد ايران به كشورهاي منطقه اين نكته را يادآوري ميكند كه هرگونه جنگ يا درگيري نظامي، تنها به جغرافياي ايران محدود نخواهد شد و تبعات آن دامنگير كل منطقه ميشود. حال آنكه اعراب اين واقعيت را بهخوبي ميدانند، اما ممكن است ترامپ نسبت به آن درك دقيقي نداشته باشد. فرجيراد در ادامه تاكيد كرد: احتمالا موضوع دوم، به مباحث ادعايي اخير مرتبط با بحث تغيير نام خليجفارس بازميگردد، چراكه اظهارات ادعايي اخير ترامپ درباره تغيير نام اين منطقه به خليج ع رب ي و احتمال طرح اين موضوع در نشست با مقامات رياض، در قالب هدف كسب امتيازات احتمالي ادعايي از كشورهاي عربي در تقابل با ايران ارزيابي ميشود. اما واقعيت اين است كه طرح چنين مباحثي تنها موجب افزايش تنشها در منطقه خواهد شد. از سوي ديگر شاهد بوديم كه شبكه العربيه نيز همزمان نقشهاي منتشر كرده كه در آن نام خليج ع رب ي درج شده است؛ مسالهاي كه از تلاش لابي عربي در واشنگتن براي تاثيرگذاري بر مواضع ترامپ حكايت دارد. فرجيراد در ادامه به «اعتماد» گفت: سفر عراقچي به قطر نيز در همين راستا قابل تحليل است، بهويژه كه ترامپ نيز قرار است بعد از رياض به دوحه برود. نكته مهم ديگري كه وجود دارد اين است كه امارات هر چند جزو مقصدهاي سفرهاي خاورميانهاي ترامپ نيست، اما باتوجه به شكل روابطش با واشنگتن و تهران، بازيگري قابل اعتمادي براي ايران محسوب نميشود و حتي ممكن است در تحريك ترامپ به شكلي فعال نقش آفريني كند. با اين حال، در صورت توجه كشورهاي عربي به ملاحظات ايران و حفظ منافع مشترك منطقهاي، سفر عراقچي ميتواند نتايج مثبتي به همراه داشته باشد. اين استاد ژئوپليتيك در ادامه گفتوگو با «اعتماد» خاطرنشان كرد: در اين ميان، نبايد نقش قطر را در معادلات منطقهاي ناديده گرفت. قطر بهواسطه روابط نسبتا خوب و سازندهاي كه با ايران دارد، ميتواند نقش ميانجي و متعادلكننده روابط را ايفا كند. در واقع، يكي از پيامهاي غيرمستقيم ايران به طرف قطري و ديگر كشورهاي عربي اين است كه در برابر مواضع متناقض دولت ترامپ بايد هوشيار باشند. فرجيراد همچنين تاكيد كرد: وقتي رييسجمهور امريكا از يكسو ادعاي انفجار سانتريفيوژها را مطرح ميكند و از سوي ديگر، برخلاف مواضع معاونان خود، ميپذيرد كه ايران ميتواند غنيسازي داشته باشد اما نبايد به سلاح هستهاي دست يابد، اين تناقضات نشانه سردرگمي در سياستگذاري كاخ سفيد است. ايران بايد به كشورهاي منطقه، بهويژه اعراب، اين پيام را منتقل كند كه تحقق چنين ادعاهايي نهتنها غيرواقعي، بلكه خطرناك و بيثباتكننده است. در همين راستا اعراب منطقه بايد توجيه شوند كه اگر سناريوهاي تهديدآميز ترامپ جدي گرفته شود، با توجه به حضور پايگاههاي نظامي امريكا در كشورهاي عربستان و قطر، تمام منطقه در معرض ناامني و بحران قرار خواهد گرفت.
فرجيراد در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در باب ادعاي احتمال ميانجيگري رياض ميان تهران و واشنگتن گفت: نكته درستي است و ممكن است چنين سناريويي صحت داشته باشد، چراكه عربستانسعودي نيز تمايل دارد در تحولات منطقهاي نقش تاثيرگذاري ايفا كند. پيشتر نيز در موضوعاتي مانند بحران اوكراين تلاشهايي مشابه ازسوي رياض صورت گرفته و اكنون سعوديها در پي ايفاي نقشي مشابه نقش عمان در برخي پروندههاي ديپلماتيك هستند. هر چند به نظر نميرسد ميانجيگري از مسقط به رياض منتقل شود، چراكه انتخاب عمان برلاي ايفاي چنين نقشهايي، با وجود برخي ترديدها از سوي امريكا، همچنان در اولويت قرار دارد. به باور اين استاد ژئوپليتيك درحالي كه روابط امريكا با عمان به اندازه روابط اين كشور با قطر، عربستان، كويت، بحرين و امارات عميق نيست، اما همچنان مسقط وجهه بيطرفانهتري در منطقه دارا است. اگرچه اروپاييها زمزمههايي را درباره انتقال نقش ميانجي از عمان به عربستان مطرح كردهاند، اما تحقق چنين سناريويي، بهويژه با توجه به پيچيدگيهاي فعلي، بعيد به نظر ميرسد.
فرجيراد در ادامه به «اعتماد» گفت: ازسوي ديگر، عربستان در شرايط فعلي بهدليل وابستگي امريكا به ويژه دولت ترامپ به سرمايهگذاريهاي كلان سعودي، از جايگاهي حساس برخوردار است، بنابراين امكان دارد نقش پررنگتري در تحولات منطقهاي براي خود متصور شود.
فرجيراد در ادامه خاطرنشان كرد: فراموش نكنيم احتمالا يكي ديگر از دلايل سفر هيات ايراني، ادعاها درباره طرح پيمان ابراهيم و تلاش ترامپ براي تحقق آن در منطقه است. اين طرح كه با هدف عاديسازي روابط ميان برخي كشورهاي عربي بالاخص عربستان و اسراييل دنبال ميشود، در سايه تحولات جاري در غزه و اقدامات تحريكآميز اسراييل، به موضوعي بحثبرانگيز تبديل شده است. حال نيز احتمال دارد آقاي عراقچي طي اين سفر تلاش كند با طرف سعودي وارد گفتوگو شود و هشدار دهد كه در شرايطي كه غزه زير بمباران قرار دارد و نتانياهو عملا امنيت منطقه را با چالش روبهرو كرده، زمان مناسبي براي همراهي با طرح عاديسازي نيست.
به باور فرجيراد هدف، انتقال اين پيام است كه همراهي با چنين ابتكاراتي، نهتنها سودي ندارد، بلكه ميتواند به تشديد بحران در منطقه دامن بزند. از اين منظر، گفتوگو و مشورت با كشورهاي عربي توسط تهران آن هم پيش از سفر ترامپ، اهميت ويژهاي يافته است.
مرتضي مكي:
لابي اعراب به موازات لابي يهود بر نتيجه مذاكرات تاثيرگذار است
مرتضي مكي، كارشناس مسائل سياست خارجي در پاسخ به اين سوال «اعتماد» كه همزماني سفر وزير امور خارجه كشورمان به عربستان و قطر در آستانه دور چهارم رايزنيهاي مسقط حامل چه پيامي براي منطقه است، گفت: سرعت تحولات در منطقه آنچنان شتابان است كه از يكسو ميتواند اميدواريها نسبت به روند مذاكرات ايران و امريكا و دستيابي به يك توافق بُرد-بُرد را افزايش دهد و ازسوي ديگر، نگرانيها درخصوص پيچيدگيها و تحركات منفي عليه رايزنيها را تشديد كند. در واقع، به شكل ملموستري شاهد نشانههايي هستيم كه گوياي آن است كه مسير گفتوگوهاي ايران و امريكا با موانع و چالشهاي جدي روبهرو است. به باور مكي با اين حال، اگر بخواهيم نسبت به چشمانداز اين مذاكرات نگاه اميدوارانهاي داشته باشيم، سفر آقاي عراقچي به رياض از جنبههاي گوناگون بسيار حائز اهميت است. عربستان در دور قبلي مذاكرات كه منتهي به توافق برجام شد، يكي از موانع اصلي در مسير امضا و اجراي اين توافقنامه به شمار ميرفت. حتي وزير خارجه وقت عربستان شخصا به وين سفر كرد تا از طريق رايزني با جان كري، خواستهها و انتظارات رياض را در توافق نهايي بگنجاند. مكي در ادامه گفتوگوي خود با «اعتماد» تاكيد كرد: اما اكنون شرايط متفاوتي حاكم است، كشورهاي عربي منطقه به دنبال توافقي جدي هستند؛ توافقي كه نهتنها به زيان آنها نيست، بلكه در جهت تامين منافع توسعهاي، رشد اقتصادي و تثبيت موقعيت سياسيشان در منطقه ارزيابي ميشود. اين كشورها به خوبي ميدانند كه هرگونه ناپايداري و بيثباتي سياسي در منطقه، پيش از هر چيز دامن خود آنها را خواهد گرفت و روند توسعه و پيشرفتشان را با چالشهاي جدي مواجه خواهد كرد. اين كارشناس مسائل سياست خارجي در ادامه خاطرنشان كرد: جمهوري اسلامي ايران نيز طي ۴۶ سال گذشته نشان داده است كه عامل ايجاد امنيت در منطقه بوده و نه بيثباتي. اين نكتهاي است كه دولتهاي عربي به خوبي به آن واقف هستند. آنها دريافتهاند كه ديگر طرح ادعايي تغيير رژيم قابليت تحقق ندارد و نميتوان چنين پروژهاي را با جريانهاي مخالف جمهوري اسلامي پيوند زد. مكي در ادامه در گفتوگو با «اعتماد» تاكيد كرد: در چنين شرايطي، مذاكرات آقاي عراقچي در رياض و در آگاه كردن مقامات سعودي از جزييات رايزنيها، اقدامي مهم تلقي ميشود. اين گفتوگوها ميتواند زمينهساز نوعي همسويي و همراهي شود؛ همصدايي كه درنهايت قادر است افق روشني در باب توافق ميان ايران و امريكا ترسيم كند. اين كارشناس مسائل سياست خارجي در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در باب تاثير همزمان لابيهاي صهيونيسم و لابي اعراب بر واشنگتن خاطرنشان كرد: در ابتدا بايد به اين واقعيت توجه داشت كه لابي صهيونيسم قدرتمندترين لابي در امريكاست؛ اين واقعيتي است كه نميتوان آن را انكار كرد يا ناديده گرفت. امنيت اسراييل، همواره محوريترين اولويت سياست خارجي امريكا در منطقه خاورميانه بوده و در اين موضوع نيز ترديدي وجود ندارد. به باور مكي با اين حال، نبايد از اين نكته غافل شد كه لابي كشورهاي عربي در امريكا نيز از قدرت بالايي برخوردار است. شركتها و بنگاههاي بزرگ نفتي عربي، بهويژه عربستانسعودي، از نفوذ قابلتوجهي بر كنگره و بر ساختار تصميمگيري هيات حاكمه امريكا بهرهمند هستند.
اين كارشناس مسائل بينالملل در ادامه گفتوگو با «اعتماد» خاطرنشان كرد: در حال حاضر، اصليترين مخالف روند مذاكرات و گفتوگو با ايران رژيم اسراييل است. اما كشورهاي عربي منطقه نسبت به گذشته با جديت بيشتري دستيابي به توافقي درخصوص برنامه هستهاي صلحآميز با ايران را دنبال ميكنند. اين تغيير موضع، يكي از متغيرهاي مهمي است كه ميتواند به مهار و محدودسازي سياستهاي ضد ايراني اسراييل در سطح منطقه منجر شود. به گفته مكي با اين همه در واقع، مجموعهاي از اين تحولات و متغيرها اين امكان را فراهم كرده است كه با وجود تمام كارشكنيها و موانعي كه اسراييل ايجاد ميكند، بتوان نسبت به توافق ميان ايران و امريكا اميدوارتر از گذشته نگاه كرد. مكي در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» مبني بر سيگنالهاي ارسالي از كابينه ترامپ و همزمان فعل و انفعالات منطقه بالاخص توافق ادعايي ميان حوثيها و واشنگتن و همينطور معناي آن براي تهران تاكيد كرد: بايد توجه داشت كه مذاكرات ميان ايران و امريكا روي لبه تيغ در جريان است. با درنظر گرفتن شرايط منطقهاي كه در آن قرار داريم، شاهد هستيم كه تمامي بحرانها، تحركات و اختلافات سياسي در خاورميانه به نوعي با يكديگر در ارتباط و همپوشاني دارند. به همين دليل، بررسي هر يك از اين بحرانها نشان ميدهد كه چگونه هر تنشي ميتواند اثرات مثبت يا منفي بر روند كلي تحولات و كانالهاي بحراني منطقه داشته باشد. به باور مكي در ارتباط با تحركات اسراييل، طي دو هفته گذشته شاهد تحولي مهم بوديم كه نشان ميدهد امريكا ديگر مسير امنيت اسراييل را صرفا از تلآويو دنبال نميكند، بلكه تلاش ميكند با اتخاذ راهبرد مستقل و مبتني بر منافع خود، بحرانهاي خاورميانه را مديريت كند. اين امر حاكي از آن است كه كاخ سفيد نميخواهد ديدگاهها و اقداماتش تحتتاثير سياستهاي كابينه افراطي نتانياهو قرار گيرد.
مكي در ادامه به «اعتماد» گفت: درباره بركناري آقاي والتز، گفته ميشود اين چهره راديكال در جريان سفر نتانياهو به واشنگتن با نخستوزير اسراييل درباره اعمال تهديدات بيشتر عليه ايران رايزني داشته، اما ترامپ شخصيتي ندارد كه حضور يا نفوذ كساني را بپذيرد كه برخلاف خواست يا خطمشي او عمل كنند و از همين رو بهراحتي آنها را كنار ميگذارد. در دولت اول ترامپ نيز شاهد بوديم كه سه مشاور امنيت ملي و دو وزير امور خارجه تغيير كردند كه اين نشان ميدهد ترامپ به دنبال پيشبرد اهداف خود از طريق راهبردهاي شخصي و غيرقابل پيشبيني است.
مكي در ادامه گفتوگو با «اعتماد» خاطرنشان كرد: پس از بركناري والتز تحولي ديگر رخ داد كه نشان داد ترامپ تا چه اندازه در سياست خارجياش در حوزه خاورميانه ابتكار عمل دارد و كمتر به نظرات چهرههاي افراطي توجه ميكند. اعلام آتشبس با حوثيها بدون اطلاع و همراهي اسراييل، تلآويو را در شوك فرو برد؛ درحالي كه حوثيها رسما اعلام كردند همچنان در حمايت از مردم غزه، مواضع اسراييل را هدف قرار ميدهند. اين آتشبس، پيامي منفي براي اسراييل داشت. مكي در ادامه به «اعتماد» گفت: در همين راستا، اسراييل با كمك جريان منافقين در امريكا يك موج خبري جديد به راه انداخت و مدعي كشف تاسيسات هستهاي اعلام نشده در سمنان شد. اين تحركات نشان ميدهد كه تلآويو نقش مخربي در مسير مذاكرات ايران و امريكا ايفا ميكند.
مكي در رابطه مواضع اخير استيو ويتكاف در باب جزييات مذاكرات تهران و واشنگتن گفت: او تاكنون سه دور رايزني با مقامات ايراني داشته و برخلاف مواضع پيشين خود، اكنون با شناخت و آگاهي دقيقتري اظهارنظر ميكند. او در اظهارات صريح خود حتي به اسراييل هشدار داده كه اگر با امريكا همراهي نكند، توافقات امنيتي با عربستان بدون مشاركت اسراييل پيگيري خواهد شد كه اين نيز سيگنالي منفي براي كابينه نتانياهو است.
به باور اين كارشناس مسائل بينالملل اين روند نشان ميدهد كه هرقدر نتانياهو بخواهد به رفتارهاي مخرب و چالشبرانگيز خود ادامه دهد، بيشتر از سياستهاي واشنگتن فاصله خواهد گرفت و اين چيزي نيست كه خواست نتانياهو باشد. از همين رو، او در برابر مواضعي كه ترامپ درباره مذاكرات با ايران اتخاذ ميكند، با احتياط بيشتري عمل ميكند و اظهارنظرهاي صريح را به رسانههاي رقيب كابينهاش واگذار كرده تا واكنشهاي منفي احتمالي را كاهش دهد. مكي در پاسخ به سوال پاياني «اعتماد» در باب چرايي انتشار مواضع متناقض توسط مقامات دولت امريكا و تاثير احتمالي آن بر فرآيند مذاكرات خاطرنشان كرد: توجه داشته باشيد در كنار اظهارنظرهاي ضد و نقيضي كه اين روزها در واشنگتن درباره مذاكرات ايران و امريكا مطرح ميشود، اقدامات عملي وزارت خزانهداري امريكا نيز بهچشم ميخورد. ازجمله اعمال دور جديدي از تحريمها عليه برخي شركتها و نفتكشهاي ايراني. اين نوع اقدامات سيگنال مثبتي براي روند مذاكرات نيست، اما در اين زمينه دو متغير مهم وجود دارد كه نبايد از آنها غفلت كرد؛ نخست سبك منحصر به فرد مذاكره ايالاتمتحده، بدان معنا كه واشنگتن همواره تلاش كرده است از ابزارهايي نظير تهديد نظامي، فشار حداكثري و تحريم براي تقويت موضع خود در جريان مذاكرات بهره ببرد. اين راهبرد، نه تنها در شرايط كنوني بلكه حتي در دوران منتهي به امضاي برجام نيز پيگيري شد. اين كارشناس مسائل سياست خارجي در ادامه به «اعتماد» گفت: متغير دوم، شخصيت غيرقابل پيشبيني ترامپ است كه در سياستهايش نسبت به اوكراين، چين، اروپا و حتي كانادا شاهد هستيم. او ابتدا با مواضعي تند وارد ميدان ميشود، اما درنهايت، به دنبال مذاكره دوجانبه براي تحقق اهدافش است. به گفته مكي در موضوع ايران نيز همين الگو قابل مشاهده است. در اين شرايط، ايران راهبرد مذاكره و ديپلماسي را انتخاب كرده و بايد بتواند با سبك خاص مذاكره امريكاييها كنار بيايد. ايران نبايد در برابر دوگانه فشار و توافق قرار گرفته و از مسير مذاكره فاصله بگيرد، بلكه بايد با درنظر گرفتن واقعيات موجود گام بردارد. اين درحالي است كه شرايط منطقه نيز نسبت به گذشته تغيير كرده است و برخي كشورها، گرچه اراده واقعي براي مقابله با جنايات اسراييل در غزه ندارند، اما در سطح سياسي خواهان تشكيل دولت مستقل فلسطيني هستند و اين هدف را با تعامل و گفتوگو با ايران دنبال ميكنند.