ايران و امريكا: پايان نيم قرن دشمني؟
علي آهنگر
دور چهارم گفتوگوهاي ايران و امريكا، يكشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ انجام شد. اسماعيل بقايي، سخنگوي وزارت خارجه، اين گفتوگو را «دشوار اما براي درك مواضع يكديگر» توصيف كرد. خبرنگار اكسيوس از قول يك مقام ارشد امريكايي گزارش داد: «توافق حاصل شد تا مذاكرات براي ادامه كار روي عناصر فني ادامه يابد. ما از نتيجه امروز دلگرم شدهايم و مشتاقانه منتظر جلسه بعدي خود هستيم كه در آينده نزديك برگزار خواهد شد.» اما گزارش مفصلتر و بهتري را خبرگزاري آسوشيتدپرس از اين دور گفتوگوها ارايه داد. اين خبرگزاري نوشت: «اين مذاكرات به دنبال محدود كردن برنامه هستهاي ايران در برابر لغو تحريمهاي اقتصادي ايران است كه ايالات متحده عليه ايران وضع كرده است.» اما نكته مهمتر گزارش اين است كه ميگويد اين گفتوگوها «به نيم قرن دشمني پايان ميدهد.» از دور سوم گفتوگوها كه شنبه ۶ ارديبهشت در مسقط برگزار شد تا دور چهارم اين گفتوگوها، فراز و فرودهاي زيادي در مواضع طرف امريكايي رخ داد. از پذيرش سطح صلحآميز غنيسازي كه پيمان انپيتي به كشورهاي عضو اجازه داده است تا گفتوگوي بيپرواي استيو ويتكاف در روز جمعه كه حق هرگونه غنيسازي را از ايران سلب ميكرد. اين فراز و فرودها در مواضع، بيش و پيش از آنكه نمايانكننده سردرگمي طرف امريكايي در روند گفتوگوها باشد، گويي در همان جمله خبرگزاري آسوشيتدپرس نهفته است: «پايان دادن به نيم قرن دشمني.» مهلت دو ماههاي كه ترامپ در نامهاش به ايران تعيين كرده بود، امروز دوشنبه ۱۲ ماه مه/ ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۴، درست همزمان با روز سفر خاورميانهاي ترامپ به عربستان، امارات و قطر پايان مييابد. اين در حالي است كه مقام ارشد امريكايي «با اشتياق منتظر برگزاري دور بعدي گفتوگوها در آينده نزديك است.» مطلبي كه خبرگزاريهاي رويترز، اكسيوس و آسوشيتدپرس انتشار دادهاند.
از سوي ديگر، شواهد و اخبار نشان ميدهند كه اختلافنظرهاي جدي و قابل توجهي بين ترامپ و نتانياهو ايجاد شده است. بعضي از خبرگزاريها و شواهد از قطع ارتباط بين نتانياهو و ترامپ خبر ميدهند. بسياري بركناري مايك والتز از سمت مشاور امنيت ملي امريكا را در ادامه همين اختلافنظر بين امريكا و اسراييل در اين مقطع زماني ميدانند.
اين نكتهها بيان ميدارد كه مساله اساسي امريكا در اين دور از گفتوگوها، چند درصد كمتر يا بيشتر غنيسازي اورانيوم در ايران نيست. چنانكه مساله اصلي و اساسي ايران هم دقيقا سطح غنيسازي به حساب نميآيد. مساله اصلي و اساسي بين ايران و امريكا همان چيزي است كه مولوي در مثنوي از آن با تعبير «اذبحوا هذا البقر» ياد كرده است. مولانا در توصيه و نصيحتي انديشمندانه ميسرايد: «يا كرامي اذبحوا هذا البقر ان اردتم حشر ارواح النظر».
اي گراميان! اگر «حيات جاودانه» و بقاي حقيقي ميخواهيد، بايد كه قرباني كنيد، تغييرهاي پيراموني در جامعه و در منطقه و در جهان را دريابيد و همسان با اين تغييرها، تغيير كنيد. براي جاودانگي، براي حشر ارواح النظر، بقا و حيات، «گاوت را بكش» اذبحوا هذا البقر. كشتن گاو يعني پذيرش آن تغييرهاي اساسي در راهبرد و استراتژي كه لازمه درك تغييرهاي محيطي و براي تداوم حيات و بقا لازم است.
تغيير تنها در قلمرو تاريخ و سياست نيست، در دنياي صنعت و تكنولوژي هم چنين است.
كداك، امپراتوري عكاسي آنالوگ در جهان، نخواست خود را با رنگ و طعم دوربينهاي ديجيتال تطبيق دهد. در جهان تغيير يافته به سمت ديجيتال، اما به موزهها سپرده شد.
با گوشي همراه نوكيا كمتر كسي است كه فخر نفروخته باشد، اما با انعطافناپذيري در برابر سيستم عاملهاي جديد، غروبي غمانگيز را تجربه كرد.
اينها درسهايي از جنس «يا كرامي اذبحوا هذا البقر» هستند: حتي غولهاي فناوري نيز اگر تغيير را نپذيرند، قرباني تغيير ميشوند.
«جوي ديدي؟ كوزه اندر جوي ريز
آب را از جوي كي باشد گريز؟»
جنگهاي رعشهبرانداز هند و پاكستان و جنگ بيپايان روسيه و اوكراين و ديگر التهابهاي جهاني، همه بيانگر تغييرهاي اساسي و استراتژيكي است كه جهان ميخواهد شاهد آن باشد. قلب اين تغييرها در روابط بينالملل، همانگونه كه آلفرد ماهان در ۱۲۳ سال پيش در مقاله «خليجفارس و روابط بينالملل» گفت، خليجفارس و خاورميانه است و بر چه كسي پوشيده است كه قلب خليجفارس و خاورميانه امروز، ايران و جمهوري اسلامي ايران است.
آيا ايران و امريكا آمادهاند گاو سياستهاي گذشته را قرباني كنند و به سوي آيندهاي جديد گام بردارند؟