مقدمه
دور چهارم مذاكرات هستهاي ميان ايران و امريكا كه قرار است در مسقط، پايتخت عمان برگزار شود، در يكي از حساسترين برهههاي تحولات منطقهاي و بينالمللي قرار گرفته است. اين مذاكرات كه پس از تأخير ناشي از اختلافات عميق ميان طرفين از سر گرفته ميشود، تحت تأثير مواضع تند استيو ويتكاف، مسوول تيم مذاكرهكننده امريكايي برگزار خواهد شد. ويتكاف اخيرا اعلام كرده كه واشنگتن هرگونه غنيسازي اورانيوم توسط ايران را نميپذيرد و وجود زيرساختهاي اتمي را غيرقابل قبول ميداند.چنين اظهاراتي پيش از آغاز رسمي گفتوگوها، فضاي مذاكرات را تحت تاثير قرار داده و احتمال دستيابي به هرگونه توافق را با چالشهاي جدي مواجه ساخته است.
همزمان با نزديك شدن زمان برگزاري اين مذاكرات، تحركات ديپلماتيك گستردهاي از سوي هر دو طرف در منطقه خليجفارس مشاهده ميشود. عباس عراقچي وزير امور خارجه كشورمان، با سفر به شهرهاي رياض و دوحه، تلاش داشت تا با پيگيري سياست همسايگي با كشورهاي عربي خليج فارس، جايگاه ايران را در آستانه مذاكرات تقويت کند. در سوي ديگر دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا بنا دارد با سفر به عربستان سعودي، قطر و امارات متحده عربي در كنار پيگيري اهداف اقتصادي، مناسبات خود با كشورهاي عربي خليج فارس را تنظيم کند.
برهمين اساس اين يادداشت با تمركز بر چشمانداز مذاكرات هستهاي ايران و امريكا در مسقط، به بررسي دقيق تأثير اين تحركات ديپلماتيك مواضع اخير طرفين و موانع موجود بر روند گفتوگوها ميپردازد. به نظر ميرسد كه اختلافات بنيادين ميان طرفين در مذاكرات، تنشهاي منطقهاي و بياعتمادي عميق ميان تهران و واشنگتن، مسير دستيابي به توافق را بهشدت دشوار كرده است. در اين ميان نقش ميانجيگرانه كشورهايي مانند عمان و قطر ميتواند تا حدي بر فضاي مذاكرات تاثيرگذار باشد.
مواضع متناقض امريكاييها: خطوط قرمز
و تهديدات آشكار
مواضع اخير استيو ويتكاف، تصويري روشن از خواستههاي حداكثري واشنگتن در مذاكرات مسقط ارائه ميدهد. همانطور كه اشاره شد وي در مصاحبه اخير خود، با صراحت اعلام كرده كه ايران نبايد به غنيسازي اورانيوم ادامه بدهد، سانتريفيوژها را در اختيار داشته باشد و تأسيسات هستهاي كليدي مانند نطنز، فردو و اصفهان بايد بهطور كامل برچيده شوند. او همچنين تأكيد كرده كه امريكا هرگز با توافقي مشابه برجام (برنامه جامع اقدام مشترك) كه منجر به رفع تحريمها و پايان تعهدات ايران شود، موافقت نخواهد كرد. اين اظهارات كه بلافاصله پس از اعلام از سرگيري مذاكرات منتشر شد، نشاندهنده رويكردي متناقض از سوي دولت امريكاست كه ميتواند تلاشها براي دستيابي به يك توافق را پيش از آغاز رسمي گفتوگوها به بنبست بكشاند.
علاوه بر اين دونالد ترامپ نيز با اظهارات تهديدآميز خود، بر پيچيدگي اوضاع افزوده است. او در ادامه اظهارات زيادهخواهانه خود اعلام كرده است كه تنها در صورتي حاضر به رفع تحريمها خواهد بود كه ايران بهطور كامل از فعاليتهاي هستهاي خود دست بكشد. ترامپ همچنين بهطور تلويحي به امكان اقدامات سختتر، از جمله گزينه نظامي با همكاري اسراييل، اشاره كرده است. البته اين اظهارات ميتواند با رويكرد كسب امتياز بيشتر در مذاكرات از طريق تهديد و ديپلماسي اجبار و همچنين مصارف داخلي براي لابيهاي اسراييل و مخالفان توافق در ميان طيفي از جمهوريخواهان بيان شده باشد.
ديپلماسي فعال عراقچي در خليج فارس
در مقابل رويكرد متناقض امريكا، تهران نيز با تحركات ديپلماتيك گسترده در منطقه، در تلاش است تا جايگاه خود را در آستانه مذاكرات تقويت كند. سفر عباس عراقچي، وزير امور خارجه كشورمان به رياض و دوحه نشاندهنده عزم تهران براي جلب حمايت كشورهاي منطقه و كاهش بياعتماديهاي موجود است. اين سفر ميتواند به بهبود روابط ايران با كشورهاي خليج فارس كمك كند. ديدار با مقامات قطر و عمان، كه به دليل روابط متعادل با ايران و امريكا به عنوان دولتهاي ميانجي شناخته ميشوند، فرصتي براي هماهنگي بيشتر و يافتن نقاط مشترك فراهم ميكند. همچنين رويكرد عربستان سعودي در قبال مذاكرات نسبت به مذاكرات دوره برجام نيز تفاوتهاي چشمگيري دارد؛ با اين حال، تأثير اين تلاشها در برابر مواضع تند اخير مقامات امريكايي و همچنين لابيهاي اسراييلي محدود به نظر ميرسد.
تهران همچنين با تأكيد بر حق غنيسازي اورانيوم و حفظ دستاوردهاي هستهاي خود نشان داده كه حاضر به عقبنشيني از خطوط قرمز خود نخواهد بود. مقامات كشورمان، ازجمله رهبر معظم انقلاب و رييسجمهور، بارها اعلام كردهاند كه برنامه هستهاي ايران صرفا جنبه صلحآميز دارد و غنيسازي اورانيوم حق مسلم كشورمان است و از آن عقبنشيني نخواهند كرد. اين موضع كه ريشه در سياستهاي داخلي و هويت ملي ايران دارد، خواستههاي غيرمعقول از جانب امريكايي را بر نميتابد. علاوه بر اين پيشرفتهاي چشمگير ايران در فناوري هستهاي، از جمله افزايش سطح غنيسازي و توسعه سانتريفيوژهاي پيشرفته، بازگشت به شرايط پيش از برجام را غيرممكن كرده است. حتي در صورت اعمال محدوديت، دانش و تجربهاي كه ايران طي سالها كسب كرده، امكان بازسازي سريع برنامه هستهاي را فراهم ميكند، امري كه طرف مقابل بايد نسبت به آن با واقعبيني مواجه شود.
يكي ديگر از چالشهاي پيشرو، ضربالاجلهاي بينالمللي مرتبط با پرونده هستهاي است. در اكتبر ۲۰۲۵ مكانيسم ماشه كه امكان بازگرداندن تمام تحريمهاي سازمان ملل عليه ايران را فراهم ميكند، منقضي خواهد شد. فعال كردن اين مكانيسم نيازمند آمادگي كشورهاي امضاكننده تا چند ماه زودتر است و ميتواند ايران را به خروج از معاهده منع گسترش تسليحات هستهاي (NPT) سوق بدهد. طرفهاي غربي بايد نسبت به اين امر واقف باشند كه دست ايران در برابر فعال كردن مكانيزم ماشه بسته نيست و هر اقدامي از سوي ايران را ممكن ميسازد.
سناريوهاي پيشرو: از توافق موقت
تا درگيري نظامي
با توجه به شرايط كنوني، چند سناريو براي آينده مذاكرات هستهاي ايران و امريكا قابل تصور است. سناريوي نخست، دستيابي به يك توافق موقت يا محدود است كه در آن ايران متعهد به توقف برخي از فعاليتهاي هستهاي خود، مانند غنيسازي در سطوح بالا، در ازاي كاهش بخشي از تحريمها ميشود. اين سناريو هرچند ميتواند از تشديد تنشها در كوتاهمدت جلوگيري كند، اما با توجه به رفتارهاي گذشته امريكاييها و وجود بازيگران مخل همچون اسراييل و طيف نئوكان دولت ترامپ ناپايدار خواهد بود. سناريوي دوم شكست كامل مذاكرات است كه ميتواند منجر به تشديد تحريمها از يك سو و افزايش فعاليتهاي هستهاي ايران از سوي ديگر شود.
سناريوي سوم يعني دستيابي به يك توافق جامع و پايدار در حوزههاي فراتر از هستهاي است كه با توجه به اختلافات بنيادين و خطوط قرمز، بسيار دور از ذهن است. در اين ميان سناريوي چهارم و نگرانكنندهتر، تشديد تنشها به سطح درگيري نظامي است. اگر امريكا يا اسراييل به اقدامات تهاجمي، مانند حمله به تأسيسات هستهاي ايران روي آورند، اين امر ميتواند واكنش شديد تهران را به دنبال داشته باشد. پراكندگي تأسيسات هستهاي ايران و تابآوري برنامه هستهاي كشور، هرگونه اقدام نظامي را به عملياتي پيچيده و پرهزينه براي طرف مقابل تبديل كرده و ممكن است با پاسخهاي تلافي جويانه ايران، تنشها را به سطحي بيسابقه افزايش بدهد.
دكترين هستهاي ايران و پيامدهاي اقدامات خارج از قواعد بازي
يكي از پيامدهاي اقدام نظامي عليه كشور در صورت به نتيجه نرسيدن مذاكرات، تغيير احتمالي در دكترين هستهاي ايران است. تهران بارها اعلام كرده كه به دنبال دستيابي به سلاح هستهاي نيست و برنامه هستهاي كشور صرفا جنبه صلحآميز دارد. اين موضع، كه ريشه در فتواي رهبر انقلاب مبني بر حرام بودن توليد و استفاده از سلاح هستهاي دارد، تاكنون به عنوان يك اصل راهنما در سياستهاي هستهاي ايران مطرح بوده است. با اين حال اگر ايران احساس كند كه موجوديت و امنيت ملي آن در معرض تهديد جدي قرار دارد، ممكن است تصميم به بازنگري در اين دكترين بگيرد و به سمت دستيابي به توانايي ساخت سلاح هستهاي حركت كند. در اين صورت نظام كنترل تسليحات در منطقه آشوبزده خاورميانه تغيير كرده و پيامدهاي آن در وهله اول متوجه ايالات متحده و اسراييل خواهد بود.
جمع بندي
در منطقه خاورميانه هيچ كشوري به اندازه ايران ظرفيت تبديل شدن به هژمون را نداشته و در عين حال هيچ قدرتي به اندازه تهران امكان تغيير بازي به نفع يكي از بلوكهاي قدرت را ندارد. با در نظر گرفتن صحت اين پيشفرضها، ايالات متحده و رقباي منطقهاي ايران اساسا به دنبال پيگيري سياست «ايران ضعيف» بوده و به هيچوجه سروري تهران را در خاورميانه نميپذيرند. برهمين اساس نتيجه مذاكرات عمان هر آنچه كه باشد، به معناي تغيير رويكرد كلان امريكا و ساير متحدان اين كشور در قبال ايران نيست. تنهايي استراتژيك بخشي از سرنوشت ناخواسته موقعيت ژئوپليتيكي ايران است. ما ايرانيان تنها زماني ميتوانيم به بيشينهسازي منافع ملي خود بپردازيم كه ابتدا تكيه بر منابع قدرت داخلي داشته و سپس با قرار گرفتن در شكاف ميان قدرتهاي منطقهاي- بينالمللي به كسب امتيازهاي استراتژيك بپردازيم. تجربه يك صد سال اخير اين تئوري را تقويت كرده و به مخاطب يادآوري ميكند كه كشوري با موقعيت جغرافيايي ايران بايد چگونه سياست خود را با همسايگان و قدرتهاي جهاني تنظيم كند. در نهايت بايد گفت كه در شرايط فعلي، دولت امريكا بايد تصميم بگيرد كه آيا به دنبال يك توافق عملي و واقعبينانه است كه نگرانيهاي امنيتي خود را بدون ناديده گرفتن حقوق مشروع ايران برطرف كند، يا قصد دارد با پافشاري بر خواستههاي حداكثري و غيرقابل پذيرش، مسير را به سوي تشديد تنشها و مواجهه با يك ايران هستهاي هموار كند. توپ در زمين امريكاست.
پژوهشگر امنيت بينالملل