مهاجرت يا پناهندگي؟
مهاجرت مربوط به جامعه و مقصد مطلوبي است كه شهروند واجد شرايط از كشور ديگر زندگي در آنجا را ترجيح ميدهد و به طور رسمي تقاضاي مهاجرت ميكند. درحالي كه پناهندگان از روي استيصال به كشور ديگر ميروند. مهاجرت يك پديده كاملا قانوني و داراي روند شناخته شده است ولي پناهندگان بايد بثدر اردوگاهها نگهداري شوند و يك پديده جهاني و با مسووليت بينالمللي است و اين دو مساله متفاوت است. ما امروز با پديده مهاجرت از ايران مواجهيم كه حداقل در چندين يادداشت و گفتوگوي مفصل با شرح مطالعات در اين باره نوشتهام. از سوي ديگر با پديده مهاجرت به كشور نيز روبهرو نيستيم، بلكه دچار پديده پناهندگانيم كه عوارض جدي خود را دارد. عليرغم اين آنچه كه در ايران با آن مخالفت ميشود صرفا پناهندگي نيست كه من در يادداشت روز ۱۹ شهريور ۱۴۰۳ به آن پرداختم. اين مخالفتهاي بهحق را نبايد در قالب بيگانهستيزي طرح كرد. من در بخشي از يادداشت مذكور خود حتي عوارض اين نوع حضور پناهندگان را براي ساختار اقتصادي كشور به اين شرح نوشته بودم: «اقتصاد كشور به ظاهر از وجود نيروي كار ارزان آنان سود ميبرد، ولي اين واقعيت رويههاي ديگر هم دارد؛ اول اينكه نيروي كار ارزان لزوما به سود اقتصاد نيست، زيرا مانع از نوآوري فنآورانه و... ميشود و توليد، چسبندگي زيادي به نيروي كار ارزان پيدا ميكند. به علاوه جامعه و اقتصاد ايران يارانهمحور است؛ نان، آب، انرژي، آموزش، بهداشت، حمل و نقل و انواع و اقسام كالاها و خدمات ديگر به صورت يارانهاي عرضه ميشوند كه استفاده ميليونها نفر از اين كالاها و خدمات، فشار مضاعفي را بر يارانههاي پرداختي ميآورد، سود اين يارانهها در حقيقت به جيب كارفرماها ميرود.»
در هر حال چنين تقطيعهايي در فضاي مجازي به ويژه از سوي ترولهاي مجازي، دور از انتظار نيست و استقبال افراد سطحي نيز از آنها عجيب نيست ولي از نويسندگان و صاحبنظران محترمي كه با فضاي مجازي آشنا هستند و از سوي ديگر مطالب مكتوب من نيز در دسترس آنان است، انتظار داشتم كه اجازه ندهند اين شيوههاي نقد رواج يابد، زيرا كمكي به حل مسائل جامعه ايران و شكلگيري تفاهم نميكند. روزي نوبت خودتان هم خواهد شد و ترولها به جان شما خواهند افتاد.