• 1404 چهارشنبه 31 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6049 -
  • 1404 چهارشنبه 31 ارديبهشت

ادامه از صفحه اول

مساله؛ فراتر از فرزند‌آوري

به ترتيب نگراني نسبت به آينده فرزند (۹ درصد)، افزايش مشكلات اقتصادي (۱۰ درصد)، عدم درآمد كافي (۱۱ درصد) و فقدان مسكن و فضاي مناسب (۱۴ درصد) بيشتر شده است، در مقابل پاسخ به داشتن تعداد فرزند كافي ۹ درصد كمتر شده است يعني نسبت به گذشته اعتقاد كمتري به كافي بودن تعداد فرزندان خود دارند. در واقع افراد بيشتري معتقد شده‌اند كه فرزند كافي ندارند. بنابراين مساله اصلي اقتصادي است و نه هيچ چيز ديگر. البته با پيشرفت و توسعه گرايش به فرزندآوري كم مي‌شود ولي در ايران كنوني كاهش شديد فرزندآوري به دليل ركود و ضعف اقتصادي است. اين همان عاملي است كه حيات و بقاي ايران و تمدن ايراني را نيز تهديد مي‌كند، پس مساله اصلي فرزندآوري نيست، اين معلول است. مساله توقف توسعه اقتصادي است كه همه‌چيز ازجمله فرزندآوري را تهديد كرده است. اتفاقا مردم چندان هم به اين قانون فرزندآوري اهميت نمي‌دهند. اين يك انحراف از سوي ساده‌انگاران اصولگرا است كه گمان مي‌كنند اين‌گونه مي‌توانند خيال خود را راحت كنند و به تكليف خود عمل كرده‌اند. بنابراين تنها راه‌حل نجات كشور از وضعيت نادرست اقتصادي و قرار دادن آن در مسير توسعه و پيشرفت واقعي است. با پرداخت وام ازدواج و فرزندآوري هيچ مساله‌اي حل نخواهد شد. آمارها نيز گوياي اين واقعيت است. اگر نمي‌خواهيد يا نمي‌توانيد اين مساله را حل كنيد، پس بهتر است اتلاف منابع   نيز  نكنيد.


تغييرات  آرام در ميدان  پرهياهو

3- تحول‌خواهي پزشكيان، همراه با اجماع‌سازي است. تمام تلاش وي اين بوده كه پروژه‌هاي اصلاحي را با همراه‌سازي و متقاعدسازي مخالفان پيش ببرد. در اين متد، اجراي ايده‌هايش به كندي پيش مي‌رود اما وقتي به نتيجه برسد، كمترين كارشكني را به همراه داشته و نظر منتقدان منصفش را جلب مي‌كند. رفع فيلترينگ واتساپ و تصويب پالرمو در شورايي كه اكثريت هر دو با منتقدان وي بود و شروع مذاكره غيرمستقيم با ايالات‌متحده (با كمترين سنگ‌اندازي) جزو شاهكارهاي وي در اجماع‌سازي محسوب مي‌شود. 4- پزشكيان قدم‌هاي كوچكي بر مي‌دارد و به واسطه همين گام‌هاي كوچك در ماه‌هاي گذشته بارها زير تيغ اتهام حاميانش قرار گرفته است. از اين مدل چه خوش‌مان بيايد و چه نيايد بايد اذعان كرد، قدم‌هاي كوچك رو به جلوي پزشكيان محكم، مطمئن و تا حد زيادي برگشت‌ناپذير بوده است. چه فايده اگر گام‌هاي بلندي بردارد و سپس به واسطه فشار رقيب ناچار شود چند گام عقب‌نشيني كند؟ در سال‌هاي گذشته بارها و بارها شادي‌هاي پرخروش پيشروي‌هاي اصلاح‌طلبانه را شاهد بوده‌ايم كه به ناگاه با عقب‌نشيني‌هاي ناگهاني به سرخوردگي و نااميدي حاميان منجر شده است. در تدريجي‌گرايي به سبك پزشكيان، دولت به پيش مي‌رود اما نه با هياهو و نه لزوما با سرعتي كه حاميان سياسي‌اش انتظار دارند. 5- پزشكيان علاقه‌اي به سوت و كف گرفتن از هوادارانش ندارد، حتي در زمان تبليغات انتخاباتي كه نياز به راي مردم داشت حرف‌هايي نمي‌زد كه شور و شوق حاميان را برانگيخته كند. اساسا مدل بهبودخواهي پزشكيان غيرهيجاني است. همين مدل غيرهيجاني آن را براي خيلي حاميان و ناظران غيرجذاب مي‌كند. شايد براي اين است دستاوردهايي كه مي‌توان يكي‌يكي شماره كرد و به آن باليد، براي برخي حاميان ناكافي جلوه مي‌كند. 6- پزشكيان دنبال فيگور گرفتن با دستاوردها نيست. علاقه‌اي هم ندارد موفقيت‌هايش را در چشم مخالفانش فرو كند. اتفاقا برعكس، دست رقيب را به نشانه پيروزي بالا مي‌برد و او را در بردها شريك مي‌كند. طبيعي است برخي اصلاح‌طلباني كه سال‌ها از رقبا زخم خورده‌اند، چشم انتظار مقابله به مثل هستند اما اين كارها از پزشكيان بر نمي‌آيد. اگر تا اينجا با نگارنده موافق باشيد كه 6 ويژگي فوق جزو اصول رفتاري پزشكيان بوده، بايد اين نكته را اضافه كنم: چارچوبي كه در بالا به آن اشاره شد رويكردي در سياستگذاري عمومي است كه به آن اينكرمانتاليسم يا تدريجي‌گرايي گفته مي‌شود و به نظر مي‌رسد تحول‌خواهي پزشكيان و تلاش او براي توسعه كشور را مي‌توان در چارچوب نظريه تدريجي‌گرايي فهميد. چارلز ليندبلوم، بنيانگذار اين نظريه خوانده مي‌شود و اصول شش‌گانه‌اي دارد كه تمام رفتار و گفتار سياسي پزشكيان، ترجمان اصولي است كه ليندبلوم بدين شرح مطرح مي‌كند:  1- احتياط در تصميم‌گيري سياسي، 2- سازگاري با محيط سياسي، 3- عملگرايي به جاي آرمانگرايي، 4- پرهيز از تغييرات ساختاري، 5- تجربه محوري و برداشتن گام‌هاي كوچك و مطمئن، 6- تحميل كمترين هزينه و جلب بيشترين حاميان. به اين ترتيب مي‌توان گفت مسعود پزشكيان، خواسته يا ناخواسته، امروز پرچمدار اصلاحات و توسعه ايران با رويكرد تدريجي‌گرايي شده است؛ رويكردي محافظه‌كار، تنش گريز و قائل به مرحله‌بندي براي كسب دستاورد. تدريجي‌گرايي يا اينكرمانتاليسم يكي از متدهاي كلاسيك در پيشبرد سياست‌ها است كه به ما مي‌گويد: تصميم‌گيري‌هاي سياستي نه از طريق برنامه‌ريزي‌هاي كلان و آرماني، بلكه از طريق تغيير پايه‌هاي سياسي كوچك و گام‌ به‌ گام به نتيجه مي‌رسد. در اين مدل كارشكني مخالفان به حداقل مي‌رسد، جامعه از التهاب دور نگه داشته شده و دوقطبي‌سازي مهار مي‌شود. اين مدل خيلي به مذاق جوانان، گروه‌هاي سياسي دوآتشه و طرفداران تغييرات اساسي خوش نمي‌آيد اما دستاوردهاي غيرقابل انكار و قابل شمارشي دارد كه كند اما با صبوري رخ مي‌نماياند. در دنيا مي‌توان آنگلا مركل، صدراعظم اسبق آلمان را جزو سياستمداراني دانست كه از تدريجي‌گرايي الگو گرفته بود، به گونه‌اي كه گفته مي‌شود مركل ترجيح مي‌داد به جاي اجراي اصلاحات ساختاري خاص، تصميم‌گيري‌هاي پيچيده را با گام‌هاي كوچك و محتاطانه حل كند.  وي همچنين در عرصه‌هاي مختلف داخلي و در مواجهه با اتحاديه اروپا، اهل مصالحه و ائتلاف‌سازي بود نه تقابل و تحميل اراده و درنهايت اينكه واكنشش به بحران‌ها و مسائل محتاطانه و با اصلاحات مرحله‌اي بود. در ايران اما پزشكيان پرچمدار تدريجي‌گرايي شده و اكنون مانند يك بندباز ماهر، ناچار به حفظ تعادل در طي كردن مسير است و در اين راه اگر نتواند صبوري و پشتيباني حاميان و انعطاف‌پذيري و همراهي   منتقدان را  به صورت  توأمان حفظ كند، كار سختي در  پيش خواهد   داشت. 

*دانش‌آموخته   سياستگذاري  عمومي

 

ايران  و امريكا:  پايان ديپلماسي؟!

امريكا با اتخاذ موضعي حداكثري، فشار رواني بر ايران وارد مي‌كند تا امتيازات بيشتري در حوزه‌هايي مانند شفافيت يا محدوديت‌هاي موشكي به دست آورد. اين رويكرد همچنين فضا را براي مصالحه‌هاي بعدي، مانند پذيرش غني‌سازي محدود، باز مي‌كند تا به عنوان امتيازي از سوي امريكا جلوه كند. به‌علاوه، دولت دونالد ترامپ زير فشار كنگره، لابي‌هاي صهيونيستي و جناح‌هاي تندرو جمهوري‌خواه قرار دارد. اظهارات علني افرادي مانند روبيو براي جلب حمايت اين گروه‌ها و نمايش اقتدار به پايگاه راي داخلي طراحي شده است. اين لفاظي‌ها به دولت اجازه مي‌دهد تا در مذاكره با ايران در عمان و ايتاليا انعطاف نشان بدهد، اما در ظاهر موضعي سرسختانه اتخاذ كند. امريكا با اين روش به متحدان و حاميان داخلي و خارجي خود اطمينان مي‌دهد كه در برابر ايران كوتاه نخواهد آمد. علاوه بر اين، تأكيد علني بر غني‌سازي صفر، بخشي از جنگ رواني است كه مي‌كوشد ايران را به عنوان طرف ناسازگار معرفي كند و حمايت بين‌المللي را به نفع امريكا جلب كند. اصول ديپلماسي و فنون مذاكره حكم مي‌كند ايران به خنثي‌سازي اين ترفندها و بازگرداندن مذاكرات به مسير سازنده گام بردارد. اما چگونه؟
۱- حفظ آرامش و تمركز بر ديپلماسي غيرمستقيم: ديپلمات‌هاي مذاكره‌كننده ايران بايد از پاسخ‌هاي تند رسانه‌اي خودداري كنند و از طريق عمان پيام‌هاي سازنده‌اي ارسال نمايند. پيشنهاد توافق موقت، مانند توقف غني‌سازي ۶۰‌درصد در ازاي آزادسازي دارايي‌هاي مسدود شده، مي‌تواند  ابتكار  عمل را به تهران  بازگرداند.
۲-تقويت همكاري با آژانس: افزايش شفافيت و همكاري با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي، به‌ويژه با جلب تأييد رافائل گروسي، مي‌تواند روايت (تهديد ايران) را تضعيف كند و فشارهاي  بين‌المللي  را كاهش  بدهد.
۳- جلب حمايت‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي: ايران مي‌تواند با تقويت ديپلماسي با همسايگان جنوب خليج‌فارس، چين، روسيه و اروپا، فشار بر امريكا را افزايش بدهد. اين كشورها مي‌توانند با ارائه تضمين‌هايي براي اجراي توافق، نقش فعال‌تري در مذاكرات بر عهده بگيرند.
نتيجه آنكه  تأكيد علني امريكا بر غني‌سازي صفر، تركيبي از ترفندهاي مذاكراتي، مديريت فشارهاي داخلي و منطقه‌اي و جنگ رواني است. اين رويكرد، اگرچه مذاكرات را پيچيده مي‌كند، اما پايان ديپلماسي نيست. ايران مي‌تواند با حفظ خونسردي، ارائه پيشنهادهاي خلاقانه و بهره‌گيري از ميانجي‌هايي مانند عمان، روسيه و قطر اين فشار را خنثي كند. يك توافق موقت با حفظ حقوق هسته‌اي ايران، مي‌تواند پلي به سوي مذاكرات پايدار باشد. در جهاني كه ديپلماسي نفس مي‌كشد، بن‌بست تنها ايستگاهي موقت است؛ نه پايان راه. حال سوال اين است: آيا امريكاييان حاضرند با محو ديپلماسي،  روياهاي امريكايي  تريليون‌ها   دلار سرمايه‌گذاري منطقه خليج‌فارس  را  بربادرفته  ببينند؟!


باب گفت‌وگو  همچنان  باز است

اما انتظار نمي‌رفت، دوباره صحبت‌هايي از سوي ترامپ مطرح شود كه اساس گفت‌وگوها را به مخاطره بيفكند. اين رويكرد ناشي از يك منطق رفتاري معقول نيست و متاسفانه نشان مي‌دهد ترامپ رفتارهاي با ثباتي ندارد. بيانات امروز رهبري پاسخي بود به برخي هتاكي‌ها و توهين‌هايي که از سوي ترامپ متوجه ايران و ايراني شده بود. در لايه‌هاي عميق‌تر صحبت‌هاي رهبري اما هرگز نشانه‌اي از زير سوال رفتن اصل مذاكره نمايان نبود. رهبري اشاره كردند كه مذاكرات غير مستقيم حتي در دوران دولت مرحوم رييسي ادامه داشته، همانطور كه در دولت‌هاي قبل از آن هم اين گفت‌وگوها تداوم داشته است. ايران و امريكا در خصوص موضوعاتي چون عراق و مبارزه با طالبان و... نه تنها مذاكره بلكه همكاري‌هاي نزديكي هم داشته است. به نظر مي‌رسد اين روند كه در دوران دولت مرحوم رييسي با محوريت وزير خارجه وقت ايشان پيگيري مي‌شد، امروز هم در همان مسير در راستاي تحقق منافع ملي دنبال شود. تا به امروز 4دور مذاكره در مسير پاسخگويي به مطالبات ايرانيان، مردم منطقه و فضاي بين‌المللي انجام شده است. شاهد بوديم كه در يك مرحله با درخواست و مداخله چين، روابط ايران و عربستان به شرايط عادي بازگشت. امروز هم جهان غرب، هم جهان شرق، هم ملت‌هاي منطقه و البته عموم ايرانيان خواستار دوري از تنش و تداوم مذاكرات ايران و امريكا شده‌اند. اما اين يك روي سكه است، هيچ فرد ايراني نمي‌خواهد با رويكرد تحقيرآميز طرف مقابل مواجه شود و مذاكرات تحت‌الشعاع قلدري‌ها و زورگويي‌ها قرار بگيرد. يك چنين رويه‌هايي با روح بلند ايرانيان همخواني ندارد. راهكار عاقلانه آن است كه اگر امريكا و ساير كشورها خواستار توافق و تفاهم با ايران هستند بر اساس آداب ديپلماتيك و ادب با ملت متمدن و داراي هويت ايران گفت‌وگو كنند. هر نوع اظهارنظري كه باعث ايجاد فضاي منفي حول و حوش مذاكرات شود، باعث دوري ملت‌ها از هم مي‌شود و اصل مذاكرات را به خطر مي‌اندازد. در شرايطي كه دولت چهاردهم  در ايران گفتمان تنش‌زدايي و توسعه مناسبات ارتباطي  با جهان پيراموني را در  دستور كار قرار داده، خوب است طرف  مقابل هم در شأن مردم متمدن  ايران  اظهارنظر كرده  و مطالبات  خود را  مطرح كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون