دور پنجم مذاكرات ايران و امريكا در ميان نوعي سردرگمي توأم با نگراني درباره فروپاشي ديپلماسي برگزار شده است. آنچه كه «پيشرفت اندك» خوانده ميشود؛ نتيجه چانهزنيهاي سخت در رم است. به فاصله چندمتر از رزيدانس سفارت عمان در ايتاليا، نبردهاي گلادياتوري در «كولوسئوم» نگاهها را به خود خيره ميكرد؛ امروز ديپلماتها درگير نبرد گلادياتوري پشت درهاي بسته هستند. عليرغم اتخاذ مواضع سختگيرانه واشنگتن و تهران در انظار عمومي پيش از مذاكرات درباره غنيسازي اورانيوم ايران، طرفين ميگويند كه پتانسيل پيشرفت وجود دارد. ترامپ پس از دور پنجم مذاكرات با ميانجيگري عمان كه در ماه آوريل آغاز شد، از «پيشرفت واقعي، پيشرفت جدي» استقبال كرد. «عباسعراقچي» وزير امور خارجه ايران و مذاكرهكننده ارشد، پيشرفت را كماهميت جلوه داد و تاكيد كرد كه «مذاكرات بسيار پيچيده است و نميتوان آن را در دو يا سه جلسه حل كرد.» اين مذاكرات، بالاترين سطح تماس بين دو كشور از زمان خروج ايالاتمتحده از توافق هستهاي برجام در دوره اول رياستجمهوري ترامپ است.
«ريچارد نفيو» در نشريه «فارن افرز» مينويسد: «از ميان تمام اقدامات سياست خارجي كه دونالد ترامپ، رييسجمهور ايالاتمتحده، برخلاف اجماع انجام داده است، كمتر اقدامي به اندازه احياي مذاكرات هستهاي با ايران تعجبآور بوده است. ترامپ، به هر حال، ايالاتمتحده را در سال ۲۰۱۸ از توافق هستهاي ۲۰۱۵، معروف به برنامه جامع اقدام مشترك، خارج كرد. پس از چهار سال كه دولت بايدن نتوانست براي جايگزيني برجام مذاكره كند، چشمانداز يك توافق جديد ضعيف به نظر ميرسيد اما حالا اوضاع درحال تغيير است.»
عليرغم سابقه دشمني، تهران و واشنگتن از زمان بازگشت ترامپ به كاخ سفيد، علاقه متقابلي را به ديپلماسي و رسيدن به يك توافق نشان دادهاند. در طول چندين دور مذاكرات، دوطرف حتي چارچوبهاي بالقوه را ترسيم كردهاند. هر دو انگيزه روشني براي انجام معامله دارند. دولت امريكا ميخواهد تا حدودي ثبات استراتژيك را به خاورميانه بازگرداند. ترامپ شخصا روي تقويت وجهه خود به عنوان يك معاملهگر سرمايهگذاري كرده است. تهران هم دنبال كنترل سيستم تحريمي غرب عليه ايران است. اگرچه ترامپ گفته است كه ميخواهد به سرعت با موضوع هستهاي برخورد كند و اصرار دارد كه يك توافق نزديك است اما مسائل اساسي طولانيمدت بين دو طرف احتمالا روند را تهديد ميكند.اگرچه پارادوكس امريكاييها يك چالش راهبردي است اما فهم دقيق الگوريتم مغزي ترامپ نيازمند يك ارزيابي جدي است. دراين ميان، بررسي فراز و فرودهاي پنج دور مذاكرات منجر به ترسيم يك نقشه از چانهزنيها و شناخت دقيق متغيرها خواهد شد. نكته اينجاست كه رفتار امريكا متاثر از «ديپلماسي انفرادي ترامپ» از الگوريتم پيچيده «مرد ديوانه» و «بازي عدم قطعيت» تبعيت ميكند درحالي كه رفتار ايران در غالب رويكرد سيستمي بايد مورد تجزيه و تحليل قرار بگيرد.
نقطه شروع؛ دور اول مذاكرات (۱۲ آوريل ۲۰۲۵)
مذاكرات ايران و امريكا بعد از دو سال وقفه، با ميانجيگري عمان آغاز شد. در اين دور، طرفين درباره شبهات هستهاي ايران و احتمال توافقات درخصوص لغو تحريمها گفتوگو كردند. موضوع اصلي بر سر حفظ حق غنيسازي ايران و جلوگيري از دستيابي اين كشور به سلاح هستهاي بود. هرچند اين دور بدون توافق نهايي به اتمام رسيد، تلاش براي ادامه گفتوگوها مثبت ارزيابي شد. در اين دور هدفگذاري روي 3 محور عمده متمركز بود:
1- ايجاد كانالهاي عاديسازي گفتوگو و كاهش تنشها
2- فضاسازي ديپلماتيك براي فهم مواضع طرفين و كاستن از سوءتفاهمها
3- شروع فرآيند اعتمادسازي اوليه
درنهايت موضوعات مرتبط با تحريمها، امنيت و غنيسازي به شكل خيلي سطحي موردبحث «غيرمستقيم» قرار گرفت. اگرچه تلاش ديپلماتيك ايران و امريكا با هيجان رسانههاي جهان موردتوجه قرار گرفت اما شكافهاي عميق در مواضع، برداشتهاي متفاوت از حسننيت و عدم اعتماد اوليه در چانهزنيها سنگيني ميكرد؛ وضعيت بدبيني همچنان روي مذاكرات سنگيني ميكند.
در يك جمعبندي از دور اول ميتوان گفت كه دور اول، مرحله پايهگذاري بود و بيشتر به عنوان آشنايي و تبيين خطوط كلي و راهبردي محسوب ميشود. اهميت آن بر ساخت اعتماد و كاهش تنشهاي اوليه استوار است، هرچند در عمل، اغلب با عدم تفاهم و اختلافنظرهاي اوليه همراه بوده است.
مذاكرات غيررسمي و مقدماتي؛ دور دوم مذاكرات (۱۹ آوريل ۲۰۲۵)
تلاش براي فهم مواضع طرفين، رفع ابهامات اوليه و توافق بر سر برخي نكات كلي، اما هنوز اختلافات عميق روي فضاي مذاكرات سنگيني ميكرد.
اين دور در رم برگزار شد. خط قرمزهاي دو كشور به وضوح مشخصتر شد. بار ديگر موضوع غنيسازي اورانيوم ايران در كانون توجه قرار گرفت. شروع فرآيند تدوين راهكارهاي عملي و پيشنهادهاي مشخص براي حل موضوعات كليدي مانند برجام، تحريمها، يا برنامه هستهاي هدفگذاري ايدهآل نشست اول رم بود. طرفين بيشتر معطوف به كليات مذاكرات شدند.تفاوت برداشتها وضعيت پيچيدهاي بود كه در دور دوم رونمايي شد تا اين اختلاف همزمان با ريلگذاري براي جزييات مورد توجه قرار بگيرد.
در پايان اين دور، دو طرف ابراز اميدواري كردند كه مذاكرات رو به جلو باشد و اين دور نيز بدون توافق نهايي به پايان رسيد. البته طرفين توانستند درك بهتري از ظرفيتها و محدوديتهاي طرف مقابل كسب كنند. نكته دور دوم اينجاست كه طرف امريكا بازي چندگانه با ايران را شروع كرد. راهبرد غيرقابل پيشبيني همراه با بازي «فريز و گداخت» عليه ايران در واشنگتن كليد خورد.
جديت در چانهزني؛ دور سوم مذاكرات (۴ مه ۲۰۲۵)
اين دور با تاخير دو هفتهاي در عمان برگزار شد. دليل تعويق مذاكرات، اخراج «والتز» مشاور امنيت ملي امريكا از كاخ سفيد بود. مهره شطرنج ترامپ عليه مذاكرات با «بنيامين نتانياهو» نخستوزير اسراييلي زد و بند كرده بود. در دور سوم، نگرانيهايي نسبت به «پيامهاي متناقض» واشنگتن ازسوي مقامهاي ايراني ابراز شد، اما جو عمومي مذاكرات نسبت به گذشته سازندهتر توصيف شد و تاكيد بر نياز به حل ديپلماتيك مسائل داشتند. شايعه شده بود كه طرفين آماده تنظيم يك چارچوب براي چانهزنيهاي بعدي و توافق هستند كه درنهايت همان شايعه ضمني باقي ماند. البته در نشست مسقط پيشنهادهاي ملموس و كاهش تنش بين طرفين ملموس بود. كليات لغو يا تعليق تحريمها، زمانبندي اجرا، مكانيزم نظارت، ظرفيت غنيسازي و درنهايت تضمين طرفين براي پايبندي به تعهدات رئوس نخستين دور چانهزني تيم فني ايراني و تيم فني امريكايي بود. در دور سوم، وسواس طرف عماني در برقراري سكوت راديويي بهشدت مورد توجه بود.
بحث درباره مفاهيم كلي و زمزمه توافق موقت؛ دور چهارم مذاكرات (۱۱ مه ۲۰۲۵)
دور چهارم (تكميل مفاهيم و توافق موقتي): برگزاري مذاكرات با هدف رسيدن به توافق نهايي، با پيشرفت نسبي در حل اختلافات اصلي، ولي هنوز نهايي نشده است. با وجود برگزاري اين دور بدون توافقي ملموس، اختلافات جديدي در مورد پيشنهادات امريكا درباره توقف كامل غنيسازي اورانيوم به وجود آمد. عباس عراقچي بهطور جديتري بر مواضع جمهوري اسلامي تاكيد كرد و اوضاع را نسبت به سه دور قبلي جديتر توصيف نمود.
تلاش براي فرار از فروپاشي؛ دور پنجم مذاكرات (۲۳ مه ۲۰۲۵)
دور پنجم (تلاش براي توافق نهايي): تلاش نهايي براي امضاي توافق جامع، توافق بر سر جزييات عملياتي و اجرايي، اما در بسياري موارد اختلافات باقيمانده و نيازمند مصالحه بيشتر است. اين دور با تاكيد بر حقوق مسلم ايران در زمينه غنيسازي اورانيوم و ضرورت رفع تحريمها ادامه يافت. مواضع هر دو طرف نسبت به موضوعات كليدي ازجمله غنيسازي همچنان ثابت و غيرقابل تغيير باقي ماند. وزير خارجه عمان به عنوان ميانجي در تلاش بود تا موانع موجود را حل كند و زمينه را براي ادامه مذاكرات فراهم سازد. در همين راستا، عراقچي در پايان مذاكرات بر اين نكته تاكيد كرد كه «احتمال پيشرفت وجود دارد»، اما همچنان هيچ توافق نهايي حاصل نشد و نشست به گونهاي خاتمه يافت كه پيشرفتهايي هرچند جزيي اعلام شد.
چالشهاي سخت نبرد ديپلماتيك
در مجموع، هر دوره نشانگر پيشرفتهايي در موضوعات كلان مذاكرات با كاهش سطح تنشها يا برعكس، بالا رفتن سطح اختلافات بر سر جزييات بوده است. اين تغييرات روندي پيچيده و مداوم دارد. تصميمگيري و ريسك عراقچي و ويتكاف يك رابطه دوطرفه با حجم انبوهي از پارادوكس منافع بين طرفين است. تناقضات در مواضع دوطرف، بهويژه درمورد غنيسازي اورانيوم، سبب شده كه هر دور مذاكرات با چالشها و بنبستهاي جديدي مواجه گردد. با اين حال، مذاكرات به صورت مستمر ادامه دارد و دوطرف ابراز تمايل به حل و فصل مسائل از طريق ديپلماسي كردهاند، هرچند دستيابي به توافق نهايي به شكل فوري در افق به نظر نميرسد. نبرد گلادياتوري ديپلماتهاي ايراني و امريكايي تازه شروع شده است.
ميتوان گفت كه چالشهاي اصلي در مذاكرات هستهاي ايران و امريكا چندوجهي هستند. مانع اصلي، بياعتمادي عميق بين دو كشور است كه ناشي از دههها خصومت سياسي است. اين سوءظن متقابل، فرآيندهاي تاييد و اجراي هرگونه توافق احتمالي را پيچيده ميكند. چالش كليدي ديگر، دامنه و مدت زمان محدوديتهاي برنامه هستهاي ايران است و اختلافنظرهايي در مورد ميزان برچيدن زيرساختهاي موجود توسط ايران و مدت زماني كه اين محدوديتها بايد برقرار باشند، وجود دارد. علاوه بر اين، توالي لغو تحريمها براي ايران و انجام تعهدات هستهاي توسط ايران همچنان يك مساله بحثبرانگيز است. هر دو طرف به دنبال تضمينهايي هستند كه طرف مقابل به تعهدات خود عمل كند و اين امر منجر به بحثهاي پيچيدهاي در مورد گامهاي متقابل و مكانيسمهاي تاييد ميشود. اين مسائل اصلي، كه با ملاحظات سياسي داخلي در هر دو كشور درهم تنيده شدهاند، موانع قابلتوجهي را براي دستيابي به يك توافق هستهاي جامع و پايدار ايجاد ميكنند. در ميان گرد و خاك نبرد ارادهها و جنگ گلادياتوري اين است كه ديپلماسي براي همه طرفها يك نيازمندي جدي است. اگرچه شكست مذاكرات هم لزوما به منزله پايان ديپلماسي نيست اما منافع طرفين با چالش مواجه خواهد شد.
كارشناس روابط بينالملل