شطرنج مذاكره خرد يا نابخردی؟
علي زنداكبري
حضور ايران و امريكا پاي ميز مذاكره اگرچه پاسخ به نيازي جهاني و منطقهاي براي دوري از تنش و جنگ است، اما بيشك نتيجه اين مذاكرات براي ترامپي كه اصرار به اين مذاكرات داشت و از هر اهرمي براي برگزاري آن استفاده كرد بسيار كاربرديتر است. او كه خود را رييسجمهور صلح! اعلام كرده قطعا تمايلي به تكرار آنچه قبلا مورد اعتراضش بوده است، ندارد. مذاكرات در حالي جريان داشت كه آنچه در ظاهر به نظر ميآمد تلاش ايران و امريكا حول جهتدهي مثبت به مذاكرات و تمركز بر مواضع همگرا بوده تا نكات افتراقآميز. در وهله اول مشخص است تمايل دو طرف به دوري از هر گونه برخورد نظامي شكل گرفته و در وهله دوم تامين حداقل نظراتشان تا حدي كه طرف مقابل را رنجيده نكند، اما طي يك هفته اخير امريكا با تغيير مواضع خود از آن روي ديگر سكه نيز رونمايي كرد.
انتخاب عجيب اما عاقلانه- در حالي كه بازگشت ترامپ به كاخ سفيد هيچ كس مثل اسراييل را خوشحال نكرده بود و بيم آن ميرفت كه با مشاركتي دو طرفه وارد حملات رفت و برگشتي با جبهه مقاومت شده و دوراني تيره و تار را رقم بزنند، ترامپ زبان ديپلماسي را برگزيد، او طرحهاي جنگطلبانه اسراييل را كنار گذاشت و استفاده از آن را به شكست مذاكرات منوط كرد. استراتژي كه واكنش تندي از سوي اسراييليها نداشت كه همين موضوع همگان را به اين فكر انداخت كه آيا در پشت صحنه اين مذاكرات امريكاييها برنامهاي ديگر دارند؟
بازي پنهان امريكا-اسراييل- هيچكس نميتواند منكر حمايتهاي امريكا از اسراييل شود. شريك مهم منطقهاي امريكا هيچ وقت بدون كمكهاي آنها توان رويارويي با جبهه مقاومت را نداشته است. امريكا تمام جنايات اسراييل در غزه را زير صداي «حق دفاع»! اسراييل خفه كرده است. حال چطور ميشود باور داشت كه به ناگهان اسراييل براي حصول موفقيت در مذاكرات ايراني- امريكايي كنار گذاشته شده باشد؟
بدون شك ترامپ از اهرم اسراييل به موقع براي فشار غيرمستقيم به كشورمان استفاده خواهد كرد كما اينكه او چند روز پييش در قبال صحبتهاي خصمانه نتانياهو كاملا سكوت كرد. اما آنها خوب ميدانند بهرغم هر تهديدي ايران از خط قرمزهاي خود دست نخواهد كشيد، ايران كاملا با هر كشور ديگري متفاوت است.
آژانس انرژي هستهاي و اروپا همگام با امريكا- تا قبل از دور سوم مذاكرات نه از آژانس انرژي هستهاي خبري بود و نه از اروپاييان، اما به ناگهان رافائل گروسي با فاصلههاي كوتاه شروع به هشدار در خصوص فعاليتهاي هستهاي ايران كرد و ادعاهاي جديدي را براي پروپاگانداي دستگاه تبليغاتي غرب انجام داد و فرانسه نيز به ناگهان هشدار داد كه مكانسيم ماشه را به اتفاق متحدانش فعال خواهد كرد! تمامي اين اتفاقات وقتي روي داد كه ايران و امريكا به توافق بسيار نزديك بودند و به ناگهان دور بعدي مذاكرات به تعويق افتاد. پر واضح است كه فشار لابي اسراييل در آژانس، اروپا و دولت جديد امريكا جواب داده است و به نظر نقشه پليس خوب/ پليس بد امريكاييان تندرو براي ترسيم ويترين يك كشور صلحطلبِ مذاكرهدوست، با اجراي نيت شوم جنگاوري در پشت صحنه در حال ادامه راه خود است.
ايران و خط قرمزها- ايران خوب ميداند نميشود به دولت بدون ثبات حال حاضر امريكا اعتماد كرد، وقتي رييس اين دولت در قامت رييسجمهور امريكا متكبرانه از برجام خارج شده و عاشق كودككشي چون نتانياهو است، پس در هر حال ايران نه تنها از حق غنيسازي اورانيوم در خاك خود كوتاه نخواهد آمد، بلكه با حفظ توان موشكي خود در مسير ارتقاي آن نيز گام خواهد برداشت. كما اينكه وندي شرمن، رييس تيم مذاكرهكننده دولت اوباما نيز صرفنظر كردن ايران از غنيسازي را غيرممكن دانسته است. از سوي ديگر وقتي انپيتي غنيسازي صلحآميز هستهاي را زير 4 درصد مجاز شمرده چرا ايران بايد از حق مسلم خود رويگردان باشد؟ و اگر قرار است ايران غنيسازي قانوني را در داخل انجام ندهد چه دليلي براي حضور در انپيتي دارد؟
دوگانگي امريكا- ويتكاف، نماينده امريكا تا دور سوم مذاكرات بر تحت نظر قرار دادن برنامه هستهاي ايران متمركز بود، اما پس از فشارهاي مطروحه بر دولت امريكا و پس از سفر ترامپ به خاورميانه رويكرد رسانهاي ايالات متحده بر محور سخنان ماركو روبيو، وزير امور خارجه امريكا در مخالفت بر غنيسازي در ايران چرخيد. اينكه پس از چند دور مذاكره و پس از قراردادهاي نجومي ترامپ با كشورهاي عربي و حضور روبيو در كنگره، امريكا با خط قرمز ايران بازي كند و همزمان اسراييل به تهديد ايران بپردازد، نشان از اختلاف در كاخ سفيد بر سر مذاكره با ايران نيست؟ پس از سخنان صريح مقام معظم رهبري در خصوص مذاكرات حالا بايد ديد آيا امريكا عدم غنيسازي در ايران را به سهمخواهي مذاكرهاي تقليل خواهد داد يا به صورت جد تصميم به تغيير رويكردي دارد كه مذاكرات را در بنبست پاياني قرار ميدهد.
بازگشت به منطق تنها راهحل عقلاني- ترامپ دير يا زود پي خواهد برد كه براي حصول توافق، علاوه بر رعايت حقوق بينالملل بايد احترام به شأن و شخصيت تاريخ ايران را نيز مدنظر قرار بدهد، اينكه او براي خوشامد كشورهاي منطقه، خليج تا ابد فارس را دستمايه بخشي از صحبتهاي خود قرار بدهد، انتخابي اشتباه براي رويارويي با مردمي است كه در قرون متمادي در راه دفاع از وجب به وجب آب و خاك خود خونها دادهاند. رعايت ادب و احترام به تاريخ و حقوق مسلم ايران تنها راه برگشت عقلاني او به منطق مذاكرات است وگرنه فرصت تاريخي تعامل با ايران را از دست خواهد داد.
بعد از توافق ... هر توافقي (به شرط بازگشت امريكا به اصول منطقي يك مذاكره) با يك چالش بزرگ روبهرو است، آيا سياستمداران متفرق امريكايي تحت تاثير مخالفتهاي داخلي و سنگاندازيهاي بدخواهان يك توافق عقلاني در خارج از امريكا، به تعهدات خود پايبند خواهند ماند؟