مروري بر كتاب «در دفاع از كاپيتاليسم: افشاي اسطورهها»
مانيفست سرمايهداري
حنيف رضا گلزار
«در دفاع از كاپيتاليسم/ افشاي اسطورهها»، نام كتابي است به قلم «راينر زيتلمان» كه با كوشش سه تن و براي نخستينبار در سال 1402 به فارسي برگردانده و از سوي نشر علم روانه بازار كتاب ايران شد. «در دفاع از كاپيتاليسم» را ميتوان «پاتك» انديشمندان دست راستي به «تك»هاي پي در پي نويسندگان چپ به انديشگاه كاپيتاليسم برشمرد.
اگرچه سالهاست كه اردوگاه چپ فروپاشيده ولي همچنان پرتاب تير و تركشهاي آن ادامه دارد. در سالهاي پس از فروپاشي اردوگاه كمونيسم، كتابها و مقالههاي بسياري از سوي هواداران انديشگاه سوسياليسم نوشته و روانه بازار كتاب و كتابخواني و فلسفهورزي جهان شد. در يكي، دو دهه گذشته با همهگير شدن نگرشها و دغدغههاي محيط زيستي در جهان، ادامه چالش انديشگاه چپ و راست هم در نرمش و سازگارياي درخور، خود را با اين پرسمان هماهنگ و همرنگ كرد و هر كدام از هواداران و وابستگاه اردوگاه چپ و راست تلاش كردند تا ديدگاههاي خود را درباره آينده محيط زيست كره زمين بيان دارند.
پيوند «تاچريسم - ريگانيسم»، اردوگاه چپ را به توليد بيشتر با هزينه آلودگي محيط زيست متهم ميكرد و از سوي ديگر اردوگاه چپ نيز گسترش مصرفگرايي و نابرابريهاي اجتماعي را از پيامدهاي «كاپيتاليسم» برميشمرد. استفاده ابزاري از دغدغههاي محيط زيستي در سطح جهان تا آنجا پيش رفت كه بسياري از انديشمندان وابسته به اردوگاه چپ، تنها به دليل امكان تاختن بر «كاپيتاليسم» از راه چالشهاي اقليمي و محيط زيستي، ناگهان دوستدار محيط زيست شدند!
براي نمونه «نائومي كلاين» يكي از مخالفان كاپيتاليسم آشكارا بيان داشته كه «تنها زماني به چالشهايي مانند تغييرات اقليمي علاقه پيدا كرده كه دريافته اين چالش، سلاحي جديد و اثرگذار در مبارزه با تنها چيزي است كه بيش از همه از آن متنفر بودند و آن چيزي نيست مگر «كاپيتاليسم» ». بنابراين نگاه ابزاري به «محيط زيست» تنها در كشور ما موجب آسيب به ريشههاي اين مطالبهگري شهروندي نشده و پيشتر و بسيار ژرفتر، «محيط زيست» به ابزاري در دسترس سياسيون جهان تبديل شده بود. بنابراين دستاورد ارزشمند خواندن اين كتابها به ويژه براي كنشگران مدني اين حوزه، آگاهي يافتن و زينهار گرفتن براي دوري جستن از دام سياسيوني كه ميخواهند «محيط زيست» را ابزاري براي نفوذ در ميان تودهها كنند، است.
شماري از كتابهاي نوشته شده از سوي نويسندگان چپ در سالهاي گذشته در ايران برگردان و روانه بازار شد كه از ميان همه آنها دو كتاب به نامهاي «اكولوژي ماركس» و ديگري با نام «انقلاب زيست بومي، صلح با كره زمين» هر دو به قلم «جان بلامي فاستر»، سردبير مجله سوسياليستي «مانتلي ريويو» كه بهطور منظم در ايالات متحده امريكا منتشر و آشكارا به تبليغ ديدگاههاي سوسياليستي ميپردازد از جمله كتابهايي هستند كه در ايران بيشتر مورد توجه كنشگران محيط زيست و منابع طبيعي قرار گرفتهاند. «يك جهان» به قلم «پيتر سينگر» كه خود را سوسياليست و نه كمونيست ميداند و به تبيين «اخلاق جهاني شدن» ميپردازد يا «چه كسي بر جهان حكومت ميكند» به قلم «نوام چامسكي»، سوسياليست ليبِرترين، از ديگر كتابهاي برگردان شده به فارسي در سالهاي گذشته است كه هر كدام تلاش داشتند تا نگرشهاي اقتصادي و سياسي كاپيتاليسم را به چالش بكشند.
در اين سوي ميدان انديشگاه راست جهاني پس از آسودگي از فروپاشي اردوگاه كمونيسم و بيرون راندن رقيب، بيشتر توان خود را با استناد به سفارش «اقتصاددانان ارتدوكس» بر شتاب بخشيدن هر چه بيشتر به پيشران ماشين توليد و چنگ آوردن بازارهاي جهاني متمركز و خود را با اين نوشتهها و تئوريپردازيهاي دست چپي درگير نميكرد ولي «در دفاع از كاپيتاليسم» را ميتوان به نوعي پاسخ آشكار و كوبنده به چكيده همه هجمههاي اردوگاه چپ به انديشگاه نظام سرمايهداري برشمرد. ويژگي بارز اين كتاب، گردش ايدئولوژيك از چپ به راست نويسنده آن است. «راينر زيتلمان» كه با نگارش «دفاع از كاپيتاليسم» در پي پاسخگويي به ده چالش يا «اتهام» نسبت داده شده از سوي كمونيستها به نظام سرمايهداري بود، خود در جواني سوسياليستي دو آتشه و چندين گام پيشتر از «لنين» و «استالين»، دلبسته «مائو» و وابسته اردوگاه «مائوييسم» بود! پاياننامه دكتراي «زيتلمان» در سال 1986 در قالب كتابي با نام «ناسيونال سوسياليسم هيتلر» از سوي دانشگاه فني دارمشتات آلمان به چاپ رسيد. «زيتلمان» در اين پاياننامه -كتاب تلاش كرد تا نگاه «آدولف هيتلر» را به سياستگذاري اقتصادي و اجتماعي واكاوي كند. يافتههاي او نشان داد كه انگيزههاي ضد كاپيتاليستي بخش بزرگي از جهانبيني هيتلر را درگير خود كرده بود.
«زيتلمان» اما آنقدر دورانديش بود كه مانند بسياري از اهالي علم، همه تخممرغهاي خود را در سبد دانش و پژوهش نگذارد. او در سال 2000 و همزمان با چپرويهاي سياسياش، «كمپاني دكتر زيتلمان» را بنا نهاد و در كوتاهمدت به يكي از بزرگترين شركتهاي مشاوره در زمينه املاك و مستغلات در سراسر آلمان تبديل شد و توانست با خريد ارزان خانه و ملك و سپس فروش گران آن ثروت زيادي را بيندوزد. اين كاميابي مالي- اقتصادي برخاسته از اقتصادِ بازار آزاد در اروپا كه بر كام زيتلمان بسيار شيرين و دلنشين آمد، او را بر اين داشت تا به نگرشهاي چپي و ضد سرمايهداري خود بيشتر و ژرفتر بينديشد تا جايي كه در سال 2016 و اينبار در دانشگاه پتسدام از دومين پاياننامه دكترايش كه به «روانشناسي ابرثروتمندان» پرداخته بود با درجه ممتاز دفاع كرد و تا امروز تلاش دارد تا جاي ممكن از «كاپيتاليسم» و «ثروت» و «سرمايهداري» شبههزدايي كند.
«در دفاع از كاپيتاليسم» كه در سال 2022 نوشته شد، تلاش دارد تا ده اتهام زيربنايي وارده از سوي اردوگاه چپ به كاپيتاليسم را پاسخ گويد. اين ده اتهام كه زيتلمان ده گفتار از بخش نخست كتاب خود را براي پاسخگويي به آنها اختصاص داده، عبارتند از: 1. كاپيتاليسم باعث و باني فقر و گرسنگي است. 2. كاپيتاليسم به نابرابري ميانجامد. 3. كاپيتاليسم باعث و باني تخريب محيط زيست و تغييرات اقليمي است. 4. كاپيتاليسم پي در پي به بحرانهاي اقتصادي و مالي جديد ميانجامد. 5. كاپيتاليسم تحت سلطه ثروتمندان است و آنها هستند كه دستور كارهاي سياسي را تعيين ميكنند. 6. كاپيتاليسم به انحصار ميانجامد. 7. كاپيتاليسم باعث ترويج خودخواهي و طمع ميشود. 8. كاپيتاليسم مردم را به خريد محصولاتي ترغيب ميكند كه به آنها نيازي ندارند. 9. كاپيتاليسم به جنگ ميانجامد. 10. كاپيتاليسم يعني هميشه خطر فاشيسم در كمين نشسته است. پيشبينيپذير است كه «زيتلمان» در «دفاع از كاپيتاليسم» همه اين اتهامها را رد ميكند و اگرچه در پارهاي موردها پايههاي استدلالي چندان استواري را بيان نميدارد ولي ميتوان كتاب او را به نوعي «مانيفست كاپيتاليسم» ناميد.
«زيتلمان» تلاش ميكند تا در مانيفست خود با كمك دادههاي آماري به ويژه درحوزه سرانه توليد ناخالص داخلي ملتها، اين نكته را ثابت كند كه «در دهههاي گذشته و از زمان پايان كمونيسم در چين و ديگر كشورهاي بلوك شرق، كاهش فقر آنچنان سرعتي يافته كه در هيچ دورهاي از تاريخ بشريت نظير آن وجود ندارد.» يا اينكه «كاپيتاليسم بيش از هر نظام ديگري در تاريخ جهان براي غلبه بر گرسنگي و فقر تلاش كرده است.» او با چنين ديدگاهي، فقر جهاني را از پيامدهاي «سوسياليسم» دانسته و آشكارا مينويسد: «در 100 سال گذشته، بزرگترين قحطيهاي عامدانه بشر در طول سيطره سوسياليسم رخ دادهاند.» او در ادامه و براي قُبحزدايي از «گسترش نابرابري» از سوي «كاپيتاليسم» با استناد به آراي «واتكينگ» مينويسد: «اگر در نظر داشته باشيم ثروت را افراد توليد ميكنند، پس دليلي وجود ندارد كه فكر كنيم برابري اقتصادي يك ايدهآل است و نابرابري اقتصادي چيزي است كه نياز به توجيه خاصي داشته باشد.» «زيتلمان» همچنين با پشتوانه آراي «ديتون» چنين ميانديشد كه «پس از آغاز انقلاب صنعتي در قرن 18 و آغاز تدريجي نظم اجتماعي كه امروزه كاپيتاليسم يا اقتصاد بازار آزاد ناميده ميشود، اميد به زندگي براي توده مردم از 40 سال در سال 1850 به 45 سال در سال 1900 و نزديك به 70 سال در سال 1950 افزايش يافت.» «زيتلمان» تبيين پيوند ميان «كاپيتاليسم» و «محيط زيست» را اينگونه با كمك دادههاي آماري تئوريزه ميكند كه «به ازاي هر واحد افزايش در شاخص آزادي اقتصادي، 1.06 واحد افزايش در شاخص عملكرد محيط زيستي وجود دارد.» و در ادامه با استناد به ديدگاههاي «فرناندز مِندِز» مينويسد: «كاپيتاليسم با محيط زيست سازگار است. هر چه آزادي اقتصادي بيشتر باشد، شاخصهاي كيفيت محيط زيستي بهتر ميشوند.» يا اينكه «كشورهاي داراي اقتصاد باز امتياز بالاتري در عملكرد محيط زيستي دارند.» و در نهايت با استناد به ديدگاههاي «موراي فشباخ» در كتاب «بومكشي در اتحاد جماهير شوروي» كارنامه شوروي را اينگونه به چالش ميكشد: «هيچ تمدن صنعتي ديگري به اين اندازه سيستماتيك و طولاني مدت، زمين، هوا و مردم خود را مسموم نكرده است.» و سرانجام اينگونه نتيجهگيري ميكند كه «در شوروي و چين و همه كشورهاي سوسياليستي، اقتصاد برنامهريزي شده و سوسياليسم، بزرگترين عاملان تخريب محيط زيست بودند نه جستوجوي افسارگسيخته سود و منفعت از سوي كاپيتاليستها.» «زيتلمان» اگرچه پاسخگويي و شبههزدايي از اتهامهاي وارد شده از سوي سوسياليستهاي جهان به اردوگاه كاپيتاليسم را با استناد به دادههاي آماري از وضعيت فقر و شرايط مالي و اقتصادي كشورهايي مانند شوروي، چين يا آلمان شرقي پيروزمندانه پيش ميبرد، ولي آنجايي كه سادهانگارانه وارد مرزهاي «مالتوسيانيسم» ميشود، ناخودآگاه و ناخواسته انديشه خود را گرفتار گردابي ميكند كه پنبه همه آنچه رِشته، ميزند. «زيتلمان» با استناد به مقالهاي با نام «بازگشت طبيعت: چگونه تكنولوژي به رهايي محيط زيست كمك ميكند» كه در سال 2015 از سوي «جسي اچ اوسويل»، دانشمند محيط زيست امريكايي نوشته شده بود، آشكارا اعتراف ميكند كه حفاظت از محيط زيست در ساختار اقتصادي و سياسي كاپيتاليسم جايگاهي ويژه ندارد و آنچه در كشورهاي برخوردار از ساختار اقتصادي بازار آزاد رخ ميدهد تنها يك رخداد جبري در راستاي كاهش هر چه بيشتر هزينههاي توليد است. «شركتها هميشه به دنبال راههاي جديدي براي توليد كارآمدتر هستند تا با مواد خام كمتري كار كنند. آنها اين كار را البته نه در درجه اول براي حفاظت از محيط زيست، بلكه براي كاهش هزينههاي خود انجام ميدهند.» او سپس گريزي هم به كارنامه ريگانيسم و تاچريسم ميزند و مينويسد: «اين دو حامي بزرگ كاپيتاليسم -ريگان و تاچر- در زماني اندك، بيشتر از سازمان صلح سبز و ساير فعالان چپگراي محيط زيست تا به امروز براي حفاظت محيط زيست كار انجام دادهاند.»
دفاع از حاكميت و عهدهداري امور سياسي از سوي ثروتمندان جامعه، با اين استدلال كه «يك سياستمدار ثروتمند اغلب در تصميمگيريهاي خود بسيار مستقلتر و آزادتر از فردي است كه كاملا به حزب خود وابستگي دارد»، بخشي ديگر از نگرشهاي «زيتلمان» در مانيفست خود براي دفاع از كاپيتاليسم و سرمايهداري است. از ديد او «نمايندهاي كه تمام عمر خود را در سياست گذرانده و هيچ كار ديگري نميتواند انجام دهد، اين استقلال ذاتي را ندارد». «زيتلمان» با چنين استدلالهايي بهرهمندي از ثروت و سرمايهداري كه در بسياري از فرهنگها به عنوان ضد ارزش تبليغ ميشدند را نه ضد ارزش كه حتي پديدهها و گزارههايي ارزشمند براي جامعه بشري برميشمرد و بر آن پافشاري ميكند. هموار بودن مسير دستيابي به صلح جهاني از مسير كاپيتاليسم و نه سوسياليسم و برتري و اولويت سياست بر اقتصاد در ساختارهاي سوسياليستي از ديگر بخشهاي كتاب «زيتلمانِ» گسسته از اردوگاه سوسياليسم و پيوسته به انديشگاه كاپيتاليسم است كه واكاوي آن در اين نوشتار كوتاه نميگنجد. براي راستيآزمايي پرسمانها و چالشهاي بيان شده در اين كتاب بايد آن را شايد چندين بار خواند و البته با نگرشهاي انديشمندان سوسياليست تطبيق داد.