در حاشیه دستگیری متهم به قتل
پريا اكبري
متاسفانه خبري تحت عنوان قتل بانو الهه حسيننژاد به سمعمان رسيده كه كل ايران عزيزمان و مردم شريف را در شوك و غم فرو برده است. پيرو انتشار اخبار مرتبط با اين قتل و جنايت و حواشي بسياري كه پيرامون آن انجام شده، شايان و مناسب است كه به بررسي نكات خاصي در باب اين حواشي و قتل بپردازيم:
نكته اول در باب خشم مردم نسبت به فيلمهاي منتشر شده از اعترافات متهم است، بهتر است مردم نازنين بدانند اين فيلمها اصلا مشخص نيست چه زماني تهيه شدهاند؟ لحظه دستگيري و به محض حضور در مرجع صالح؟ و سپس فردا يا روز بعدش منتشر شده است؟ آيا اين فيلمها دچار تقطيع و بريده شدن هستند يا خير؟ صحت اين تقطيعهاي احتمالي و زمان دقيق فيلمبرداري و زمان دقيق اعترافگيري و زمان دقيق دستگيري معلوم و مشخص است؟ بالطبع خير! موجي از خشم مردم نازنين را در برگرفته است كه چرا ضابطان محترم قضايي يا كارآگاهان يا هر فرد محترم ديگري كه در حال اعترافگيري از متهم است اينگونه با متهم (به گفته مردم نرم!!) صحبت ميكنند؟ پاسخ اين است كه مردم عزيز و شريف ايران بايد بدانند هر كس در كار خويش زبده و توانمند است، تصور بفرماييد يك جراح مغز ماهر بيايد و به جاي من قصد داشته باشد وكالت كند؛ آيا ميتواند؟ آيا مردم عزيز يا آن جراح مغز محترم شگرد كار وكلا را ميدانند؟ آيا با پيچ و خمهاي اين حرفه يا حرف مختلف ديگر آشنا هستند؟ پاسخ اين پرسش هم مانند پرسش پيشين اين است: خير! در فيلمهاي منتشر شده با نگاهي حرفهاي درمييابيم به شيوهاي كاملا ماهرانه با فريب متهم و سعي در فضاسازي امن و در بستر مناسب با بازي رواني با متهم در حال اعترافگيري به شيوه خاص خود هستند كه طي گفتار پيشين در سطور فوق اشاره شد كه هر كس در حرفه خويش ماهر است! لذا اين خشم به جهت عدم آگاهي مردم است، در اين گفتار بيان اين است كه افراد معزز حاضر در ويديو كاملا ماهرانه سعي در اعترافگيري از متهم را دارا هستند، حال اينكه چه كلماتي به كار ببرند و چه بازي رواني و فريبي نسبت به متهم انجام شود بستگي به روشهاي متعدد دارد، مردم عزيز! جملگي ضابطان و بازپرسان و كارآگاهان و پليس محترم تهران بزرگ و ساير شهرها داراي اشراف كامل به شغل خويش هستند و ميدانند كه چه ميكنند! اطمينان و طيب خاطر ميدهم كه اگر غير از اين با متهم در ساعات ابتدايي دستگيري متهم رفتار نشود (كه ساعات طلايي در اينچنين موارد نامگذاري شده است)؛ هرگز محل اختفاي جسد پيدا نخواهد شد، خب! وقتي جسدي در كار نباشد متهم به محض ورود به بند عمومي و گذشت مدتي متاسفانه تحت تاثير جو داخل زندان و همبنديها و گفتوگوهاي متعدد با دگران؛ منكر همه چيز ميشود و ماجراي قتلهاي مشابه ديگر كه هيچ وقت جسد متوفي و مقتول پيدا نشد تكرار خواهد شد، مردم نازنين بايد در نظر داشته باشند به جاي توجه به كلماتي كه ضمن گفتوگو با متهم انجام ميشود اندكي بدين نكته توجه كنند كه اصلا چرا اينگونه با متهم سخن گفته ميشود؟ لذا با نگاهي هوشمندانه درمييابيم دستگاه محترم قضايي و ضابطان محترم قضايي به خوبي و درستي كار خود را به صورت كاملا حرفهاي و زبده انجام ميدهند. نكته بعدي نگراني مردم عزيز در باب تفاضل ديه است، حال «تفاضل ديه» چيست؟
قانونگذار در قانون مجازات اسلامي در باب قصاص، ميان مرد و زن، بيان داشته است كه (چنانچه مرد مسلماني عمدا زن مسلماني را به قتل برساند، اجراي قصاص از سوي اولياي دم زن مقتول منوط به پرداخت نصف ديه مرد مسلمان يا اصطلاحا تفاضل ديه خواهد بود.)
بر اساس ماده ۴۲۸ قانون مجازات اسلامي كه تفاضل ديه از بيتالمال پرداخت ميشود: در مواردي كه جنايت، نظم و امنيت عمومي را برهم زند يا احساسات عمومي را جريحهدار كند و مصلحت در اجراي قصاص باشد، ليكن خواهان قصاص، تمكن از پرداخت تفاضل ديه يا سهم ديگر صاحبان حق قصاص را نداشته باشد، با درخواست دادستان و تاييد رييس قوه قضاييه، ميزان مذكور از بيتالمال پرداخت ميشود.
با نگاهي كوتاه به اين ماده قانوني و همچنين نگاهي به فضاي كنوني حاكم بر جامعه و فضاي مجازي؛ درمييابيم كه احتمال اينكه خانواده مرحومه بانو الهه حسيننژاد ملائت و توانايي پرداخت تفاضل ديه را دارا نباشند در چتر حمايت قانون قرار خواهند گرفت و به نظر ميرسد نظر به رسانهاي شدن اين موضوع در اين حد گسترده احتمال اينكه تفاضل ديه در صورت عدم تمكن خانواده متوفي توسط دولت محترم پرداخت شود، بسيار زياد است. به موجب اين مرقومه براي خانواده محترم حسيننژاد و والده و ابوي گراميشان جملگي از طرف كل ايران عزيزمان آرزوي صبر جليل و جميل از سوي پروردگار باري تعالي را دارا هستيم و از مردم نازنين تقاضا ميشود چشم و گوش بسته و بدون آگاهي هر خبر يا هر توييت يا هر پست و استورياي در فضاي مجازي را به عنوان ادله يا نتيجهگيري نهايي در نظر و ملحوظ نظر قرار ندهند. با آرزوي جهاني بدون خشونت و قتل!
وكيل پايه يك دادگستري