مصيبت جان باختن الهه حسينزاده و يادآوری تمركز خطرناك در حاشيهنشينها
مهدي زارع
اخبار كشته شدن دختر جوان ما، الهه حسينزاده به دست فردي كه ظاهرا از مهاجران يكي از شهرستانهاي شمالغربي ايران به اسلامشهر بود و ناجوانمردانه و مظلومانه جان باخت، افكار عمومي كشور را طي روزهاي گذشته بهشدت آزرده است. ميزان قتل به ويژه در مناطق حومه كلانشهرهاي ايران و شهرهاي خوابگاهي پيرامون (تهران، مشهد، اصفهان، كرج، شيراز، تبريز) مانند اسلامشهر و شهريار در اخبار روزمره بيشتر گزارش ميشود. با مقايسه مراكز شهري با سكونتگاههاي غيررسمي مشخص است كه روند كلي جرم و جنايت در شهرهاي بزرگ (به ويژه تهران) با تراكم نسبي بيشتر به جرم و جنايت در شهرها و شهركهاي پيراموني و سكونتگاههاي غيررسمي اغلب در حاشيه كلانشهرها ديده ميشود. اين مناطق اغلب با سطوح بالاتر فقر، بيكاري، كمبود زيرساختها و حاشيهنشيني اجتماعي با نرخ بالاتر جرم، از جمله جرايم خشونتآميز، مرتبط هستند.
قرار گرفتن جمعيت زياد در مناطق حومه تهران در معرض خطر زلزله نيز سناريوي بسيار خطرناكي را ايجاد ميكند كه پيامدهاي بالقوه يك زلزله بزرگ را بهطور قابل توجهي تشديد ميكند. حومههايي مانند اسلامشهر، شهريار، رباطكريم، پاكدشت و حومه كرج ميليونها نفر را در خود جاي دادهاند. يك زلزله بزرگ كه اين مناطق را تحت تأثير قرار دهد، مستقيما به معناي كشته يا زخمي شدن تعداد زيادي از مردم است. بسياري از مناطق حومه شهر، به ويژه سكونتگاههاي غير رسمي (زاغهها) و بلوكهاي آپارتماني متراكم، مردم را در خود جاي دادهاند. فرو ريختن ساختمانها در چنين مناطقي باعث افزايش قابل توجه تلفات در هر كيلومتر مربع ميشود. بخش عمدهاي از مسكن در اين حومهها، به ويژه در سكونتگاههاي غيررسمي يا مناطق به سرعت در حال توسعه، بدون رعايت قوانين مناسب ساختمانسازي شامل مصالح بنايي غيرمسلح است. سكونتگاههاي غيررسمي اغلب در زمينهاي حاشيهاي با استفاده از ارزانترين مصالح و روشهاي موجود ساخته ميشوند كه آنها را بهشدت آسيبپذير ميكند. بخشهاي قديميتر حومه شهر زيرساختهايي معمولا غير تابآور دارند.
تلفات و تخريب گسترده در يك زلزله احتمالي، خدمات آتشنشاني، امداد و نجات، پليس و پزشكي محلي را كاملا تحتالشعاع قرار خواهد داد. دسترسي به دليل وجود آوار كه خيابانهاي باريك رايج در اين مناطق را مسدود ميكند، بهشدت مختل خواهد شد.آسيب به خطوط لوله آب، شبكههاي برق، خطوط گاز و شبكههاي ارتباطي گسترده خواهد بود. آسيب به جادهها، پلها و احتمالا خطوط ريلي كه حومه شهرها را به تهران و به يكديگر متصل ميكنند، مانع از تلاشهاي نجات، تخليه و تحويل لوازم و كمكهاي ضروري ميشود.
بسياري از ساكنان حومه شهرها، كارگران كمدرآمد، مهاجران يا پناهندگان هستند. آنها اغلب منابع مالي كمتر، پسانداز محدودتر و دسترسي كمتري به بيمه دارند و اين امر بازسازي را بسيار دشوار ميكند. فروپاشي مقادير زيادي از مسكنهاي آسيبپذير، صدها هزار، احتمالا ميليونها نفر را بيخانمان خواهد كرد. آسيب به خانهها، مشاغل كوچك، كارگاهها و صنايع محلي رايج در حومه شهرها، معيشت تعداد زيادي از مردم را از بين ميبرد و بحران اقتصادي را عميقتر ميكند.
تهران و حومه آن قلب سياسي، اقتصادي و اداري ايران هستند. هر رويداد فاجعهبار در تهران عواقب ويرانگر ملي خواهد داشت و حكومت، اقتصاد و زنجيرههاي تأمين حياتي در سراسر كشور را مختل ميكند.
بخش عمدهاي از گسترش حومه شهرها به سرعت و بدون برنامهريزي شهري و اجراي قوانين ساختماني، و با اولويت دادن به سرعت و هزينه كم نسبت به ايمني رخ داده است. اين مناطق بيشترين تمركز انواع ساختمانهاي آسيبپذير را دارند.
حومههاي جنوبي و جنوب غربي تهران نرخ جرم بالاتري نسبت به مناطق شمالي ثروتمندتر به دليل فقر، مسيرهاي قاچاق مواد مخدر، حضور گروههاي جرم سازمانيافته و حضور ضعيفتر دولت در چنين مناطق پيراموني دارند. كلانشهر تهران (با هسته و حومه آن) و شهرها و شهرستانهاي كوچكتر متعدد اطراف آن (مانند شهريار، رباط كريم، ملارد، قرچك، پيشوا، ورامين، فيروزكوه، دماوند) با پراكندگي نامتوازن جمعيت روبروست. در سال 1404 جمعيت ثابت (در شب) ساكن در مناطق 22گانه تهران 9.7 ميليون و جمعيت ساكن در شهرستانهاي استان تهران 5.7 ميليون نفر برآورد شده كه حدود 2.5 میليون نفر از اين جمعيت در شهرهاي كوچك، روستاها و حاشيهنشينهاي شهرستانهاي استان تهران ساكنند.
از سوي ديگر درصد قابل اعتمادي از جرايم در ايران كه به مهاجران شهرستاني حاشيهنشين و اتباع بيگانه نسبت داده ميشود. جرايم مربوط به گروههاي حاشيهنشين مهاجران از استانهاي كمتر برخوردار و شهرهاي كوچك و مهاجران بدون مدرك از اتباع بيگانه بهشدت تحت تأثير فقر، كمبود فرصت، تبعيض و حاشيهنشيني قرار دارد.
ارايه درصد ملي معتبر و دقيقي از جرايم مربوط به مهاجران در ايران فعلا ممكن نيست. دادههاي شفاف، از نظر روششناختي صحيح و جامع لازم، به سادگي به صورت عمومي وجود ندارد. ولي عواملي مانند فقر و فقدان وضعيت قانوني نقش عمدهاي در بروز جرايم از سوي مهاجران و اتباع بيگانه در شهرهاي پيراموني ايران دارند. به نظر ميرسد كه ميزان سرانه جرم در شهرهاي كوچكتر پيراموني يا از سوي افراد ساكن در اين سكونتگاهها در داخل كلانشهرها بيشتر است.