• 1404 چهارشنبه 21 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6064 -
  • 1404 سه‌شنبه 20 خرداد

۲۰ خرداد پارسال

قيمت ارز نيز همچنان به صورت پله‌اي در حال افزايش بوده است. ۷ سال پيش دلار حدود ۳۷۰۰ تومان بود و در سال گذشته در چنين روزي نزديك به ۶۰ هزار تومان بود، يعني فقط طي ۶ سال ۱۶ برابر شده بود. ناترازي انرژي در بنزين و برق و گاز بسيار آشكار شده بود و برق صنايع را قطع مي‌كردند تا برق خانوار تأمين شود. بنزين كمبود داشت و واردات انجام مي‌شد. قيمت آنها همگي به ثمن بخس بود و جرأت افزايش هم نبود. گاز در زمستان در موقعيت بحراني و كمبود قرار داشت. در سياست خارجي ۷ اكتبر ايران را وارد مرحله‌اي جديد كرده بود. حمله به سفارت ايران در دمشق آغاز بحران بود كه با پاسخ ايران روبه‌رو شد و در نهايت وضعيت روابط خارجي را وارد مرحله ناپايدار و تنش‌آميزي كرد. كه در ادامه آن ترور هنيه در تهران و سيدحسن در بيروت و درگيري دو باره با اسراييل و بالاخره سقوط اسد در سوريه نقشه سياسي خاورميانه را تغيير داد. در سياست داخلي نيز ميزان شركت مردم در انتخابات اسفند ۱۴۰۲ به خوبي وضعيت را نشان داد. ميزان مشاركت مردم در شهرهاي بزرگ كه غير طايفه‌اي است نشان داد كه از مشاركت‌هاي حماسي انتخاباتي گذشته فقط خاطره‌اي مانده است. نمايندگان تهران به عنوان مهم‌ترين حوزه انتخابيه با حدود ۳ درصد واجدين حق رأي راهي مجلس شدند و اگر اين درصد را براي تهران (فرمانداري تهران) در نظر بگيريم، زير ۲ درصد خواهد رسيد، يعني در واقع هيچ. اين شكاف سياسي نه زنگ خطر بلكه صوراسرافيل سياست بود، آيا قابل تصور بود كه كسي درون ساختار آن را نشنود؟ شكاف‌هاي فرهنگي و اجتماعي نيز بسيار زياد بود. اعتراضات گسترده و مداوم ۱۴۰۱ و مساله زنان، هنوز به شكل‌هاي ديگري، البته متفاوت از گذشته ادامه داشت. هر روز درگير يك مساله با پوشش زنان بودند. شكاف رسانه‌اي چنان آشكار بود كه قدرت انكار آن وجود نداشت. رسانه اصلي اكثريت مردم به ويژه نيروهايي كه از كيفيت و اثرگذاري بيشتري برخوردار بودند، رسانه‌هاي غير رسمي اعم از ماهواره‌هاي فرا‌مرزي يا فضاي مجازي شده بود. سبك زندگي مردم به كلي با الگوهاي رسمي متفاوت بود و همه اينها جامعه را با چالش ناپايدار جديدي روبه‌رو كرده بود. مهم‌ترين طرح رسمي در سياست كليد زده شده بود كه همان يكدست‌سازي بود و عوارض آن به ويژه برخي قوانين مخل توسعه و پيشرفت، همچنان برقرار است. اين وضعيت نشان داد كه يكدست‌سازي با شكست مطلق مواجه شده است، بنابراين انتظار داشتم كه اگر ساختار سياسي نيز به چنين نتيجه‌اي رسيده باشد، آن را در انتخابات سال ۱۴۰۳ نشان بدهد. من پيش‌تر هم دو بار تأكيد كرده بودم، پايان سال ۱۴۰۳ آخرين فرصت براي تغيير سياست به سوي عبور از ناترازي است و آغاز اين مسير نيز از سياست است و بايد اين اراده را در انتخابات ديد. طبعا انتظار نداشتم كه حكومت به يك باره دست به تغييرات گسترده‌اي بزند، بنابراين هنگامي كه اسامي نامزدهاي تأييد صلاحيت شده اعلام شد و نام آقاي پزشكيان در آن بود اين را به عنوان نشانه‌اي از آغاز اين تغيير دانستم. آغازي كه راه بسيار طولاني و پرفراز و نشيبي خواهد بود. از اين زاويه بود كه در همان روز ۲۰ خرداد دعوت ايشان را براي حضور در شوراي راهبري پذيرفتم و بلافاصله حمايت خود را نيز از ايشان اعلام كردم. اين حمايت متأثر از پذيرش و عقيده به چند گزاره بود.

۱ـ صلاحيت پزشكيان در بالاترين سطح سياست تأييد شده است.

۲ـ اين فقط يك تأييد ساده و مصلحتي يا تاكتيكي نيست، بلكه نوعي پذيرش او نيز هست. او را همان طور كه بود و مي‌شناختند، تأييد كردند و پذيرفتند.

۳ـ شانس انتخاب شدن او را پيشاپيش مي‌دانستند. حتي اگر صد درصد نبود. به شرط آمدن مردم به پاي صندوق رأي اين شانس قطعي بود و در صورت قهر مردم مجبور مي‌شدند كه تن به جليلي بدهند.

۴ـ پزشكيان ‌اگر‌چه فقط يك فرد و بدون ِعدّه و عُدّه بود ولي رويكردهاي به نسبت روشني در برخي مسائل مهم داشت و سلامت و صداقت او از جانب نيروهاي سياسي تأييد مي‌شد.

۵ ـ تحليلم اين بود كه مي‌توان مردم را براي رأي دادن به آقاي پزشكيان بسيج كرد.

۶ـ همچنين اطمينان داشتم كه انتخابات در چارچوب محدود موجود، بي‌مساله و به دور از حاشيه‌هاي قبلي و آرام انجام خواهد شد. براساس اين ۶ گزاره از روز اول (بعد از ظهر ۲۰ خرداد) تا پايان ۱۵ تير در خدمت اين ايده بودم كه چرا بايد در انتخابات شركت كرد؟ طبعا نظر هر كسي كه در اين فعاليت جلب مي‌شد، به پزشكيان رأي مي‌داد. و در دور اول موفقيت اندك بود، با اين حال او اول شد ولي در دور دوم موفقيت نسبي و رضايت‌بخش بود، هر چند همچنان نيمي از افراد به پاي صندوق‌ها نيامدند ولي ترديدي نبود كه حدود نيمي از آنان كه به پاي صندوق آمدند ناشي از حضور پزشكيان و كوشش حاميان او بود و تقريبا به همين ميزان هم همچنان قهر كردند (با فرض سقف ۷۵ درصدي مشاركت انتخاباتي) . اكنون حدود يك سال از آغاز آن راه گذشته است، آيا مي‌توان ارزيابي منصفانه‌اي از اين اتفاق داد؟ به نظر من آنچه در انتخابات سال گذشته رخ داد يك دستاورد مهم بود، حداقل از اين منظر كه ايران را از افتادن در سياهچاله نيروهاي تندرو نجات بخشيد و اين به سود همه بود، هم مردم و هم حكومت و هم جهان و البته به زيان تندروها بود. از اين نظر سود يا به تعبير دقيق‌تر عدم‌الضرر آن بسيار زياد بود. ولي نكته مهم اين است كه عدم‌الضرر براي جامعه ملموس نيست، چون اتفاق نيفتاده كه بخواهند با آن مقايسه كنند. ضمن اينكه مردم حق هم دارند، دنبال منافع حاصل از اين رويداد باشند. به نظر من تاكنون و با توجه به سطح انتظارات مردم، اين منافع در حدي نيست كه اميدواري مردم را به آينده به شكل جهشي بيشتر كند. هنوز مردم منتظر هستند، هر‌چند نااميد نيستند. آقاي پزشكيان در چند حوزه مشخص خوب عمل كرده‌ و در چند حوزه نيز همچنان توقف كرده‌اند يا نتيجه ملموسي از آن بيرون نيامده است. من مي‌كوشم كه در فرصت بعدي به جزييات اين ادعايم بيشتر و مفصل‌تر بپردازم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون