• 1404 چهارشنبه 21 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6064 -
  • 1404 سه‌شنبه 20 خرداد

همان‌طور كه وعده داده بودي، باز همديگر را خواهيم ديد

بابك ديلمي‌زاده

كارهاي برجسته‌اي كه مرحوم فروهر تشويقي در حوزه درمان اعتياد انجام داد، به دو بخش مختلف تقسيم مي‌شود؛ بخش اول اين اقدامات، مربوط به دوراني است كه ايشان خارج از ايران و در امريكا زندگي مي‌كرد و در آن زمان، براي فارسي‌زباناني كه با مشكل اعتياد مواجه بودند ولي به دليل مسلط نبودن به زبان انگليسي، نمي‌توانستند خدمت درماني دريافت كنند، گروه‌هاي فارسي‌زبان خودياري ايجاد كرد كه ايجاد اين گروه‌ها براي اين اقليت، بسيار كمك‌كننده بود. اقدام ديگر ايشان در خارج از كشور، راه‌اندازي اولين خانه بهبودي براي فارسي‌زبانان و ايرانيان ساكن در امريكا بود، علاوه بر اينكه در همان زمان، كتاب الكلي‌هاي گمنام را هم به زبان فارسي ترجمه كردند كه در بازگشت به ايران، اين كتاب به چاپ رسيد و در واقع، انتشار اين كتاب، آغاز اقدامات مرحوم فروهر در ايران بود. ايشان اوايل دهه 1370 به ايران بازگشت و در تشكيل اولين گروه‌هاي خودياري نقش بسيار موثري داشت، اگرچه كه در اين مسير و در آن سال‌ها، با سختي‌هاي بسيار زيادي مواجه بود. در دوراني كه مرحوم فروهر براي تشكيل اين گروه‌هاي خودياري اقدام كرد، افكار عمومي، امكان ترك اعتياد و كنار گذاشتن مصرف مواد و ورود بهبوديافتگان به جامعه به عنوان يك انسان پاك را باور نمي‌كرد. البته در تمام كشورها و ازجمله در ايران، تغييرات اجتماعي با مقاومت مواجه مي‌شود و افرادي كه براي چنين تغييراتي قدم برمي‌دارند و بار چنين زحماتي را به دوش مي‌كشند، براي اصلاح باورهاي قديمي و افكار عمومي و حتي افكار سياست‌گذاران و برنامه‌ريزان، با سختي‌ها و مشكلات فراواني مواجهند و آقاي فروهر هم از مواجهه با اين سختي‌ها مصون نبود. اما با وجود همين مشكلات، براي كمك به معتادان قدم برداشت و گروه‌هاي خودياري ايجاد كرد و بعد از مدتي هم به اين نتيجه رسيد كه گروه‌هاي خودياري به حدي از بلوغ رسيده‌اند كه نيازي به حضور و نقش كليدي و موثر آقاي فروهر ندارند. در اين زمان بود كه آقاي فروهر، دومين قدم را براي كمك به معتادان برداشت. برنامه‌ريزي براي راه‌اندازي برنامه‌هاي اقامتي و همان اقدام موسوم به درمان اجتماعي، دومين برنامه آقاي فروهر در حوزه اعتياد در ايران بود. اين برنامه‌ها و در واقع، آنچه آقاي فروهر به عنوان درمان اجتماعي پايه‌گذاري كرد، با آنچه امروز به عنوان كمپ‌هاي اقامتي مي‌شناسيم، بسيار متفاوت بود. در برنامه‌هاي آقاي فروهر، مقرر بود كه فرد معتاد با تمايل خودش به اين مراكز مراجعه كند و اين مراكز هم، يك محيط درمان اجتماعي باشند و فرد معتاد هم با تمايل شخصي در اين محيط مقيم باشد. آقاي فروهر براي راه‌اندازي اين مراكز (با همين رويكرد و شيوه فعاليت) زحمات فراواني كشيد چون در زماني كه ايشان براي تاسيس اين مراكز اقدام كرد، چنين مراكزي با چنين برنامه‌اي در كشور نداشتيم. اينكه در چنين دوراني، فردي جرات و جسارت به خرج مي‌دهد و اولين مركز با اين شيوه فعاليت را در كشور ايجاد مي‌كند بسيار مهم است، چون آقاي فروهر، كمترين امكاناتي دراختيار نداشت و با داشته‌هايي در حد صفر و با برپا كردن يك چادر، اولين قدم را برداشت و حتي در چند سال اول، بدون يك ريال درآمدزايي، از جيب خودش خرج مي‌كرد درحالي كه حدود 30 سال بعد، براي راه‌اندازي اين مراكز همه‌گونه امكانات مهيا شده بود. من خيلي خوب روزهاي اواخر دهه 1370 و اوايل دهه 1380 را به ياد دارم. اولين چادرها هم در تهران برپا شد؛ در زماني كه آقاي فروهر در راه‌اندازي يك مركز اقامتي در همدان، تجربه ناموفقي داشت و همان موقع، به ايشان خبر رسيد كه جمعي از معتادان، به دره پونك و محل فعلي پارك پرديسان رفته‌اند و مي‌خواهند در همان محل كه هيچ امكاناتي هم ندارد، بمانند و اعتيادشان را ترك كنند. در همين زمان، آقاي فروهر با جمعي از همراهانش به اين دره رفت تا به اين گروه ياري برساند و در همان دره، چادري برپا كرد كه اين چادر به تدريج به چند چادر تبديل شد. مدتي بعد هم، وقتي مسوولان دولتي بابت فعاليت‌هاي آقاي فروهر كنجكاو شدند، محوطه‌اي در يكي از پارك‌هاي جنگلي شرق تهران را به آقاي فروهر و گروهش اختصاص دادند تا چادرهاي ترك و بهبودي در اين محوطه برپا شود و در همان روزهاي اول هم به آقاي فروهر اعلام شد كه ممكن است هر لحظه، عذرشان را بخواهند و اين گروه ناچار باشد اين چادرها را كولي‌وار، از نقطه‌اي به نقطه ديگر منتقل كند. اصطلاح كمپ‌هاي اقامتي و بهبودي از همين زمان در ايران متولد شد، چون بهبودي و مراحل ترك، نه در ساختمان بلكه در كمپينگ و در چادر طي مي‌شد. حتي اصطلاح چادر سبز و چادر زرد كه امروز يك مفهوم رايج در كمپ‌هاي اقامتي است هم، در همين زمان متولد شد؛ چادرهاي سبز، ويژه سم‌زدايي اوليه و 7 روزه بود و در چادرهاي زرد، دوره بازتواني 21 روزه سپري مي‌شد. سال 1381، وقتي تعداد چادرهاي بهبودي در كل كشور به عدد قابل‌توجهي رسيد، آقاي فروهر با كمك چند نفر از همراهانش، جمعيت خيريه «تولد دوباره» را تاسيس كرد. استدلال آقاي فروهر براي تاسيس اين موسسه، پايه‌ريزي مشاوره اعتياد در ايران بود و مي‌خواست همان دوره‌هايي كه بعد از بهبودي در امريكا سپري كرده بود را به ايران بياورد. بعد از راه‌اندازي اين موسسه، آقاي فروهر از اولين مدرسان دوره‌هاي مشاوره و مددياري اعتياد براي بهبوديافتگان بود. به موازات تاسيس اين مركز، ايشان برمبناي يك تجربه آزمايش شده در خارج از ايران، اولين مركز درمان اعتياد به مواد محرك را هم در كشور تاسيس كرد و اين قدم بسيار مهمي بود چون در آن زمان، مصرف شيشه در ايران شيوع داشت ولي هيچ برنامه مدوني براي ترك و درمان اعتياد به شيشه در كشور نداشتيم و مراكز اقامتي، براي پذيرش و درمان معتادان شيشه با مشكل مواجه بودند چون اصلا نمي‌دانستند براي درمان اين افراد، چه برنامه‌هايي در پيش بگيرند. آقاي فروهر، تعداد زيادي كتاب با موضوع اعتياد تاليف و ترجمه كرد و براي انتشار اين كتاب‌ها هم زحمات فراواني متقبل شد.

از اين مرد بزرگ چه مي‌توان گفت؟

من از سال 1381 با ايشان كار كردم و درمان اعتيادم را هم با برنامه‌هاي 12 قدم طي كردم و شاگرد ايشان بودم و بعد از چند سال هم مسووليت «تولد دوباره» را به من واگذار كردند. آنچه از فروهر تشويقي به ياد سپرده‌ام، در چند جمله خلاصه مي‌شود؛ ايشان همواره خطاب به افرادي كه براي كمك به ترك اعتياد معتادان تلاش مي‌كردند، مي‌گفت درمانگر اصلي خداست و شما در اين مسير وسيله‌اي بيش نيستيد. آقاي فروهر، نسبت به انسان‌ها و نسبت به طبيعت و نسبت به محيط پيرامونش، نگاه بسيار دوستانه و عاشقانه‌اي داشت. گاهي كه سوار ماشين ايشان مي‌شدم، انبوهي از كيسه‌هاي زباله در ماشين‌شان مي‌ديدم و ايشان در جواب حيرت من مي‌گفت كه حق ندارد زباله‌ها را در كوچه و خيابان رها كند و جاي زباله‌ها در سطل زباله است. از اين دست باورهاي نهادينه شده در قالب يك رفتار و طرز فكر، در ايشان بسيار بود. من از آقاي فروهر ياد گرفتم كه اگر از درستي اقدام و عملم اطمينان دارم، از قضاوت ديگران و از اينكه ديگران راجع به من چه فكري دارند، نترسم. عشق به وطن و عشق به كمك كردن به ديگران، تا لحظات آخر زندگي در ايشان موج مي‌زد. آقاي فروهر آرزوهاي بسيار بزرگ و بسيار زياد داشت؛ آرزوهايي كه حتي فكر به محقق شدنش براي خيلي‌ها ترس‌آور بود، ولي من شاهد بودم كه آقاي فروهر، به تمام آرزوهايش رسيد. در آخرين ديداري كه با ايشان داشتم به من گفت بابك، تنها آرزويي كه دارم، اين است كه بميرم و روز 11 خرداد 1404 به آخرين آرزويش هم رسيد. و من خوشحالم كه به تمام آرزوهايش رسيد. فروهر، مردي بود پر از آرزوهاي بزرگ و به تمام آرزوهايش رسيد. اميدوارم از فروهر تشويقي اين درس را بياموزيم كه به دنبال آرزوهايمان برويم و براي رسيدن به اين آرزوها، بجنگيم و تلاش كنيم.

مدير جمعيت خيريه «تولد دوباره»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون