• 1404 پنج‌شنبه 5 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6077 -
  • 1404 چهارشنبه 4 تير

غلامرضا فتح‌آبادي در گفت‌وگو با «اعتماد»:

دوازده سال با شهيد طهراني‌مقدم تمرين‌ مي‌كردم اما نمي‌دانستم او در كار موشك است!

وقتش رسيده جواب دندان‌شكني به اسراييلي‌ها دهيم‌

روزبه دلاور

در پي تنش‌هاي اخير در كشورمان و فضاي نگراني‌ كه پس از حملات اسراييل حاكم شده است، جامعه با چالش‌ها و دلواپسي‌هاي فزاينده‌اي روبه‌رو است. در چنين شرايطي «فوتبال» به عنوان رگ حياتي و بخش جدايي‌ناپذير زندگي ميليون‌ها ايراني، همواره نقشي پررنگ در تزريق اميد و نشاط ايفا كرده و مي‌كند. تاريخ ايران گواه اين مدعاست؛ در دوران هشت سال دفاع مقدس، زماني كه كشور درگير جنگي تمام‌عيار بود، اين رشته محبوب ورزشي نقشي فراتر از يك سرگرمي ايفا مي‌كرد؛ مستطيل سبز خود به خط مقدمي براي بالا نگه‌ داشتن پرچم اميد و روحيه ملي تبديل شده بود. ملي‌پوشان فوتبال ايران، در اوج حملات و بمباران‌ها، با هر پيروزي و هر نمايشي غرورآفرين، مرهمي بر زخم‌هاي مردم مي‌نهادند. مردم هم در اوج دشواري‌ها، با حضور پرشور خود در استاديوم‌ها، فرزندان ملي‌پوش خود را دلگرم مي‌كردند و حمايت بي‌دريغ‌شان را به نمايش مي‌گذاشتند. اين روزها، در پي تنش‌هاي اخير و احتمال تعليق بازي‌هاي ليگ برتر، بخشي از جامعه كه شور و اشتياق فراواني به فوتبال دارند، از اين وقفه ابراز ناراحتي مي‌كنند. اما در همين راستا، روزنامه اعتماد به سراغ يكي از شاهدان عيني آن دوران پرالتهاب، غلامرضا فتح‌آبادي، ملي‌پوش سابق فوتبال ايران در دهه ۶۰ رفته است تا از نقش و جايگاه فوتبال در روزهاي سخت جنگ تحميلي بگويد. آنچه در ادامه مي‌آيد، روايت او از آن روزهاي پرالتهاب و درس‌هايي است كه مي‌توان از آن دوران براي امروز گرفت.

   زندگي روزمره يك فوتباليست حرفه‌اي در آن دوران چگونه بود؟
در زمان جنگ كه بر ما تحميل شد و من هم عضو تيم ملي اميد و هم بزرگسالان بودم در جبهه ورزش فعاليت مي‌كرديم تا ايران را به بسياري از كشورها بشناسانيم و بگوييم اين يك جنگ تحميلي از جانب صدام و عراق است. شخصا، بستگان پدر و مادرم خيلي‌ها شهيد شدند و برادرم هم جانباز است اما به خاطر دفاع از خاك و ميهن ما در ورزش بوديم و ديگر عزيزان هم در جبهه‌هاي جنگ مي‌جنگيدند اما زندگي روال عادي داشت و مثل الان همه‌ چيز در فراواني بود. آن زمان، تهران جمعيت كمتري داشت و رفت و آمد كمتر بود و مردم به راحتي زندگي مي‌كردند و اخبار را از طريق رسانه‌هاي تصويري و نوشتاري دنبال مي‌كردند. ما در بازي‌هاي جاكارتا كه شركت كرديم به‌رغم مخالفت‌هاي مسوولان برگزار‌كننده مسابقات با پيشبند «ياحسين» به ميدان رفتيم‌. ما مقاومت كرديم تا با پيشبند «ياحسين» در افتتاحيه شركت كنيم.
    براي يك فوتباليست حرفه‌اي به لحاظ تمريني يا سفرها و مسابقات مشكلي وجود نداشت؟‌
تحت تاثير جنگ‌ نبود. ما فقط اخبار را از طريق روزنامه‌ها و رسانه‌هاي خودمان دنبال مي‌كرديم. تمرينات انجام مي‌شد اما يك مدت، مسابقات به دليل شدت گرفتن جنگ تعطيل شد كه باز هم ازسر گرفته شد. يك مدت بازي‌ها در شيرودي برگزار مي‌شد و بعد به آزادي برگشتيم كه هيچ كمبودي نداشتيم. به قدري خوب كه هيچ‌وقت احساس نمي‌كرديم كه در تهران جنگ است.
    بازي در صلح با بازي در جنگ براي يك فوتباليست چه تفاوت‌هايي دارد؟
وقتي پيراهن مقدس تيم ملي را برتن مي‌كنيم كه پرچم ايران روي سينه‌مان نقش بسته بايد در ميادين بين‌المللي بتوانيم حقمان را ثابت كنيم. در زمان جنگ تحميلي بود كه روي تمام پيراهن‌هايمان آرم «الله» نقش بسته بود.
   سوالم را اين‌طور مي‌پرسم. هيچ‌وقت در طول تمرينات يا بازي‌ها احساس خطر يا ترس كرديد؟
در كل هشت سال دفاع مقدس، دو بار موقعيت جنگي را احساس كرديم. يك بار، زمان تمرين در زمين استوار در نزديكي نمايشگاه علي پروين بود. در آنجا يك موشك زدند كه مقداري ترسيديم اما تمريناتمان را انجام مي‌داديم. در پرسپوليس و استقلال هم در داووديه تمرين مي‌كرديم بدون اينكه احساس كنيم، جنگ است! من در سال ۶۰ متاهل شدم و بچه‌اي نداشتم. از بس كه رزمنده‌ها براي رفتن به جبهه‌ها داوطلب مي‌شدند در شهرهاي بزرگ اصلا جنگ را حس نمي‌كردند. دولتمردان هم آرامش و رفاه را براي مردم فراهم كردند مثل الان كه همه‌چيز فراهم بود. تاكسي داشتم و تا ساعت ۲ بعدازظهر كار مي‌كردم و ساعت ۵ مي‌رفتم سر تمرين. بدون اينكه به جنگ فكر كنيم   شب‌ها مي‌نشستيم اخبار را گوش مي‌داديم.
   از شباهت‌ها و تفاوت‌هاي امروز نسبت به آن ايام بگوييد.
آن زمان، دشمن به خاك ما حمله كرد و نيروهاي زميني و زرهي و هوايي ما مقاومت مي‌كردند اما الان جنگ از طريق موشك است. آنها مي‌خواهند آنچه كه نياز مردم ما است را نداشته باشند و بعد بروند التماس كنند. آن زمان، فيزيكي حمله مي‌كردند كه ما تعداد بيشتري نيروي داوطلب داشتيم هر چند الان هم هست اما دسترسي زميني نداريم و مجبوريم از طريق موشك‌ها بجنگيم.
من افتخار اين را داشتم ۱۲ سال در كنار شهيد طهراني مقدم كه در صبا باتري در كنار ايشان بودم اما به والله، به روح پدر و مادرم، نمي‌دانستم ايشان كار موشكي انجام مي‌دهند تا روزي كه شهيد شدند. الان هم‌ ما بايد جواب دندان‌شكن دهيم چون اگر جواب ندهيم، كشورهاي همسايه شايد براي خاك ما دردسرساز شوند‌. بايد به دنيا نشان دهيم كه يك وجب از خاكمان را با دنيا عوض نمي‌كنيم.
   در بين ملي‌پوشان امروز مثل دوران شما ملي‌گرايي را حس كرده‌ايد؟
بله. الان كه بيشتر هم هست چون بازتاب زيادي هم دارد! آقايان قلعه‌نويي و مديران فدراسيون در تجمعات بودند كه من هم ‌حضور داشتم. بسياري از فوتباليست‌هاي تاپ با استوري‌ها و بيانيه‌ها حمايت كامل خود را نسبت به وطن اعلام كردند اما آن زمان رسانه‌ها كمتر بود.
  درسي كه از دوران پرالتهاب جنگ گرفتيد چه بود؟
خاطره من از ديدار با حضرت امام‌خميني (ره) بوده كه من با فاصله يك و‌ نيم متر كنار ايشان نشستم كه روي‌ جلد كيهان ورزشي در زمان ارتحال ايشان اين عكس چاپ شد‌. آن زمان ۲۱ ساله بودم و همانجا ايشان فرمودند: من ورزشكار نيستم اما ورزشكاران را دوست دارم. اين جمله، از زمان‌جنگ تا امروز در زندگي من وجود داشته است.

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون