در پساجنگ
12 روزه
محمد ملاكي
تغيير رويكرد از رئاليسم سنتي به رئاليسم نئاندرتال
جنگ تحميلي رژيم صهيونيستي عليه ايران به لحاظ پديدارشناسي براي هر دوطرف، جنگ ناخواستهاي نبود. كشور متجاوز براساس آرمان متافيزيكي خويش به دنبال تثبيت سرزمين و مشروعيت بخشيدن به اشغالگري در سرزمين فلسطين بود و جمهوري اسلامي نيز بر آرمان آزادسازي فلسطين و دفاع از مسلمانان اصرار داشت. اين مخاصمه بيش از 4 دهه از «دام چرچيل» شروع شد كه جنگ سرد برمبناي شعار دفاع از فلسطينيان به طور عام و حمايت از گروههاي جهادي نظير حماس به طور خاص، جمهوري اسلامي را رودرروي رژيمي قرار داد كه شكلگيري آن با حمايت قدرتهاي بزرگ، ايالاتمتحده امريكا و اتحاد جماهير شوروي صورت گرفت. شوروی با انتقال 3 ميليون يهودي به سرزمين اشغالي و امريكا با دكترين ايجاد پايگاه امن براي خود در خاورميانه درصدد مشروعيت بخشيدن به آن شدند. با حمله 7 اكتبر تحت عنوان توفانالاقصي، جمهوري اسلامي عملا از دام چرچيل عبور كرد و در دام توسيديد (جنگ نظامي) افتاد. رئاليسم نئاندرتال به طور كلي به معناي بازگشت به اصول و مفاهيم بنيادين و شايد خامتري از رئاليسم است كه در آن منافع ملي، قدرت و بقا به شكلي بسيار اولويتبندي شده و بدون توجه به ارزشها، اخلاقيات، يا همكاريهاي پيچيده درنظر گرفته ميشوند. رئاليسم نئاندرتال ريشههاي عميقي در رئاليسم كلاسيك و نوواقعگرايي دارد، اما اغلب به معناي گونهاي افراطيتر و تقليليافتهتر از آن است. رئاليستهاي سنتي ممكن است پيچيدگيهاي بيشتري در روابط بينالملل را بپذيرند يا به نقش ديپلماسي و مذاكره نيز توجه كنند، درحالي كه رئاليسم نئاندرتال ممكن است اين جنبهها را به حداقل برساند يا حتي ناديده بگيرد. اين اصطلاح بيشتر براي تاكيد بر جنبههاي ابتدايي و غريزيتر از رفتار دولتها در عرصه بينالملل به كار ميرود.
رئاليسم نئاندرتال نگاهي است كه روابط بينالملل را به صحنه بقاي قدرتمندان تشبيه ميكند، جايي كه منافع حياتي و قدرت تنها معيارهاي اصلي رفتار دولتها هستند.
پرسش اساسي اين است آيا جمهوري اسلامي به دنبال تغيير رويكرد از رئاليسم سنتي به رئاليسم نئاندرتال در روابط بينالملل است؟ از ويژگيهاي اصلي رئاليسم نئاندرتال ميتوان به پارادايمهاي زير اشاره كرد كه به اعتقاد جامعهشناسان برخي آنها حين جنگ و پساجنگ 12روزه در سياستهاي جمهوري اسلامي نمايان شده است.
1- اولويت مطلق منافع ملي: در اين ديدگاه، منافع ملي به هر قيمتي بايد حفظ و توسعه يابد. هرگونه همكاري بينالمللي يا تعهد به هنجارها تنها در صورتي پذيرفته ميشود كه مستقيما به نفع كشور باشد.
2- تمركز بر قدرت و امنيت: قدرت نظامي و اقتصادي ابزار اصلي براي تضمين امنيت و بقا تلقي ميشود. كشورها به دنبال افزايش قدرت خود هستند تا بتوانند در يك محيط آنارشيك از خود محافظت كنند و به اهداف خود برسند.
3- بدبيني به همكاريهاي بينالمللي: همكاريها و سازمانهاي بينالمللي اغلب به عنوان ابزاري براي تامين منافع كشورهاي قدرتمندتر يا به عنوان تلاشي بيفايده براي غلبه بر طبيعت خودخواه دولتها ديده ميشوند. اعتماد به ديگران بسيار پايين است.
4- تصميمگيري براساس واقعيات خام: تصميمگيريها براساس ارزيابيهاي سرد و بيطرفانه از واقعيتهاي قدرت و منافع صورت ميگيرد، بدون اينكه احساسات، ايدئولوژيها يا ارزشهاي اخلاقي نقش زيادي داشته باشند. در واقع، اين رويكرد به نوعي «واقعبيني افراطي» در روابط بينالملل نزديك است.
5- تاكيد بر خودياري (Self-help): هر كشوري بايد به تنهايي و با تكيه بر تواناييهاي خود از منافعش دفاع كند، زيرا هيچ نهاد يا قدرتي بالاتر از دولتها وجود ندارد كه بتواند امنيت آنها را تضمين كند.
پرسش دوم اين است كه آيا تغيير رويكرد منجر به ايجاد انسجام پايدار و دوري از بازگشت به تجربه در سياست بينالملل خواهد شد؟ پس از انقلاب اسلامي 1357، ايران شاهد جنبشهاي مردمي متعددي بوده است. اين جنبشها شامل اعتراضات دانشجويي، اعتراضات كارگري، اعتراضات قومي و مذهبي و همچنين اعتراضات گستردهتر به نتايج انتخابات و مسائل اقتصادي بودهاند كه همرا با خشونتهايي بوده و در اين خشونتها تعداد زيادي از هموطنانمان را از دست داديم. اگر به وقايع آن روزها رجوع كنيم اكثر كشورهاي غربي كشته شدن زنان و كودكان و... را به شدت محكوم كردند. آن روزها تمام شد و تقويم به جنگ ۱۲ روزه اسراييل عليه ايران رسيد؛ روزهايي كه در آن زنان و كودكان بيگناه ايراني كشته شدند، اما از آن همه توييت و هياهوي بشردوستانه غربي (!) حتي به اندازه يك خط هم خبري نيست كه نيست. حتي يك خط هم در محكوميت اين امر از جامعه غربي نديد و اين موضوع در كنار آزاردهنده بودنش يك پيام بسيار قوي دارد: انسان ايراني و جامعه ايراني بايد خودش براي دردهاي خودش كاري كند؛ بيرون از مرزهاي ايران هيچ خبري نيست، جز هياهو و جز نقشه براي استعمار انسان مدرن.
دكتراي تخصصي علوم سياسي- پژوهشگر و تحليلگر مسائل ايران