نگاهي به «هنر و جنگ» اثر لورا برندن
هنر عليه جنگ
سميه مهرگان
جنگ، همواره در تاروپود تاريخ بشر تنيده شده است؛ با زخمهايي كهنه و هنوز تازه و با تصويرهايي كه از خون، خاك، خشم و شجاعت ساخته شدهاند. هنر، در برابر اين واقعيت سهمگين يا سكوت كرده يا سخن گفته يا تمجيد كرده يا اعتراض. رابطه ميان هنر و جنگ، رابطهاي پيچيده و چندلايه است؛ گاه آيينه قدرتنمايي و گاه زبان بيپناهي. كتاب «هنر و جنگ» نوشته لورا برندن، واكاوي عميق و روشني است از اين رابطه تاريخي و هنري. اين اثر با ترجمه پدرام رمضاني و سينا عليزاده از سوي نشر بان منتشر شده است. كتاب «هنر و جنگ»، منتشرشده در سال 2007، اثري است جامع، خواندني و پر از نكتههاي ژرف درباره رابطه ميان دو پديده همواره همزيست در تاريخ بشر: هنر و جنگ. اين كتاب بهگونهاي دايرهالمعارفي به بررسي واكنشهاي هنري -چه رسمي و چه شخصي- به فجايع جنگ ميپردازد. نويسنده با روايتي موجز اما دقيق، نشان ميدهد كه چگونه هنرمندان از دورههاي كهن تا امروز با آثارشان به مصايب جنگ پاسخ دادهاند؛ گاه در قامت تجليل از قهرماني و گاه در مقام اعتراض به بربريت آن. لورا برندن (متولد ۱۹۵۶)، تاريخنگار و پژوهشگر هنر، استاد پيشين دانشگاه كارلتون كانادا و مسوول پيشين بخش «هنر و جنگ» در موزه جنگ كاناداست. آثار او تمركز ويژهاي بر تاريخ تصويرنگاري جنگ در هنر مدرن و معاصر دارند. «هنر و جنگ» مهمترين و شناختهشدهترين كتاب او است كه در محافل دانشگاهي و هنري بارها مورد نقد و بررسي قرار گرفته است. لورا برندن در اين كتاب مسير بلندي را طي ميكند؛ از نخستين بازنماييهاي جنگ در آثار باستاني تا جديدترين آثار هنرمندان معاصر درباره «جنگ عليه ترور». او با هوشمندي نشان ميدهد كه هيچ عصري از خلق تصوير درباره خشونت جنگ بيبهره نبوده است.
كتاب در چهار بخش و نُه فصل سامان يافته است. بخش نخست، تاريخ طولاني و غني، برندن در صفحات ابتدايي كتاب، خواننده را به سفري در «ده هزار سال هنر جنگ» ميبرد. او در اين بخش با نثري موجز و پركشش، آثاري چون ستون تراژان در رم، تابلوي بايوكس، نبرد سنرومانو از اوتچلو، فلاكتهاي عظيم جنگ از ژاك كالو، مرگ ژنرال ولف از بنجامين وست و فاجعههاي جنگ از فرانسيسكو گويا را تحليل ميكند. اين بخش يك مقدمه تاريخي كارآمد براي درك سير تطور بازنمايي جنگ در هنر است. برندن نشان ميدهد كه از ابتدا تا قرن بيستم، تصوير جنگ بيشتر با نگاه قهرمانانه يا توصيفي همراه بوده و جنبه انتقادي آن تنها از دوران مدرن پررنگ شده است. در بخش دوم، تمركز اصلي بر آثار هنري مربوط به جنگ جهاني اول و دوم و سپس واكنشهاي هنرمندان به جنگهاي معاصر (ويتنام، خاورميانه، يوگسلاوي سابق، افغانستان و «جنگ عليه ترور») قرار ميگيرد. اينجا كتاب به نقطه قوت خود ميرسد. پيتر هرينگتون از دانشگاه براون در نقدي بر كتاب مينويسد: «برندن با هوشياري به بخش كمتر كاوششده هنر پس از ۱۹۴۵ ميپردازد و آثار و هنرمنداني را معرفي ميكند كه واكنشهاي بصري تازهاي به جنگهاي معاصر داشتهاند.» در اين بخش، آثار هنرمندان برجستهاي چون اتو ديكس، پل نش، جان سينگر سارجنت، اريك كنينگتون (با اثر معروف كنينگتونها در لاونتي) معرفي ميشود. اين هنرمندان با تجربه مستقيم در جنگ يا مشاهده آثار آن، آثار پرشوري آفريدهاند. همچنين به آثاري پرداخته ميشود كه بعد از جنگ جهاني دوم به شكل صريح و منتقدانه به خشونت و سياستهاي جنگي پرداختهاند:
نانسي اسپرو و لئون گولوب با آثار اعتراضي عليه جنگ ويتنام؛ جان كين با اثر كنايهآميز ميكيماوس در جبهه جنگ خليجفارس (۱۹۹۱)؛ پيتر هاوسون با صحنه شوكهكننده تجاوز (۱۹۹۴)؛ در كنار نقاشيها و مجسمهها، برندن توجهي ويژه به عكاسي جنگ، پوسترها و نصبهاي سهبعدي دارد و از هنرمنداني چون باربارا كروگر، آلفردو جار و مايا لين نيزياد ميكند. در فصل نهم «هنر جنگ به عنوان يادبود؛ هنر جنگ به عنوان حافظه»، كتاب نگاهي نيز به واكنشهاي هنرمندان معاصر به جنگ افغانستان و «جنگ عليه ترور» دارد؛ از جمله آثار گروه لنگلندز و بل.
پيتر هرينگتون در نقد خود اين كتاب را جانشين شايستهاي براي اثر كلاسيك پيتر پارت «نبردهاي خيالي: بازتاب جنگ در هنر اروپايي» ميداند. او مينويسد: «در كتابي با كمتر از 180 صفحه انگليسي (270 صفحه فارسي) و ۳۰ تصوير، برندن با مهارت و اختصار عرصه وسيعِ هنرِ جنگرا به تصوير ميكشد.» از ديگر نكات مثبت كتاب، بيطرفي تحليلي نويسنده است. برندن بهجاي تبليغ يك رويكرد سياسي خاص، به بررسي شيوههاي مختلف مواجهه هنرمندان با جنگ ميپردازد؛ از بازنماييهاي رسمي تا آثار اعتراضي راديكال. با اين حال، برخي منتقدان، ازجمله ريچارد كوك، معتقدند كه مرور هنر پيش از قرن بيستم بيش از حد خلاصه است و جا داشت برخي دورهها، به ويژه رنسانس و باروك، با عمق بيشتري بررسي شوند.
كتاب «هنر و جنگ» اثري ضروري براي هر پژوهشگر هنر و تاريخ است. چه براي كساني كه به تاريخ هنر جنگ علاقه دارند و چه براي آنان كه ميخواهند با واكنشهاي بصري به خشونت معاصر آشنا شوند، اين كتاب منبعي ارزشمند است. از ويژگيهاي برجسته كتاب، ميتوان به اين موارد اشاره كرد: نثر روان و موجز، معرفي هنرمندان كمتر شناختهشده، تحليل دقيق آثار مدرن و معاصر، توجه به رسانههاي متنوع هنري و همانگونه كه در يكي از نقدها آمده: «اين كتاب به ما يادآوري ميكند كه هنر همواره آيينه زخمهاي بشري بوده است؛ آيينهاي كه گاه با شكوه، گاه با خشم و گاه با پرسشي بيپاسخ به تصويرگري جنگ پرداخته است.»روزنامهنگار