• 1404 چهارشنبه 25 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6093 -
  • 1404 چهارشنبه 25 تير

نگاهي به اهميت تئوريك كتاب «كار رمان» اثر جوزف اپستاين

نظريه براي نويسنده، نظريه براي خواننده

كتاب ضمن تاكيد بر تحول جايگاه فرهنگي رمان در پي صورت‌بندي پاسخي نظري به اين پرسش است كه چگونه رمان بنويسيم و چطور رمان بخوانيم

شبنم بزرگي

جوزف اپستاين، منتقد امريكايي مشهور است به داشتن نگاهي تيز و موشكاف، اما او تلخي اين نگاه سخت‌گير و نقادانه را با روايتي مبتني بر طنز مي‌گيرد. طنز، اين مهم‌ترين ابزار انسان براي مواجهه با جهان مدرن، در كنار نظرگاه شكاك و پرسشگر اپستاين از ويژگي‌هاي اصلي آثارش هستند. او در مقاله‌هايش به نقش ادبيات در شكل‌گيري هويت مي‌پردازد و هنر شخصيت‌پردازي و خلق روايت را مي‌كاود. قصه‌گويي در رمان يكي از دغدغه‌هاي تكرار‌شونده در آثار او است، اما پرسش كليدي‌اش در كتاب «كار رمان» اين است كه آيا رمان امروزه به كار كسي مي‌آيد؟ و اگر مي‌آيد تا به كي؟ و چطور؟ و چگونه رماني؟
اپستاين معتقد است جايگاه فرهنگي رمان تغيير كرده است؛ رمان كه زماني پايگاهي محكم و همه‌پسند در ميان خوانندگان داشت و اوقات فراغت بسياراني را پر مي‌كرد، اكنون آن جايگاه را به شكل‌هاي ديگر رسانه واگذارده است. نگاه نوستالژيك او به پديده رمان زماني آشكار مي‌شود كه مثال‌هايش را براي شفافيت موضوع از آثار كلاسيك برمي‌گزيند. براي او آثار كلاسيك شروع همه‌ چيزند، اما اپستاين به اين آثار، به اين نقاط قدرتمند آغاز بحث بسنده نمي‌كند و سراغ تجارب شخصي خود نيز مي‌رود.
بسياري از مقاله‌هاي اپستاين مراقبه‌هاي شخصي ذهن او است در باب اثري كه مي‌خواند و نويسنده‌اي كه دوست مي‌دارد. او بنا به اقتضاي بحث سراغ انواع ديگر ادبي، حتي ناداستان مي‌رود تا بحثش را غني‌تر پيش ببرد. پي خوانشي است پر‌تامل تا تاثير اينچنين خوانشي را بر فهمِ زندگي و فرهنگ درك كند. اپستاين تنها يكي از نويسندگان و منتقدان زمانه ماست كه به اهميت نظريه واقف است و در حد بضاعت خود پي غور كردن در اين جهان است. اما پرسش اينجاست: چرا نظريه؟ پاسخ بسيار كوتاه است: نظريه هم مبناي ماست، هم معيار ما. معيار ماست براي اينكه به درون منظومه اثر رخنه كنيم و راه خوانش خود را در هزارتوي آن بيابيم؛ نظريه، متر و معيار ماست براي داوري متن و مبناي ماست، چون نقطه شروع حركت ما در اثر است؛ هم حين نگارش متن در نقش نويسنده و هم حين خوانش در نقش مخاطب. به نويسنده كمك مي‌كند به آن ساختاري كه بايد برسد و به خواننده كمك مي‌كند اطمينان بيابد خوانشش سليقه‌اي و باري به هر جهت نيست و پايش بند چارچوب متن است. اگر به ضرورت وجودي و اهميت نظريه به ‌درستي آگاه نباشيم ممكن است هراسي به جانمان بيفتد كه مبادا اين پايبندي به چارچوب ما را تخته‌بند نظريه كند و راه را بر پيش‌تر رفتن و خلاقيت ببندد. اين هراس چه از سمت نظريه و چه از سمت اثر نابجاست، چراكه نظريه به كمك خود نظريه است كه پيش مي‌رود و تداوم مي‌يابد. شكل دادن به نظريه به منتقد كمك مي‌كند در خوانش و داوري متن به پارامترهايي برسد كه شايد در ابتدا با بررسي همان اثر واحد شكل گرفته باشند؛ اما پس از آن و با تكرار آن پارامترها در آثار ديگر، خارج از جهان آن متن خاص اوليه هم معنا خواهند داشت، تعميم‌پذير خواهند بود و به اين شكل به پيش رفتن دانش نظري در بعد وسيع آن كمك خواهند كرد. به عنوان نمونه در ابتدا منتقد زاويه ديدي در داستان يافت به نام اول‌شخص، بعد اثر ادوارد دوژردن فرانسوي را موشكافانه بر اساس نظريه‌هاي موجود خواند و از آنجايي كه زاويه ديد اول‌شخص را مي‌شناخت، تفاوت را تشخيص و به تكنيك گفت‌وگوي دروني (interior monologue) شكل داد و پس از آن، آثار دوروثي ريچاردسون و ويرجينيا ولف و جيمزجويس را بر اساس دانسته‌هاي پيشينش خواند و از آنجايي كه نظريه‌اي داشت كه به كمك آن به تاويل عميق‌تري از اين آثار برسد و بداند اين يك تكنيك بديع است، جريان سيلان ذهن (the stream of consciousness) را نظريه‌پردازي كرد و اين‌گونه است كه نظريه‌اي از دل نظريه ديگر شكل مي‌گيرد و نظريه‌پردازي را تبديل مي‌كند به حركتي رو به جلو و نه عاملي ايستا، بازدارنده و مخل خلاقيت. نظريه به مخاطب و منتقد نقش پوياتري مي‌دهد تا پا‌به‌پاي نويسنده متن را بسازند و براي آثار هنري بستر و چارچوبي فراهم مي‌كند كه به‌ موازات هم و بر اساس نظريه‌ها خوانده شوند. 
نكته بعدي در اهميت نظريه در بستر بينامتن است. بدون نظريه ما بينامتني نمي‌داشتيم. نظريه زبان مشترك ميان انواع هنر است. ايسم‌هاي مشترك هستند كه نقاشي را به داستان، داستان را به موسيقي و چه را به چه وصل مي‌كنند، به عنوان مثال شما ردپاي رئاليسم را هم مي‌توانيد در ادبيات پي بگيريد، هم در نقاشي، هم در سينما. اگر نظريه‌ها نبودند بينامتن ميان آثار در انواع هنر محدود مي‌شد به محتواي صرف، به پيدا كردن رد داستان‌هاي مشترك، سوژه‎‌هاي همسو و بديهي به نظر مي‌آيد كه با محتواي صرف ما را راهي به دهي نيست؛ نه در زمانه‌اي كه گوشي‌هاي هوشمند هر روز به تعداد آدم‌هاي ساكن زمين توليد محتوا مي‌كنند. جهان مدرن جهان بدعت‌هاي ما در فرم‌ است و فرم بدون نظريه ممكن نيست. از آن طرف مي‌دانيم در معناي كلان آن، محتوا در جهان يكي است. پس براي رسيدن به فرم‌هاي جديد كه بتوانند اين محتواي هميشه كلاسيك را بار ديگر، به زباني ديگر، در فرمي ديگر، برايمان شنيدني كنند نياز داريم به خلاقيت و مگر جز اين است كه خلاقيت در مواجهه و تقابل با نظريه‌هاي قديم است كه معنا مي‌يابد؟ اگر نظريه جهان هنر را فرموله نمي‌كرد با شكستن كدام فرم تثبيت ‌شده‌اي خلاقيت شكل مي‌گرفت؟ اگر نظريه‌هاي شعر كلاسيك وجود نمي‌داشت، از كجا مي‌فهميديم كه بدعت‌هاي شاعري به نام نيما ما را به دوران شعر مدرن فارسي وارد كرده است؟ ديگر آنكه از ياد نمي‌بريم در كنار استاتيك اثر هنري، يكي از مهم‌ترين نقش‌هاي هنر تكثير آگاهي است. نيل به آگاهي نيز از مسير نظريه آسان‌تر است. آگاهي كه بناست به ‌واسطه محتواي هر اثر، البته كه در كنار فرم آن، منتشر شود، با تفكري ممكن است كه زيربنايش پرسشگري است و پرسشگري مگر جز شكستن پيش‌فرض‌هاي ما، جز شك كردن در پاسخ‌هاي تثبيت شده پيشين است؟ پيش‌فرض ما در هنر نظريه است. نظريه است كه به متن ما، در تعريف جامع آن، يعني چه به شكل نوشتار باشد، چه تصوير، چه آوا و چه هر مدياي ديگري، انتظام مي‌بخشد و همين انتظام است كه مي‌رسد به استحكام ساختار در شكل منظومه‌اي اثر و استحكام مي‌رسد به قدرت. قدرت در شكل مثبت و پتانسيل حركت و تغيير، نه اقتدار كه ابزار سركوب شود و بازيچه ايدئولوژي. اين نوع قدرت آگاهي‌بخشي در اثر هنري است كه منجر مي‌شود به تغيير؛ تغيير در جهاني كه در آن نژادپرستي وجود دارد و استعمار وجود دارد و تبعيض جنسيتي وجود دارد. اين قدرت پرسشگري بر اساس نظريه است كه آگاهي مي‌بخشد كه در برابر هر آن ايدئولوژي مي‌ايستد كه پاسخ‌هاي آماده دارد براي زندگي و راه را بر گفت‌وگو، بر ديالوگ مي‌بندد. در‌واقع اين نظريه است كه در وهله نخست امكان گفت‌وگو را فراهم مي‌كند، چراكه بستر مشترك مي‌سازد، زبان مشترك مي‌سازد، چارچوب مي‌دهد به بحث و در نهايت منجر مي‌شود به فهم ديگري. گفت‌وگو پس از تفكر مهم‌ترين ويژگي انسان مدرن است. در زمانه تغييرات پر‌شتاب، گفت‌وگو امكان همدلي را فراهم مي‌آورد و جلوي قطبي شدن تفكر را مي‌گيرد. ديالوگ است كه به ما امكان مي‌دهد مهارت‌هاي تحليلي خود را بيشتر كنيم. بدون تحليل جهان ما محدود مي‌شد به مجموعه‌اي از اخبار كه روزانه بر ما هوار مي‌شدند، ما را در حجمه خود دفن مي‌كردند و قدرت حركت را از ما مي‌گرفتند. هنر وجود دارد، ادبيات وجود دارد تا ما در كم‌تحرك‌ترين حالت واقعيت نيز به واسطه تخيل سيال باشيم كه اگر حركت نكنيم راكد مي‌شويم، فاسد مي‌شويم. ضرورت ديگر نظريه در بحث آموزش است. بديهي است كه نمي‌خواهيم از نظريه‌ها قوانيني بسازيم آموزش دادني كه بشود مانند شابلون بر هر محتوايي سوار كرد و انتظار خلق هنر داشت، اما آموزش بخش جدايي‌ناپذير هنر است. منكر نبوغ نيستيم كه گاه‌گاهي ظاهر مي‌شود و اعجوبه‌اي در هنر نشانمان مي‌دهد كه انگار از زهدان مادر هنرمند‌ زاده شده است، اما نبوغ را كه نمي‌شود به قاعده فراگير بدل كرد كه اگر مي‌شد نامش نبوغ نبود. هنرمند به آموزش احتياج دارد. اصول آموختني است و اصول يعني نظريه. لف ويگوتسكي در تبيين نظريه جامعه‌فرهنگي‌اش (Sociocultural Theory) به اين باور رسيده است كه خوانش، در معناي عام آن و نه در شكل انحصاري ادبيات، بر اساس بافتار اجتماعي (social context) شكل مي‌گيرد، به عنوان نمونه در جمع‌هاي كتابخواني، كارگاه‌ها و تجربه هر آن شكل ديگري از هنجارسازي فرهنگي. اين شكل از جمع‌خواني و امكان داشتن كارگاه آموزشي بدون داشتن نظريه ممكن نمي‌بود، چراكه انسان مدرن انساني است پيچيده؛ دوران مدرن دوران درگيري انسان با زبان و زمان است، انسان مدرن نويسنده يا مخاطب ساده و كلاسيك قرن 19 نيست كه بتواند بي‌نظريه رمان شاهكار كلاسيك بنويسد و بخواند. انسان مدرن نظريه‌ها را مي‌خواند، به ناخودآگاه خود مي‌سپارد و هنگام زايش متن از آن بهره مي‌گيرد، به خودآگاه خود فرا مي‌خواند و هنگام خوانش متن به آن رجوع مي‌كند. درست به همين دلايل است كه برشمرديم و بي‌شك دلايل ديگري كه يحتمل از ظرفيت‌هاي اين متن بيرون است كه منتقدي همچون جوزف اپستاين، از شاهكارهاي كلاسيك مثال مي‌آورد، اما نظريه را رها نمي‌كند و اين كتاب را مي‌نويسد تا به‌ شكلي نظري به ما بياموزد چطور رمان بنويسيم و چطور رمان بخوانيم.
٭ نويسنده، مترجم و استاد ادبيات انگليسي دانشگاه گيلان

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون