تهديد از ذهن آغاز ميشود ، نه از مرز
آنچه دشمن در اين جنگ به كار گرفت، يك مهندسي پيچيده بود:
۱. بازنمايي اغراق شده بحرانها
۲. شخصيسازي خشم و ترس از طريق شخصيتهاي ساختگي و رباتيك
۳. بمباران اطلاعاتي تا رسيدن به نقطه خستگي شناختي
۴. و در نهايت، تزريق نااميدي در لايههاي مياني جامعه.
در برابر اين مدل، ما تنها با اطلاعرساني نميتوانيم مقاومت كنيم. ما بايد روايتسازي بلد شويم. روايتهايي كه از دل زندگي واقعي مردم بجوشد، از مدرسه، از بيمارستان، از بازار، از كوچهها. روايتهايي كه حقيقت را نه فقط گزارش كنند، بلكه احساس كنند. امنيت در عصر جديد، به اندازهاي كه نظامي است، رواني و ادراكي نيز هست و اين يعني رسانه، ديگر يك ابزار جانبي نيست؛ يكي از ستونهاي امنيت ملي ماست. اگر رسانه را تنها بگذاريم، مردم را تنها گذاشتهايم.
ما در ميدان جنگ بوديم، اما صداي روايتهاي ساختگي دشمن از صداي تير سامانههاي پدافندي ما بلندتر بود. تنها صدايي كه ميآمد، صداي تكرار يك دروغ بزرگ از رسانههاي معاند بود. حالا زمان آن رسيده كه روايت خودمان را بلند بگوييم. روايتي كه نه براي اقناع، بلكه براي همدلي، اتحاد و انسجام ملي نوشته شود.
كارشناس ارشد مطالعات فرهنگي و رسانه