نسل جديد جنگنده J-10C چين، ميتواند موازنه
قدرت هوايي خاورميانه را از نو ترسيم كند
اژدهاي پرتوان؛ تغييردهنده بازي ايران
احسان اسيوند|احتمال دستيابي ايران به «اژدهاي پرتوان چين» يا جنگنده J-10C هيجاني تازه به رقابت از پيش متلاطم قدرت هوايي خاورميانه تزريق كرده و برنامهريزان تلآويو را به لرزه انداخته و صبر ژئوپليتيك واشنگتن را ميآزمايد .
براي دههها، نيروي هوايي ايران با تحريمهاي تسليحاتي، دست و پنجه نرم كرده و با ناوگان ناهمگوني شامل جنگندههاي قديمي F-14 تامكت، F-4 فانتوم ۲ و F-5 تايگر ۲، به سختي فعاليت كرده است. البته تحريم، مهندسان ايراني را به استادان خلاق مهندسي معكوس تبديل كرده است و تا به امروز با استفاده از قطعات بازار سياه، جنگندههاي فرسوده با چنگ و دندان در وضعيت پروازي حفظ شدهاند. اما در عصر جنگهاي مبتني بر شبكههاي اطلاعاتي، رادارهاي پيشرفته و دوئل موشكهاي «فراتر از حد ديد» ناوگان هوايي فرسوده تهران، توان رقابت با جنگندههاي نسل پنجم F-35 رادارگريز نيروي هوايي اسراييل يا اسكادرانهاي مدرن كشورهاي حوزه خليج فارس (F-15 عربستان، جنگنده رافائل فرانسه، جنگنده اروپايي تايفون و F-16 چند منظوره امريكايي) ندارد. در اين شرايط، جنگنده چنگدو J-10C به عنوان يك راهحل موقت جذاب ظاهر ميشود؛ يك جنگنده نسل ۴ با قابليتهاي پيشرفته.
در اين زمينه شواهد نشان ميدهد كه مذاكرات درباره جنگنده چنگدو J-10C به آرامي و زيرمجموعه توافق راهبردي ۲۵ ساله ايران با چين كه در سال ۲۰۲۱ امضا شد (پيماني گسترده كه انرژي، زيرساخت و مهمتر از همه، همكاري دفاعي را پوشش ميدهد) در حال پيشرفت است. البته براي پكن، هرگونه فروش J-10C به تهران گامي جسورانه در ناديده گرفتن معماري تحريم تسليحاتي تحت رهبري امريكا خواهد بود و جايگاه چين را به عنوان يك صادركننده سنگين وزن تسليحات در حال رشد كه مايل به به چالش كشيدن هژموني غرب در يكي از مناقشه برانگيزترين مناطق جهان است، تقويت ميكند. از منظر تاكتيكي هم، J-10C نشاندهنده جهشي قابل توجه براي نيروي هوايي ايران خواهد بود؛ چرا كه اين جنگنده مجهز به رادار فعال الكترونيكي، كابين خلبان ديجيتال، پيوند دادهاي مدرن و اخلالگر راداري پيشرفته است و براي درگيري با جنگندههاي هم تراز خود در هر دو حالت «فراتر از حد ديد» و «در محدوده ديد» طراحي شده است. علاوه بر اين نقطه قوت واقعي J-10C توانايي حمل موشك هوا به هواي PL-15 با برد تخميني بيش از ۲۰۰ كيلومتر است كه آن را به رقيبي همتراز با موشك هوا به هواي پيشرفته امريكايي و موشك متئور اروپايي تبديل ميكند. در اين رابطه تحليلگران معتقدند كه با به كارگيري PL-15 خلبانان ايراني به بُرد بيسابقهاي در نبردهاي هوايي دست خواهند يافت و به طور بالقوه هواپيماهاي شناسايي و ضربتي اسراييلي يا كشورهاي حوزه خليجفارس را از پرواز آزادانه در حريم هوايي ايران بازخواهند داشت. در كنار همه اينها، آنچه اهميت دارد احتمال دستيابي به اين جنگنده با توجه به تحولات جهاني و منطقهاي است؛ چرا كه اطلاعات و ارزيابيهاي دفاعي غرب نشان ميدهد كه جنگ اوكراين، هزينه سنگيني بر ناوگان هوايي روسيه تحميل كرده است و با توجه به از بين رفتن تعداد قابل توجهي از هواپيماهاي سوخو 34، سوخو 35 و سوخو 25، مسكو به اجبار تامين نيازهاي خود را در اولويت قرار داده است. اين گونه است كه چين فرصت را براي گسترش حضور خود در بازار تسليحات، در منطقهاي كه مدتها تحت سلطه تجهيزات امريكايي، اروپايي و روسي بوده مناسب ميبيند. نتيجه آنكه فروش اخير جنگنده چند منظوره JF-17 به ميانمار و پاكستان توسط پكن، همراه با ورود J-10C به نيروي هوايي پاكستان، اعتبار عملياتي و شتاب صادراتي ارزشمندي به شركتهاي هواپيماسازي چين بخشيده است. به عقيده كارشناسان، معامله احتمالي چين و ايران، ميتواند شبيه به خريد پاكستان باشد؛ جايي كه J-10Cهاي نيروي هوايي پاكستان، نمايشي قابل اعتنا در برابر ناوگان رافائل فرانسوي و سوخو 30 روسي نيروي هوايي هند به نمايش گذاشت و حتي تجربهاي موفقيتآميز با موشكهاي PL-15 براي عمليات زنجيرههاي انهدامِ «فراتر از برد ديد» پشت سر گذاشتند. پس اگر ايران مدل عملياتي پاكستان را تكرار كند، توانايي نيروي هوايياش در ايجاد دفاع لايهاي براي حفاظت از تأسيسات استراتژيك - ازجمله سايتهاي هستهاي مستحكم در فردو، نطنز و مجتمع زيرزميني قم كه به زودي عملياتي ميشود - به طور قابل توجهي تقويت خواهد شد. نتيجه آنكه، اين امر، موفقيت در برابر هر گونه حمله احتمالي اسراييل را افزايش ميدهد؛ و همه اينها در تضاد با دكترين تلآويو در حمله به زيرساختهاي هستهاي ايران قبل از رسيدن به «نقطه بيبازگشت» فرضي و برتري هوايي بلامنازع است. البته بايد يادآور شد كه يك ناوگان عملياتي كامل J-10C ايراني، مزيت رادارگريزي F-35 را خنثي نخواهد كرد، اما برنامهريزي ماموريتها را پيچيدهتر خواهد كرد، برد تشخيص و درگيري ايران را افزايش خواهد داد و برنامهريزان اسراييلي را مجبور خواهد كرد دفاع ضدهوايي قويتري را در نظر بگيرند.
از سويي ديگر، معامله تسليحاتي ايران و چين، دليلي خواهد شد تا كشورهاي حوزه خليج فارس مانند عربستان و امارات، جدول زماني خريدهاي خود را با تمركز بيشتري دنبال كنند؛ رياض و ابوظبي كه پيشتر به شدت روي F-15SA، جنگنده تايفون اروپايي، رافائل و احتمالا محموله آينده F-35 سرمايهگذاري كردهاند، شايد براي خريد ذخاير اضافي موشكهاي «فراتر از برد ديد» مانند متئور اروپايي و موشك «هوا به هواي ميانبرد آمرام» و سيستمهاي اختلال و فريب رادار، مصممتر از گذشته شوند تا اطمينان حاصل كنند كه پيشرفتهاي تدريجي ايران به يك تغيير راهبردي گستردهتر منجر نميشود. براي ايالات متحده هم اين تحول شواهد بيشتري از گسترش حضور نظامي پكن خواهد بود و به رقابت فزاينده واشنگتن دامن ميزند؛ به عبارتي ديگر يك اسكادران J-10C چين در خدمت ايران، ممكن است موجب فراخوانهاي جديد كنگره براي تشديد تحريمها عليه شركتهاي دفاعي چين شود؛ اما واقعيت اين است كه بازيگران بازار چند قطبي تسليحات، اغلب در برابر مهار مستقيم مقاومت ميكنند.
در جنبه عملياتي اما، تهران با چالشهاي دشوار تعمير و نگهداري، تامين قطعات يدكي و پشتيباني فني J-10C روبهرو خواهد بود كه با وجود تحريم پيمانكاران چيني، پرابهام به نظر ميرسد. علاوه بر آن نيروي هوايي ايران در بخش آموزش نيز نياز به بهروزرساني دارد؛ چرا كه خلبانان ايراني، مدتهاست به كابينهاي آنالوگ و رادارهاي قديمي عادت كردهاند و زمان خواهد برد تا بتوانند از قابليتهاي كنترل و مديريت انتقال دادهها، تركيب حسگرها و جنگ الكترونيك J-10C به طور كامل بهره ببرند. اگر هم پكن تصميم به تعميق پشتيباني در بخش آموزشي خود بگيرد - ازجمله تبادل خلبانان و تبادل استادان - اين مشاركت ميتواند به يك وابستگي عملياتي تبديل شود؛ وابستگي كه ممكن است دكترين هوايي ايران را حول مفاهيمي مانند «جنگ اطلاعاتي» بازتعريف كند.
به هر حال از نظر مالي، هزينه هر J-10C حدود ۴۰- ۴۵ ميليون دلار براي هر فروند تخمين زده ميشود؛ پس يك اسكادران (۲۴ هواپيما) بدون در نظر گرفتن هزينه سلاحها، آموزش، تجهيزات پشتيباني زميني و هزينههاي نگهداري، ميتواند صورتحساب را به بيش از یک ميليارد دلار برساند. چنين هزينهاي - اگر چه براي ايران تحت تحريم قابل توجه است - اما احتمالا از طريق تبادل پاياپاي انرژي و خطوط اعتباری بلندمدت تحت چارچوب راهبردي ايران- چين جذب خواهد شد. نتيجه آنكه اين معامله تسليحاتي، نيروي هوايي ايران را توانمندتر و استراتژي منطقهاياش را تقويت خواهد كرد. از سويي ديگر براي پكن، اولين حضور عملياتي موفقيتآميز J-10C تحت پرچم ايران ميتواند شهرت چين را به عنوان يك تأمينكننده جدي جنگندههاي رزمي پيشرفته خارج از حوزه سنتي نفوذش تثبيت كند و به بلندپروازيهاي گستردهتر براي جنگنده رادارگريز FC-31/J-35 و نسخه صادراتي J-20 در دهههاي آينده بينجامد. در پايان، سوال مهم اين نيست كه آيا ايران ميتواند از عهده خريد J-10C برآيد يا آن را به دست آورد، بلكه اين است كه آيا ميتواند آن را بهطور موثر ادغام، نگهداري و به كار بگيرد؛ به گونهاي كه به طور معناداري موازنه قدرت هوايي منطقه را تغيير بدهد. با همه اينها يك چيز قطعي است: دوران نسل قديم نيروي هوايي ايران در حال پايان است و نسل جديد «اژدهاي پرتوان» ميتواند كاتاليزوري باشد كه قواعد صفحه شطرنج هوايي خاورميانه را از نو ترسيم ميكند.
منبع: defencesecurityasia