گزارش «اعتماد» از قتلهاي سريالي زنان روسپي در مشهد توسط «سعيد حنايي»
بازخواني پرونده «قاتل عنكبوتي»
قاتل: من در هيچ زماني از اینكه زنان روسپي را به قتل ميرساندم، ناراحت نبودم
گروه حوادث
طي دهه ۷۰ قتلهاي زنجيرهاي مهمي در ايران رخ داد. سال ۱۳۷۴ قتلهاي زنجيرهاي مربوط به غدير شيخجو، سال ۱۳۷۶ شروع قتلهاي زنجيرهاي خفاش شب، سال ۱۳۷۹ قتلهاي زنجيرهاي مربوط به قاتل عنكبوتي... اما قاتل عنكبوتي؛ قتلهاي زنجيرهاي او از ۷ مرداد ماه سال ۱۳۷۹ آغاز شد و انگيزه قتلهايش با ديگر قاتلان تفاوت داشت. امروز ۷ مرداد ماه است.
بيست و پنج سال پيش در چنين روزي زني ۳۰ ساله به نام «افسانه كريمپور» در مشهد به قتل رسيد. سه روز پس از آن در ۱۰ مرداد ماه ۱۳۷۹ جنازه زني ديگر در زير بوتهزارهاي گوجهفرنگي در حوالي خينعرب مشهد كشف شد و بدين ترتيب حاشيههاي شهر مشهد در سالهاي ۱۳۷۹ تا ۸۰ انباشته از اجساد زنان روسپي شده بود.
در اين فاصله فقط ۱۱ جسد در بيابانها و حواشي شهر توسط پليس كشف شده بود، اما خبري از قاتل زنجيرهاي اين زنان نبود. اخبار به قتل رسيدن زنان خياباني به قدري در مطبوعات آن زمان گسترده شده بود كه حتي فردي به نام «صياد سيمرغ» خود را قاتل اين زنان در مشهد معرفي كرد، ولي وقتي تحت بازجويي قرار گرفت، معلوم شد صرفا براي رسيدن به شهرت چنين ادعايي را مطرح كرده و چيزي از قتلها نميداند.
در يازده فقره قتلي كه توسط قاتل صورت گرفته بود تشابهات زيادي وجود داشت ازجمله سرگذشت مقتولان، سوابق كيفري آنها و نحوه به قتل رسيدنشان. تمامي اين زنان با انسداد مجاري تنفسي در ناحيه گلو با فشار روسري به قتل رسيده بودند.
قتل اين زنان ادامه داشت تا اينكه آخرين طعمه او زني به نام «مژگان» از چنگال او گريخت. مژگان يك هفته بعد از اين ماجرا با طرح ويژه پليس دستگير شد. اين زن در بازجوييها اطلاعات و آدرس قاتل را به ماموران داد. «سعيد حنايي»؛ همان قاتل زنجيرهاي زنان روسپي در مشهد بود. حنايي توسط مطبوعات؛ قاتل عنكبوتي معرفي شد.
حنايي به همراه همسر و سه فرزندش در يكي از محلههاي جنوبي شهر مشهد زندگي ميكرد. او از دوران نوجواني دچار مشكلات روحي و رواني شديدي بود و تحتنظر روانپزشك قرار داشت. مشكلات روحي و رواني سعيد حنايي وقتي به اوج رسيد كه يك شب متوجه خراشي روي صورت همسرش شد. همسر حنايي ماجرا را براي او تعريف كرد و گفت كه در راه بازگشت از مدرسه پسرشان به خانه سوار ماشيني شخصي شده و راننده با تصور اينكه مسافر زني خياباني است، پيشنهادي غيراخلاقي داده و او با راننده درگير شده و صورتش خراش برداشته است.
سعيد حنايي پس از آنكه متوجه ماجرايي كه براي همسرش اتفاق افتاده، شد براي انتقام به خيابان رفت تا مرد مسافركش را پيدا كند و چون موفق نشد، سراغ زنان روسپي رفت و گمان كرد با قتل آنها ميتواند جامعه را از فساد پاك كند. اولين قتل توسط سعيد حنايي در ۷ مرداد ماه سال ۱۳۷۹ رخ ميدهد و تكرار اين قتلها تا سال ۸۰ ادامه پيدا ميكند. زنجيره اين قتلها درست در جايي پاره ميشود كه طعمه آخرش زني به نام «مژگان» از چنگال او ميگريزد. يك هفته پس از اين ماجرا پليس در طرح ويژهاي كه براي دستگيري زنان خياباني گذاشته بود، مژگان را هم دستگير ميكند.
اين زن در بازجوييها مشخصات و آدرس خانه سعيد حنايي اين قاتل زنجيرهاي را به ماموران ميدهد و در نتيجه او دستگير ميشود. پليس در پاسخ به اين سوال كه آيا يك اتفاق ويژه سبب لو رفتن قاتل شد يا اينكه دقيقا برنامهريزي شده موفق به دستگيري شديد، گفت: «دقيقا برنامهريزي كرده بوديم. او سر همه صحنههاي قتل خود، حاضر ميشد حتي در برخي مواقع به جابهجايي جنازهها كمك ميكرد. يكبار نيز دستگير شده بود، اما با رد گم كردن توانست از دست پليس خلاص شود؛ ولي نهايتا با طراحي كه صورت گرفت و تمام نيروهاي انتظامي منطقه را براي دستگيري او بسيج كرديم، دستگير شد.»
پليس تا قبل از دستگيري حنايي، يازده فقره قتل را كه به دست سعيد حنايي صورت گرفته بود، كشف كرده بود، اما پس از بازداشت، حنايي به پنج فقره قتل ديگر نيز اعتراف ميكند و راز قتل شانزده زن خياباني برملا ميشود. حنايي در تمام جلسات بازپرسي و دادگاه انگيزهاش را خيرخواهانه با هدف از بين بردن فساد در جامعه عنوان ميكرد، اما دليل اصلي اين جنايتها به نوجواني او برميگردد.
برادرزاده سعيد حنايي در گزارش «اعتماد» تحت عنوان «طعمههاي عنكبوت» در مورد نوجواني سعيد حنايي گفته بود: «عمو سعيدم در ۱۶ سالگي دچار خون دماغ شديدي شد و بعد از آن مرتب حالش بد ميشد. وقتي بابت اين مشكل به دكتر مراجعه كردند، دكتر گفته بود كه ايشان دچار بيماري جنون ادواري است. بيماري او را با قرص ليتيوم كنترل ميكردند. پس از آن هر از گاهي اين بيماري، خود را به شيوههاي مختلف نشان ميداد. يكي از نشانههاي بيماري او فعاليت بيش از حدش بود و مادربزرگم هر وقت متوجه فعاليت غيرعادي او ميشد سريع عمويم را به دكتر ميبرد.»
در پرونده سعيد حنايي ۱۱ قتل ثبت شده بود كه وقتي دستگير شد به ۵ قتل ديگر نيز اعتراف كرد. حنايي در يكي از مصاحبههايش گفته بود: «تا پيش از كشتن اين آدمها، باران نميآمد و قحطي شده بود. همين كه اطراف حرم را از وجود زنهاي تنفروش پاك كردم، باران آمد. آن موقع فكر كردم كه باران به معني تاييد اعمال من توسط خداست.»
نگاهي به جلسات دادگاه و اعترافات سعيد حنايي
سعيد حنايي در تمام جلسههاي بازپرسي و دادگاه، انگيزهاش را اعتقادي و خيرخواهانه و با هدف از بين بردن فساد در جامعه عنوان ميكرد.
اتهام سوءاستفاده از كارت امر به معروف و نهي از منكر توسط خود را تكذيب كرد و گفت: «تمامي افرادي كه من با موتور يا ماشين به خانه آوردم، با خواست خود و بدون ارايه كارت ميآمدند.»
حنايي گفت: «من با اين افراد كه داراي چهرههايي مشخص و متمايز از ديگران بودند، صحبت كرده و با آنها مبلغي را طي ميكرديم و پس از آوردن آنها به خانه در يك حركت غافلگيرانه از پشت سر به آنها حمله كرده و گلوي آنها را ميفشردم و پس از يك تا دو دقيقه با روسري بهطور كامل آنها را خفه كرده، در چادرشان ميپيچيدم.»
حنايي با بيان اينكه غير از مقتول اول كه داراي يك حلقه، يك گردنبند و ۱۰ هزار تومان پول بود، كل مبالغ ۱۵ مقتول ديگر ۳۹۰۰ تومان به همراه ۵ بليت اتوبوس بود، گفت: «من مبلغ ۳۹۰۰ تومان را نيز صرف خريد لاستيك براي موتورم كردم كه بتوانم براي حمل و نقل اين زنان مشكلي نداشته باشم.» سعيد حنايي بنا به درخواست رييس دادگاه به بيان جزييات ۱۶ قتل پرداخت و در هر مورد به پرسشهاي رياست دادگاه پاسخ گفت.
سعيد حنايي با اشاره به مكانهايي كه زنان را سوار ميكرده و طريقه قتل و مكان قتل آنها به مكاني كه هر كدام از مقتولان را در آنجا رها ميكرد، اشاره و مكان قتل تمامي مقتولان جز قتل دوم را در خانه خود عنوان كرد و گفت: «در زمان وقوع ۳ قتل اول ما مستاجر نداشتيم و از قتل ۴ به بعد، زماني اين زنها را به خانه ميآوردم كه مطمئن بودم كسي در خانه نيست. مستاجر ما چون راننده كاميون بود معمولا در سفر بود و در اين زمان، همسرش به خانه پدرش يا پدرشوهرش ميرفت و از سويي من اطلاع داشتم خانواده خودم، چه زمانهايي در خانه نيستند.»
حنايي بر انگيزه مذهبي خود در انجام قتلها تاكيد كرد و گفت: «برداشت بعضي از افراد كه من را انساني شهوتران ميدانند، نادرست است. من در هيچ زماني كه اين قتلها را انجام ميدادم، ناراحت نبودم؛ چون ميدانستم كه براي هر آغازي، پاياني است و بالاخره يك روز دستگير ميشوم.
روزي كه دستگير شدم خدا را شكر كردم؛ زيرا اين مطلب را با هيچ كس مطرح نكرده بودم و از لحاظ روحي تحت فشار بودم، به همين دليل بود كه بدون هيچ مقاومتي در اولين فرصت به تمامي موارد اعتراف كردم و حتي بدون اينكه از من پرسشي شود، به بيان جزييات ريز ماجرا پرداختم.»
سعيد حنايي در پاسخ به پرسش رييس دادگاه كه «از كجا متوجه ميشدي اين زنان، معتاد يا داراي فساد اخلاقي هستند؟» گفت: «چهره اين افراد و معاشرت آنها با افراد مختلف گوياي اين واقعيت بود و حتي ۵ تا ۶ نفر از آنها مكانهايي را به من معرفي كردند كه انوع مواد مخدر و تعداد زيادي از زنان خياباني و دختران فراري در آنجا رفت و آمد ميكردند. من در چند مورد با مراجعه به پاسگاه نيروي انتظامي بعضي از اين زنان را تحويل دادم، ولي آنها توجهي نكردند و فهميدم پس از يك ساعت آنها را آزاد ميكنند.
حتي يكي از ماموران نيروي انتظامي به من گفت كه اگر بخواهي در عرض نيم ساعت ۱۰۰ نفر از اين زنان را به تو نشان دهم! براي همين تصميم گرفتم خودم اقدام كنم.» سعيد حنايي در مورد قتل نهم كه در شب تاسوعاي سال ۱۳۸۰ اتفاق افتاد، گفت: «من در آن شب به ۳ نفر از زنان خياباني مبلغ ۲ هزار تومان دادم تا از اين كار در اين شب منصرف شوند؛ ولي نفر چهارم علاوه بر دريافت پول عنوان كرد كه بالاخره ما بايد هر شب چنين كاري انجام دهيم كه اين حرف او باعث شد من به عنوان مشتري همراه او شده و او را به قتل برسانم.»
او در پاسخ به اين پرسش قاضي كه «هدف از وقوع قتلها در روزهاي يكشنبه در مورد قتل آخري چه بوده است؟» او گفت: «از آنجايي كه يكشنبهها، اقوام، مجلس روضه داشتند و كسي در خانه نبود، اين روز را انتخاب ميكردم و دليل خاص ديگري نداشتم.» حنايي در مورد زنان معروف به زنان خياباني گفت: «زناني كه توسط من به قتل رسيدند، اكثرا با ۲ هزار تومان راضي ميشدند، آنها كساني بودند كه رنگ حمام را نديده و بدنهايشان بوي مواد مخدر ميداد.»
حنايي با تاكيد بر گسترش فساد در سطح جامعه گفت: «چند روز قبل از دستگيري در يكي از خيابانهاي مشهد فردي را ديدم كه از لحاظ تيپ و لباس مشابه افراد ساكن كشورهاي خارجي بود و چنين وضعي براي كشوري اسلامي و شهر مقدسي چون مشهد مناسب نيست.»
در حاشيه اولين جلسه دادگاه، چهره مصمم و آرام سعيد حنايي در طول برگزاري دادگاه، مشهود و باعث تعجب افراد حاضر در دادگاه به ويژه خبرنگاران شده بود. تعداد زيادي خبرنگار و عكاس اين مراسم را پوشش ميدادند كه قاضي دادگاه در چند مورد از عكاسان خواست نظم دادگاه را رعايت كنند.