• 1404 پنج‌شنبه 9 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6104 -
  • 1404 چهارشنبه 8 مرداد

يادي از «مسعود كيميايي» در زادروزش

خالق سينماي ماندگار

«اون زمين مال منه...»٭

اميد جوانبخت |در اين روزگار كه پلشتي‌ها و زشتي‌ها پيرامونمان را احاطه كرده و هنر و هنرمندان اصيل در اين شرايط ناسازگار كمتر عرصه‌اي براي حضور و جولان مي‌يابند، حضور آثاري چون پيرپسر (براهني)، زن و بچه (روستايي) و شكارگاه (جاويدي) و كارگردانانشان كه پس از چند كار نشان داده‌اند آدم‌هاي دغدغه‌مندي هستند و شرافتي براي كارشان قائلند كه (و البته بسيار سخت) مايه دلگرمي است و پرداختن به اين آثار و ارزش‌هايشان در مجالي ديگر بسيار ضروري است.اما يادمان نرود كه هنرمندان و سينماگران شريف ديگري اين مسير را گشوده‌اند و با سختي بسيار سينماي هويتمند و شريفي را در كنار سينماي عامه‌پسند بنيان گذاشتند كه هم نقشي مهم در ارتقاي سطح سينماي وطني داشت و هم اينكه اعتبار و آبرويي براي اين سينما در جشنواره‌هاي جهاني و كشورهاي ديگر كسب كرد.از اين نسل خلاق و پرمايه متاسفانه «مهرجويي»، «حاتمي»، «كيارستمي» و «شهيد ثالث» از دست رفته‌اند و خوشبختانه «كيميايي»، «فرمان‌آرا» و «بيضايي» با همه سختي‌ها و ناملايمات گاهي مجالي مي‌يابند تا حضور مغتنم خود را به رخ بكشند، دو نفر اول در اينجا و بيضايي در غربت. «تقوايي» نيز شرايط مناسبي براي كار ندارد.ميراث اين نسل اصيل هنوز هم ديدني است و البته آموختني. گراميداشت زادروز «مسعود كيميايي» (يكي از مهم‌ترين و موثرترين افراد اين گروه تكرارناپذير) در اين وانفسا بهانه‌اي است براي پناه بردن به همه خاطرات خوبي كه در دوران نوجواني تاكنون از ساخته‌هاي مختلفش در ذهن دارم و يقينا براي بسياري ديگر نيز به اشكالي مشابه اتفاق افتاده.با گشودن بخشي از اين گنجينه ارزشمند (كه پرداختن به همه اجزاي آن مي‌تواند مقاله را به درازا بكشد) نقش‌ها و بازيگراني كه آنچنان خوب نوشته، كارگرداني و بازي شده‌اند كه همچنان حضوري مقتدر دارند.معمولا اين فلاش‌بك‌ها حالم را خوب مي‌كند و اميدوارم اين حال خوب به سايرين نيز سرايت كند. قطعا آثار اين كارنامه طولاني و مستمرِ نزديك به شصت ساله بالا و پايين بسيار دارد. برخي دوست‌داشتني‌تر و جاندارترند و برخي ديگر كم‌رمق‌تر و كم‌خون‌تر كه از نظر نگارنده اشكالي كه ندارد هيچ، روندي طبيعي نيز هست در كارنامه همه بزرگان. حكايت توفيق بازيگران در آثار كيميايي روندي دوسويه است. از سويي كيميايي با درك و شناخت ذاتي كه در روانشناسي آدم‌ها دارد در ابتدا با انتخابي درست و در مسير كار با شرايطي كه خلق مي‌كند بازيگر را وادار مي‌كند كه تمام توانش را براي خلق درست نقش به كار گيرد.اما از سوي ديگر قطعا بازيگر نيز بايد قد بلندي در بازيگري داشته باشد تا نقش خوب نوشته شده با تمهيدات فيلمساز در حين كارگرداني به ثمر بنشيند.اين موضوع سبب شده تا برخي بازيگران آنچنان در اين آثار درخشان باشند كه شايد حاصل آن را بتوان بهترين تجربه عمر كاريشان دانست هرچند برخي از آنها پس از موفقيت نقش كارگردان مولفي چون كيميايي را كمرنگ فرض كرده يا منكر شدند كه البته با مقايسه‌اي ساده با ساير كارها مي‌توان به ميزان اهميت كار كيميايي پي برد. در مواردي نيز كه بازيگران آن سقف و ظرفيت لازم براي بروز خواسته‌هاي كارگردان را نداشته‌اند متاسفانه نقش تلالو لازم را پيدا نكرده.آنهايي كه در اين سياهه زودتر به ذهن مي‌آيند، بهروز وثوقي و نقش‌آفريني‌هاي درخشان در قيصر، داش آكل و گوزنهاست و ظرايفي كه او براي جان دادن به نقش‌هايي متفاوت به كار گرفته است (از صلابت حضور داش آكل تا معتاد به آخر خط رسيده گوزنها) زبانزد است. فردين نيز در بهترين نقش‌آفريني كل كارنامه‌اش در نقش حجت برادر بزرگ‌تر فيلم غزل به اوجي مي‌رسد كه با ساير فيلم‌هايش يكسره متفاوت است.سعيد راد هم پس از درخشش در چندين فيلم متفاوت دهه پنجاه، سايه روشن‌هاي شخصيت يك ساواكي را (اماني) در شب ازدواجش با لاله آن هم در مقطع حساس انقلاب در فيلم خط قرمز چنان با ظرافت بازي مي‌كند كه به جرات مي‌توان اين نقش را پيچيده‌ترين نقش كارنامه سينمايي‌اش دانست.هر چند به دليل توقيف فيلم متاسفانه اين توفيق خيلي ديده نشد.اما بازپرس جلالي (فرامرز صديقي) در تيغ و ابريشم، اولين مواجهه‌ام با يكي از آن آدم‌هاي تودار و با اصل و نسب كيميايي روي پرده بزرگ سينما بود كه اصول خودش را داشت.هر چند مميزي‌هاي فراوان و درجه «ج» و ساير محدوديت‌هاي اعمال شده بر فيلم قرار بود كه اثر را بي‌اثر كند كه تا حدودي كرد.نوري (هادي اسلامي) روزنامه‌نگار فيلم سرب با همه دلتنگي‌ها، گردن كلفتي‌ها، حسرت‌ها و آرزوها و با آن گريم ظريف جلال معيريان، صداي پر نوسان منوچهر اسماعيلي و ديالوگ‌هايي پرمعنا و يگانه را هيچ‌گاه نمي‌توان از ياد برد. كيميايي در آن سال‌هاي اضطراب و جنگ و در غياب دوستان و منتقدان افراطي، به ‌شدت خودش بود و بسيار دوست‌داشتني...دو سكانس مشاجره در دفتر روزنامه و درگيري در اسكله كافي است تا اسلامي را براي هميشه در ذهن حك كند.  فرامرز صديقي در دومين همكاري‌اش با كيميايي در دندان مار آنچنان به رضاي خسته و درمانده جان مي‌دهد كه دلتنگي‌ها و ضجه‌ها و تنهايي‌هايش هنوز هم در هر ديدار جديد به دل آدم چنگ مي‌زند.اوجي كه تقريبا دركارنامه او بي‌نظير است.سكانس مواجهه او با پيكر بي‌جان دوست قديمي‌اش (آقا جلال) يكي از مصاديق اين حضور از يادنرفتني است.احمد نجفي نيز با دو فيلم دندان مار و خصوصا گروهبان آنچنان بازي و نگاه درستي دارد كه هيچ‌گاه در ادامه فعاليتش نتوانست آن را تكرار كند.به عنوان نمونه سكانس افتتاحيه گروهبان كه نجفي فقط با زبان بدن و نگاه، ويراني و احساسات گروهبان از جنگ برگشته را به نمايش مي‌گذارد.فريماه فرجامي در دو فيلم تيغ و ابريشم و سرب و گلچهره سجاديه در دندان مار و گروهبان در ميان تمام محدوديت‌هاي دهه شصت براي حضور زنان چنان حضور مقتدرانه و موثري دارند كه نقاط اوجي هم در كارنامه حرفه‌اي خودشان و هم در كارنامه زنان فيلم‌هاي ايراني خصوصا آن سال‌ها به جاي گذاشته‌اند. فرامرز قريبيان نيز در ردپاي گرگ بهترين حضور خود در همكاري‌هاي متعددش با كيميايي را با ايفاي نقش رضا در دو مقطع جواني و ميانسالي به نمايش مي‌گذارد.در سكانس دربند در ابتداي فيلم نمي‌توان از گرماي حضور و بازي او گذشت.داريوش ارجمند نيز چنان قدرتمند به اميرعلي اعتراض جان مي‌دهد كه تبديل به يكي از آدم‌هاي مهم سينماي كيميايي در دوران جديد مي‌شود.فريبرز عرب‌نيا در ضيافت و سلطان، عزت‌الله انتظامي و ليلا حاتمي در حكم، پرويز پرستويي در قاتل اهلي، سعيد آقاخاني در خون شد و امير آقايي در خائن‌كشي نيز در كنار نقش‌هاي مهم ديگر كارنامه‌شان حضوري ماندگار در آثار كيميايي داشته‌اند هر چند متاسفانه اغلب اين نقاط اوج پس از يك يا دو كار در فيلم‌هاي بعدي تداوم نيافتند تا زمينه اتفاقات بهتري را در بازيگري رقم بزنند.در كنار نقش‌هاي اصلي فيلم‌ها، كيميايي نقش‌هاي مكمل يا كوتاه ماندگاري را نيز آفريده كه زمينه درخششي را براي بازيگراني كه كمتر نقش پر و پيماني در كارنامه دارند، خلق و توانايي‌هايشان را گوشزد كرده.جلال پيشواييان در خاك، جلال مقدم و فتحعلي اويسي در سرب، سعيدپيردوست در دندان مار، ميرمحمد تجدد در گروهبان، منوچهر حامدي در ردپاي گرگ، بيتا فرهي و پارسا پيروز فر در اعتراض، يدالله رضواني در ضيافت، پولاد كيميايي در حكم، اميرجديدي در قاتل اهلي و حميدرضا آذرنگ در خائن‌كشي از آن جمله هستند. به نظر مي‌رسد كمتر كارگرداني مي‌تواند به ركورد كيميايي در آفريدن و خلق نقش‌هاي ماندگاري كه هر كدام حكم كيميايي براي كارنامه هر بازيگري را دارند، نزديك شود.فيلم‌هاي او در حوزه‌هاي ديگري همچون فيلمبرداري، موسيقي، طراحي صحنه، تيتراژ و خلق سكانس‌هاي ماندگار نيز حق بزرگي به گردن عوامل و سينماي ايران دارند كه ذكر آنها در اين مختصر نمي‌گنجد. براي كيميايي كه حضورش در سينماي ايران در حكم كيميا بوده و بخش مهمي از سينماي ايران به او مديون است، آرزوي سلامتي و استمرار دارم. 
٭تنها ديالوگ گروهبان فيلم «گروهبان»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون