بهرام رادان: مخاطبان غيرايراني
با فضاي ضدجنگ «گيلانه» بسيار همراه شدند
روز سوم برنامه «سينماي ايران براي وطن» با نمايش نسخه مرمت شده فيلم «گيلانه» ساخته رخشان بنياعتماد و محسن عبدالوهاب دوشنبه 6 مرداد با حضور بهرام رادان، آنتونيا شركا و با اجراي حميدرضا مدقق در موزه سينما برگزار شد. در اين نشست بهرام رادان گفت: قبل از اينكه بخواهيم درباره «گيلانه» صحبت كنيم بايد بگويم جاي رخشان بنياعتماد، فاطمه معتمدآريا، باران كوثري و ژاله صامتي در اينجا خالي است. آنچه باعث شد «گيلانه» اثر ماندگاري شود، روايت يك قصه و همراه كردن مخاطب با رنج كاراكترها بود. وي با بيان اينكه چيزي كه انسان را با بقيه مخلوقات خداوند متفاوت ميكند، اصل قصهگويي است، گفت: ما ميتوانيم روايتگر باشيم و روايت در قالب سينما يكي از ويژگيهاي مهم ما انسانهاست. فيلم «گيلانه» فارغ از تمام المانهايي كه ممكن است باعث پرمخاطب شدن يك فيلم شود، به دليل روايتگر بودن و قصهگويي نزد اكثر مردم محبوب شد و اكثر مردم اين فيلم را تماشا كردهاند.
رادان درباره بازي در اين فيلم بيان كرد: من مدتها به آسايشگاه اعصاب و روان و بيمارستان ساسان ميرفتم و چندبار به خانه كساني رفتيم كه در جنگ شيميايي شده بودند و مجموعه اين تجربيات باعث شد كه براي ايفاي نقش به الگوريتمي برسم. وي با بيان اينكه اسماعيل قرار بود آينهاي باشد براي رنجي كه مادرش ميكشد، خاطرنشان كرد: من پدرم را چند سال پيش از دست دادم و روزهايي كه پدرم از نظر جسماني ناتوان شده بود در چشمش غمي را ميديدم، زيرا فكر ميكرد اطرافيانش را به زحمت انداخته است. اسماعيل مانند يك شمع روز به روز مقابل مادرش آب ميشد، اما مادرش همچنان از او مراقبت ميكرد با اين حال كه ميدانست پسرش هرگز مانند قبل سلامتياش را به دست نميآورد. وي درباره ديدار با عباس آقا جانبازي كه شخصيت اسماعيل از او الهام گرفته شده است، گفت: عباس آقا همان جانبازي بودند كه من چند دفعه به منزلشان رفتم. به ياد دارم جانبازي در آسايشگاه اعصاب و روان صدر ديدم و او ميگفت وقتي اينجا هستم دلتنگ مادرم هستم و وقتي پيش مادرم ميروم به او آسيب ميزنم و از اين بابت ناراحت ميشوم. جانبازان ما شرايط ويژه داشتند و به همين دليل نه ميتوانستند در خانه خودشان و نه در آسايشگاه بمانند.
رادان درباره ماندگارترين صحنه «گيلانه» خاطرنشان كرد: صحنهاي كه گيلانه براي پسرش ميرقصد بسيار ماندگار است. پذيرش رابطه اين مادر و پسر در آن زمان براي برخيها مشكل بود، اما امروزه ما به اين حرفها ميخنديم. در آن سالها براي صحنهاي كه گيلانه زير بغل پسرش را ميگيرد مشكلات زيادي پيش آمد، زيرا ميگفتند كه تماسي بين زن و مرد ايجاد شده است. رادان همچنين گفت: بازي خانم معتمدآريا خيلي به من كمك ميكرد و حتي پيش از آغاز فيلمبرداري در دفتر كار خانم بنياعتماد با هم تمرين ميكرديم.