• 1404 جمعه 10 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6105 -
  • 1404 پنج‌شنبه 9 مرداد

نگاهي به كتاب «نيزه‌ها... تفنگ‌ها» اثر ژوزه ساراماگو

بازگشت ادبي به پرسش‌هاي اخلاقي جنگ

اين كتاب كه با مرگ نويسنده ناتمام ماند به جاي تمركز بر صحنه‌هاي نبرد، ما را به كارخانه توليد اسلحه مي‌برد و نقش آن را در تداوم جنگ روايت مي‌كند

  آريامن    احمدي

«نيزه‌ها... تفنگ‌ها» يك اثر ادبي-هنري چندصدايي است كه نه‌تنها به دليل محتواي آن، بلكه به سبب خاستگاه و تركيب آفرينندگانش جلب‌توجه مي‌كند: يك رمان كوتاه ناتمام از ژوزه ساراماگو، نويسنده پرتغالي برنده‌ نوبل ادبيات؛ نقاشي‌هايي از گونتر گراس، نويسنده و نقاش آلماني برنده نوبل و يك روايت هم‌افزا از روبرتو ساويانو، نويسنده و روزنامه‌نگار ايتاليايي شناخته‌شده براي آثار ضدمافيايي‌اش. اين پروژه كه در سال ۲۰۲۰ منتشر شد، در اصل بر پايه‌ دست‌نوشته‌هاي ناتمام ساراماگو بنا شده است؛ دست‌نوشته‌هايي كه پس از مرگ او در ۲۰۱۰ كشف شد. همسر او، پيلار دل‌ريو، روزنامه‌نگار و مترجم، نقش كليدي در گردآوري و انتشار اين اثر داشت. پروژه به شكلي مشاركتي به سرانجام رسيد: با تصويرسازي‌هاي تمثيلي و نيرومند از گراس و يادداشتي تكميلي از ساويانو كه در آن درباره‌ معناي معاصر خشونت و جنگ تأمل مي‌كند و اكنون ترجمه فارسي آن كه اين پازل را تكميل كرده است: ترجمه قاسم مومني در نشر ماهي. در هسته‌ اصلي داستان، روايتي نيمه‌پيش‌نويس و ناتمام از ژوزه ساراماگو قرار دارد. قهرمان اين داستان، آرتور پاز سِمدو است؛ كارمندي با بيست سال سابقه در بخش صدور صورتحساب‌هاي مربوط به سلاح‌هاي سبك و مهماتِ كارخانه‌اي به ‌نام بلونا (ايزدبانوي جنگ در اسطوره‌هاي روم)؛ كارخانه‌اي كه نيزه و اسلحه براي ارتش آلمان نازي، ايتالياي فاشيست و حتي نيروهاي درگير در جنگ داخلي اسپانيا توليد مي‌كرد. آرتور، كه به تعبير مافوقش «شغل شريفي» دارد، بزرگ‌ترين آرزوي حرفه‌اي‌اش را ارتقا به بخش صدور صورتحساب‌هاي تسليحات سنگين مي‌بيند.  با اين ‌حال به تعبيرِ ساراماگو، «اگر در كارخانه‌ اسلحه‌سازي مشغول نبود، احتمالا هنوز هم بي‌هيچ جاه‌طلبي خاصي در كنار فليسياي صلح‌طلبش زندگي مي‌كرد.» اما نقطه‌ عطف زندگي‌اش زماني فرامي‌رسد كه با اسناد مربوط به «تيرباران كارگران ميلاني به جرم خرابكاري در گلوله‌هاي توپ» مواجه مي‌شود و همين او را به تأملي عميق درباره‌ نقش كارگران، مهندسان و مديران در ماشين جنگي وامي‌دارد: آيا آنها صرفا ابزارهاي بي‌اراده‌اي در دست‌هاي تاريخ بوده‌اند يا در پنهان‌كاري و تسهيل مرگ انسان‌ها شريك جرم‌اند؟ پاز سِمدو از طريق خواندن اسناد بايگاني‌ مربوط به دهه سي و چهل ميلادي، كم‌كم با ابعاد هولناك نقش كارخانه در كشتار انساني روبه‌رو مي‌شود: «همه‌ ما، در كارخانه‌اي كار مي‌كرديم كه مرگ توليد مي‌كرد.» در دل اين جست‌وجو، يك خط محوري شكل مي‌گيرد: آيا فرد مي‌تواند از مسووليت اخلاقي خود شانه خالي كند صرفا به اين دليل كه «وظيفه‌اش را انجام 
مي‌داده است»؟ اين داستان كه با مرگ ساراماگو ناتمام مي‌ماند، در امتداد جهان‌بيني ديرين ساراماگو قرار دارد. در بسياري از رمان‌هايش از «كوري» گرفته تا «درنگ مرگ»، او به‌ شكلي عميق به پيوند فرد با قدرت‌هاي نهادي (دولت، كليسا، ارتش، اقتصاد) مي‌پردازد. در «نيزه‌ها... تفنگ‌ها» اين پرسش به شكل مشخص‌تري بر اخلاق توليد سلاح و اخلاق مشاركت در جنگ‌هاي ناعادلانه متمركز مي‌شود.
ساراماگو در سال‌هاي پاياني عمر بارها به اين دغدغه بازمي‌گشت.  خود گفته بود كه اين ايده از مشاهده‌ نقشي كه كارخانه‌هاي تسليحاتي در تداوم خشونت جهاني دارند در او شكل گرفت. او در مصاحبه‌اي گفته بود: «سلاح‌ها را مردم مي‌سازند و ما از پرسيدن اينكه اين مردم كيستند و چرا اين كار را مي‌كنند، غافل مي‌مانيم.» در جاي ديگري گفته بود: «چرا هيچ‌گاه در هيچ كارخانه اسلحه‌سازي اعتصابي رخ نداده است؟» همين پرسش را در گفت‌وگوي آرتور و همسرش فليسيا هم مي‌آورد تا از طريق اين ديالوگ، آرتور را وادارد كه مسير صلح‌طلبي همسرش را در آخر عمر بپيمايد. وقتي مي‌پرسد اين كار چه سودي به حالش دارد، فليسيا مي‌گويد: «چيزهاي بيشتري درمورد كار و زندگي‌ات ياد مي‌گيري.» و بعد مي‌افزايد: «ديكتاتورها فقط براي امضاي حكم اعدام از خودكار استفاده مي‌كنند.» تصويرسازي‌هاي گونتر گراس در اين كتاب نقشي فراتر از تزيين دارند؛ آنها يك لايه‌ تفسير تصويري بر متن مي‌افزايند. گراس، كه خود به‌ شدت از تجربه‌ جنگ دوم و عضويت نوجوانانه‌اش در نيروهاي نازي احساس شرم مي‌كرد، در اين نقاشي‌ها بازگشتي به همان عذاب وجدان ديده مي‌شود: نيزه‌هاي درهم شكسته، تفنگ‌هاي در حال زوال، بدن‌هاي بي‌چهره و ماشين‌هاي جنگي كه در ميان خطوط درشت و خشن محو مي‌شوند. به شكلي تمثيلي، اين تصاوير به ما مي‌گويند كه ابزار مرگ هيچ‌گاه «بي‌گناه» نيستند. حتي پس از پايان جنگ، آنها همچنان در حافظه‌ جمعي، در تاريخ و در روان فردي زخم‌هايي به‌جا مي‌گذارند. روبرتو ساويانو با افزودن يك متن روايي در پايان كتاب، به‌ شكلي صريح اين پرسش‌ها را به عصر كنوني مي‌آورد. او از پيوند صنايع تسليحاتي با جنگ‌هاي معاصر، مافياي جهاني و اقتصاد جنگ مي‌نويسد. ساويانو نشان مي‌دهد كه زنجيره‌ مسووليت در توليد سلاح امروز بسيار پيچيده‌تر، پنهان‌تر و گسترده‌تر از دوران جنگ جهاني است. او به ما يادآوري مي‌كند كه هر خريدار و توليدكننده‌ سلاح، هر بانك و شركتي كه در اين تجارت دست دارد، در خشونت جهاني امروز سهيم است.  ساويانو با صراحت مي‌نويسد: «لمس اسلحه تجربه‌اي است كه همگان بايد بچشند. همگان بايد لوله تفنگ را با سرانگشت لمس كنند، سنگيني خشاب را -‌اول خالي و بعد پُر- احساس كنند. وگرنه فقط شيفتگي مي‌ماند يا انزجار. اما شناخت، مفيد است. بايد دانست وزن مرگ چقدر است. بايد با گلوله بازي كرد، ميان انگشتان چرخاند، چنان كه شعبده‌بازي سكه‌اي را. بايد دانست سرعت مرگ چقدر است. بايد گلوله‌اي را به سوي هدفي شليك كرد، چه قوطي كنسرو باشد، چه حلقه‌اي از كاه با نشانه‌‌اي نقش‌بربسته بر آن، فرقي نمي‌كند. بايد دانست آدم چه حسي دارد وقتي گلوله به قلب هدف مي‌خورد.»
همين «هدف» است كه شخصيت آرتور پاز سمندو را «خاص» مي‌كند: «داستان آرتو پاز سمدو همچون الهامي شگرف بر خواننده غافل، خواننده دقيق، محقق موشكاف و زبان‌شناس بدبين، رخ مي‌نمايد. اين كتاب، اركستري از رازگشايي‌ها است. آنچه در وجود آرتور آشكار مي‌شود، نهفته در وجود تمامي مردان و زناني است كه خود را از حماقت در امان نگاه مي‌دارند.  اينان دريافته‌اند كه دو را پيش رو دارند: يا تسليم جريان زندگي شوند، رندي پيشه كنند، خانواده‌اي تشكيل دهند و در پي اندوختن اندك مالي باشند و به همين بسنده كنند؛ يا كاري ديگر در پيش گيرند. كاري ديگر؟ آري، واقعا كار ديگر. پيمودن راهي ديگر. بودن در درون چيزها. در درون آرتور پاز سمدو، همان قاعده زريني نهفته است كه پيش‌تر در رمان كوري بيان شده بود: هميشه زماني فرامي‌رسد كه راهي نمي‌ماند جز خطر كردن.» «نيزه‌ها... تفنگ‌ها» هرچند اثري كامل نيست، اما در همين شكل نيمه‌تمامش، كتابي است تكان‌دهنده و پرقدرت عليه جنگ و جنگ‌افروزي‌هاي بشر كه تمامي ندارد. از سويي، اين اثر يك وصيت‌نامه‌ اخلاقي ادبي از يكي از وجدان‌هاي بيدار ادبيات معاصر است. از سوي ديگر، به واسطه همكاري گراس و ساويانو، پروژه‌اي چندوجهي و بينافرهنگي خلق شده كه ديالوگ ميان هنر، ادبيات و نقد اجتماعي را پيش مي‌برد- حركت مرز ميان ادبيات، هنر تصويري و تحليل اجتماعي... در دوراني كه جنگ‌هاي نيابتي و تجارت تسليحاتي در سراسر جهان رونق گرفته است، «نيزه‌ها... تفنگ‌ها» با وضوح هولناكش به ما يادآور مي‌شود كه پرسش از مسووليت فردي در ساختارهاي خشونت همچنان حياتي است: ما در كجاي اين زنجيره‌ خشونت ايستاده‌ايم؟ و آيا هنوز مي‌توانيم خود را بي‌گناه فرض كنيم؟

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون