• 1404 يکشنبه 12 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6107 -
  • 1404 يکشنبه 12 مرداد

«‌پيرپسر» و روايت «امر سياسي»

بهنام ناصري

فيلم اكتاي براهني را بالاخره ديدم. در انبوه فيلم‌هاي بد اجتماعي و غيراجتماعي اين سال‌ها، شريف و قابل ‌اعتناست. نقدهايي هم بالطبع دارم كه بماند به وقت حاجت. از‌جمله برخلاف نظر مولف كه گفته بيشترين علقه را ميان آدم‌هاي قصه به خود پيرپسر دارد، او را بيشتر تيپِ «آدم خوبه»ي روشنفكرِ اهل كتابِ قرباني جامعه لاكتاب و خشن و جاهل ديدم تا شخصيتي با خصايل منحصر به خود؛ به اصطلاح، بيشتر typical است تا characteristic؛ البته بازي تا حد زياد خوبِ حامد بهداد بر بسياري از حفره‌هاي نقش سرپوش گذاشت. بر‌عكس، «رعنا» را به تمامي مي‌شد فهميد. گفته‌اند به اندازه كافي اغواگر نبوده. اگر اغوا را معادل seduction بگيريم، اين گمراه‌سازي و گمراه‌شدگي -هر دو- اموري برآمده از غريزه و طبيعتند كه به باور دلوز در مقاله «جهان فرهنگ و قواعد كلي» همانا «پس‌مانده تاريخ به شمار مي‌رود، تاريخ آن را توضيح نمي‌دهد، نمي‌تواند تعريف شود و حتي توصيفش بي‌ثمر است» اما در عين حال «ميان متفاوت‌ترين شيوه‌هاي ارضاي يك تمايل، مشترك است.» به اين اعتبار، فرآيند «اغوا» نه تاخورده بر صرفا امر اروتيك، بلكه آميزه‌اي از تمايلاتِ تعريف‌ناپذير هم نزد فرد اغواشده و هم در غريزه فرد اغواگر است. چنين است كه در ارتباط با او، ما خود را هم در شخصيت زن‌باره و به شكل غلوآميزي منفي غلام باستاني مي‌بينيم كه به تعبير خودش آويزان زنان خياباني‌ و رنجور از جاي خالي عشق در زندگي است، هم در علي و عشق اخلاق‌گرايانه‌اش و هم در خود رعنا كه به تعبير بودريار در كتاب seduction، همچون فردي در مقابل چهره خود در آينه، «اغواشده بازتاب اغواگري خويش» است.
...اما دوست‌داشتني‌ترين وجه «پيرپسر» خاصه در اين روزها براي من حضور شناور «امر سياسي» در عين قصه‌پردازي جذاب و پرتعليق بود. روايت سينمايي از افسادِ فزاينده «امر قدرت» وقتي در شمايل «شر» ظهور مي‌كند. شري كه از عجز و نياز نيروهاي تحت سلطه بهره مي‌برد و هر لحظه فربه‌تر و درنهايت «نيست» مي‌شود. به تعبير كانت، مانند طياره‌اي كه هر چه سر راهش باشد، نابود مي‌كند و به سرعت به سمت اصابت به مانعي پيش مي‌رود كه پايان كار او است.
نشانمند كردن «سياست» در سطحي فراتر از قلمروهاي مشخص جغرافيايي، در سطح انديشه سياسي، با تصاوير ترامپ در شبكه‌هاي ماهواره‌اي، توازي معناداري با اعمال قدرت غلام باستاني در جايگاه «پدر» در قصه فيلم دارد.
گوشه و كنار ديدم بعضي‌ها مانند آن «آقاي مصاحبه‌گر شفاهي» با كلام و الفاظي پرخاشجويانه به فيلم تاخته‌اند كه سياه‌نماست! گرچه نظر كساني كه از هنر توقعات افيوني براي پرده‌پوشي‌ درد دارند (با فرض بي‌غرض بودنشان حتي) به قاعده در اين بحث بي‌اهميت است، اما بد نيست ارجاعشان بدهيم به جوابي كه زماني رخشان بني‌اعتماد به اين خرده‌فرمايش‌هاي بي‌پايه داد: «چه چيزِ سفيدي را سياه نشان داديم؟!»
از استقبال چشمگير مردم و درخشش فيلم اكتاي عزيز خوشحالم و به ياد مي‌آورم توصيه‌اي را كه دكتر رضا براهني روزي در پاسخ نامه‌اي به منِ آن ‌وقت‌ها بيست‌وچند ساله نوشت: «بگذار بعضي‌ها بعضي چيزها را ديرتر بفهمند، چون آن‌ وقت حتما بهتر مي‌فهمند.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون