• 1404 سه‌شنبه 14 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6109 -
  • 1404 سه‌شنبه 14 مرداد

با گذشت بيش از 7 ماه از وعده‌اي كه در سايه نام دو شاعر معاصر مطرح شد

پرسش افكار عمومي: موزه فروغ و سهراب چه شد؟

آثاري كه هنرمندان تثبيت‌ شده با انگيزه تقديم به موزه دايمي در اختيار فرد مدعي قرار دادند، بار حقوقي سنگيني به موضوع داده و شفاف‌سازي ماجرا در كارگروه حقوقي معاونت هنري ارشاد ضرورت دارد

مريم آموسا

29 آذرماه سال گذشته بود كه موضوع مطرح شد. وقتي عليرضا عزيزي در نشست خبري برگزاري نمايشگاه بزرگداشت فروغ فرخزاد در خانه هنرمندان موضوع برپايي موزه سهراب سپهري و فروغ فرخزاد را مطرح كرد. خبرنگار روزنامه «اعتماد» هم در آن نشست و هم در گزارش منتشر شده در روزنامه، پيگير چند و چون برپايي موزه‌و شفاف‌سازي در مورد آن شد. پس از آن، ساير رسانه‌ها هم به موضوع ورود كردند. گزارش «اعتماد» هم در سطح گسترده‌اي بازنشر شد. در گزارش «اعتماد» تاكيد شده بود كه تحقق وعده‌هاي عليرضا عزيزي بعيد به نظر مي‌رسد. فرآيند گرفتن آثار از هنرمندان با موضوع فروغ و سهراب كه پروسه‌اي چندساله و برنامه‌ريزي‌شده بود، آنها را چشم به راه تشكيل موزه كرده بود و انتشار گزارش «اعتماد» موضوع را وارد فاز جديدي كرد. براي هنرمندان فرصت جديدي پيدا شد كه بتوانند مطالبه خود يعني ايجاد موزه سهراب و فروغ را پيگيري كنند و صداي مطالبه خود را رساتر به گوش برسانند. مطالبه‌اي كه به سبب تقديم آثارشان به موزه‌اي كه معلوم نبود و نيست به كجا رسيده، بالطبع از حقوق صنفي و انساني آنهاست. 
با انتشار صحبت‌هاي هنرمندان و مستنداتي كه عليرضا عزيزي در اين نشست مطرح كرد، زمينه‌اي فراهم شد تا معاونت هنري وزارت ارشاد بنا به وظيفه ذاتي خود -و شايد علاوه برآن براي ديده شدن بيشتر و جلب نظر هنرمندان- بكوشد راهكاري براي پايان دادن به اين مناقشه پيشنهاد كند. با اين وجود و به‌رغم همه صحبت‌هاي معاونت هنري در خصوص پيگيري مساله و روشن شدن تكليف آثار يا استردادشان يا راه‌اندازي موزه سهراب و فروغ، كاري از پيش نرفت. چنانكه معاونت هم به شكل محسوسي نسبت به موضوع سرد شد؛ گويي ماجرا ديگر جذابيتش را براي اين معاونت از دست داده است.
اگرچه تا پيش از برگزاري اين نشست رسانه‌اي در اينستاگرام بار‌ها با پست‌ها و مجموعه استوري‌هاي هنرمندان نقاش با موضوع برپايي موزه‌اي به نام سهراب سپهري مواجه شده بودم؛ در اين پست‌ها صحبت از فردي به نام عليرضا عزيزي بود كه با قول برپايي موزه دايمي سهراب سپهري و فروغ از هنرمندان اثر گرفته بود، اما با وجود پيگيري‌هاي متعدد هنرمندان، همچنان نه خبري از راه‌اندازي موزه بود و نه تلفن پاسخگويي براي سرنوشت آثار.
با برگزاري نشست و بازتابي كه در رسانه‌ها داشت، همچنين بيانيه خانه هنرمندان مبني بر اينكه هيچ تعهدي به عزيزي مبني بر در اختيار گذاشتن تمام فضاهاي خانه هنرمندان براي برپايي نمايشگاه در 4 تير 1404 نداده است، هنرمندان با تشكيل گروه واتس‌اپي و پيگيري براي گرفتن وكيل تلاش كردند تا پيگير مطالبات خود باشند. در همين راستا جمعي از هنرمندان، دي‌ماه سال گذشته در خانه هنرمندان ايران تجمع كردند و با انتشار بيانيه‌اي خواستار پس گرفتن آثارشان شدند. در بخشي از آن بيانيه كه به وزير ارشاد، معاونت امور هنري وزارتخانه، اداره كل هنرهاي تجسمي، شوراي عالي خانه هنرمندان و... هم رونوشت شده، آمده بود: 
«ما هنرمندان عرصه تجسمي و علاقه‌مند به فرهنگ و هنر اين مرز و بوم، در جهتِ شكل‌گيري يك رويداد فرهنگي، ملي و هنري با شيوه‌هاي نامتعارف (به‌ صورت پيام‌هاي فردي، از طريق فضاي مجازي، واسطه‌گري و حضوري) و بدون فراخوان رسمي، با اصرار فردي، بمباران تبليغاتي و پيگيري‌هاي فراوان تحت عنوان «مسوول ستاد بزرگداشت سهراب» در طول مدت حداقل ۵ سال، متقاعد شديم تا آثاري را جهت شكل‌گيري يك مجموعه دايمي و موزه در پاسداشت «سهراب سپهري» و «فروغ فرخزاد» كه غير قابل فروش باشد، اهدا نماييم. در فرآيند شكل ‌گرفته از حُسن شهرتِ «سهراب سپهري»، «فروغ فرخزاد» و نام بردن از پيشكسوتان عرصه تجسمي و اعلام حضور آنها جهت اقناعِ افراد استفاده شده است. در حال حاضر طبق اعلام رسمي مسوول اين اتفاق، بيش از ۲۰۰۰ اثر، از بيش از ۷۰۰ هنرمند، در اين مجموعه جمع‌آوري شده است كه با اعلام نگراني و پرسشگري جامعه هنرمندان در مورد مالكيت و سرنوشت اين مجموعه عظيم معنوي و مادي، در نهايت ايشان رسما اعلام كرده‌اند كه مالكيت و كپي‌رايت تمامي آثار مجموعه، متعلق به شخصِ ايشان و موسسه‌اي تحت مديريتشان است و موزه‌اي هم در كار نخواهد بود. 
درواقع از حُسن نيت هنرمندان و روش غيرمتعارف اعتمادسازي پلكاني و غيررسمي، استفاده شده‌ است تا فردي به مالكيت يك مجموعه عظيم برسد. لذا از مجامع صنفي و وزارتخانه‌هاي مسوول و ذي‌صلاح درخواست داريم در جهتِ جلوگيري از يك فاجعه معنوي و مادي، تضييع حقوق هنرمندان و با توجه به حجم كمي و كيفي مساله موجود، مداخله و مواجهه لازم صورت پذيرد و آثار به هنرمندان بازگردد...»
 پس از آن، معاونت هنري، با انگيزه رسيدن به يكي از اين دو هدف، بازپس‌گيري آثار هنرمندان يا راه‌اندازي موزه، اقدام به تشكيل كارگروه حقوقي با مديريت وحيد آگاه در آن معاونت كرد. چندين جلسه نيز با حضور نمايندگان هنرمندان برگزار و قرار شد اين پرونده به صورت مسالمت‌آميز پيگيري شود. بعضي از شنيده‌ها حاكي از اين بود كه معاونت هنري حتي براي برپايي موزه سهراب و فروغ ابراز تمايل و همكاري كرده است.
در جريان پيگيري‌هاي خبرنگار «اعتماد» براي گفت‌وگو با وحيد آگاه، او اسفند 1403 اعلام كرد كه در روزهاي آتي بيانيه‌اي در خصوص كارهايي كه تاكنون توسط كارگروه حقوقي انجام شده، منتشر خواهد شد؛ حالا قريب به شش ماه از آن روز مي‌گذرد و هيچ بيانيه‌اي از سوي كارگروه حقوقي معاونت هنري منتشر نشده است. پس از آن گفت‌وگوي كوتاه، خبرنگار «اعتماد» ديگر حتي موفق به صحبت با آقاي آگاه هم نشد. نه تنها اين تعلل سبب طولاني‌تر شدن بلاتكليفي هنرمندان شد، بلكه اميد و اعتماد بخش زيادي از هنرمندان را هم نسبت به حسن نيت معاونت هنري براي حمايت از آنها و حقوق فرهنگي‌شان به ‌شدت كاهش دهد.
عليرضا عزيزي كه روز نشست خبري با آمبولانس و برانكارد به خانه هنرمندان حاضر شده بود، در همين فاصله از كشور خارج و راهي امريكا شد و عملا امكان دسترسي به او از بين رفت. بنابراين كارگروه حقوقي كه بنا بود با حضور نماينده عزيزي و نماينده هنرمندان از حقوق مالكيت فرهنگي هنرمندان دفاع كند، نه تنها عملا كاري از پيش نبرد، بلكه اطمينان كاذبي ايجاد كرد كه هنرمندان با اتكا به آن از اقدام مستقل براي طرح شكايت به مراجع قضايي خودداري كنند.
برگزار نشدن نشست مشترك عليرضا عزيزي با هنرمندان هم به اين شائبه بيش از گذشته دامن مي‌زند كه اين تعلل موجب شده تا عزيزي فرصت داشته باشد كل آثاري را كه از هنرمندان جمع‌آوري كرده از كشور خارج كند و... .
طبق توافق‌هاي صورت گرفته بين هنرمندان و ستاد بزرگداشت سهراب سپهري، آثار با انگيزه فرهنگي و مشاركت فرهنگي و هنري به منظور پاسداشت دو شخصيت برجسته ملي اهدا شدند. عليرضا عزيزي در سايه معرفي خود به عنوان مسوول برگزاري با هنرمندان وارد مذاكره شده چراكه هيچ كدام از اين هنرمندان آثار خود را به اين شخص اهدا نكردند، بلكه به موزه‌اي اهدا كردند كه اين فرد وعده داده بود، راه‌اندازي كند.
 حال براي پاسخ به افكار عمومي، جا دارد در مورد راه‌اندازي و اساسنامه موزه شفاف‌سازي و مشخص شود سرنوشت آثار هنرمندان چه شده است! اگر قرار است موزه‌اي راه‌اندازي شود، مكان و زمان راه‌اندازي آن كجاست؟ اگر قرار نيست، تكليف حقوق مالكيت هنري آنها چه مي‌شود؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون