چرا فقط ژاپنيها بلدند انيميشن براي بزرگسال بسازند؟
اشكان رهگذر
انيميشن همواره رسانهاي براي توليد محتوا در حوزه كودك و نوجوان تلقي شده است؛ اين تصور باعث شده تا در ذهن بسياري از مخاطبان، انيميشن صرفا ابزاري براي سرگرمي كودكان تلقي شود. گرچه بخش عمدهاي از توليدات انيميشن در سراسر جهان به كودكان اختصاص دارد، اما سهم انيميشنهايي كه بهطور خاص براي مخاطب بزرگسال ساخته ميشوند نيز بسيار قابل توجه است. بسياري از فيلمسازان و شركتهاي مطرح انيميشنسازي در دنيا مدعياند كه آثارشان براي همه گروههاي سني مناسبند، اما اين ادعا اغلب نادقيق و حتي نادرست است. نميتوان منكر شد كه برخي از اين توليدات از ديدگاه منتقدان قابليت درك توسط تمام گروههاي سني را دارند، مانند انيميشن «شركت هيولاها»، اما در واقعيت، بسياري از اين آثار يا اساسا براي كودكان مناسب نيستند يا درك آنها براي بزرگسالان معنادارتر است. امروزه منتقدان به اينگونه آثار، «آثار هيبريدي» ميگويند؛ نمونه بارز آن، انيميشن سينماييUp از شركت پيكسار است. نيمه نخست اين فيلم به داستان غمانگيز و عميق زندگي پيرمردي تنها و اندوهگين ميپردازد كه در حال كنار آمدن با مرگ همسرش است، بخشي كه براي مخاطب بزرگسال بسيار ملموس و اثرگذار است، اما براي كودك قابل درك نيست. در مقابل، نيمه دوم فيلم با محوريت سگهاي سخنگو و ماجراجوييهاي فانتزي، براي كودكان سرگرمكننده است، درحالي كه براي بزرگسالان ممكن است سطحي يا حتي خستهكننده باشد. اين تضاد نشان ميدهد كه حتي بزرگترين كمپانيهاي انيميشنسازي جهان نيز نميتوانند بهطور كامل اثري مناسب همه مخاطبين خلق كنند و ناگزير اثري نيمه كودكانه و نيمه بزرگسال توليد ميكنند. اما چرا مخاطب بزرگسال تا اين اندازه اهميت دارد؟! شايد دليل اصلي آن، اين باشد كه از همان ابتدا، بزرگسالان همواره يكي از مخاطبان مهم انيميشن بودهاند. شواهد نشان ميدهد كه در مواجهه با مفاهيم پيچيده و عميق انساني، بزرگسالان نه تنها به انيميشن بيتفاوت نيستند، بلكه علاقه و استقبال گستردهاي نشان دادهاند. به صنعت انيميشن ژاپن نگاه كنيم؛ جايي كه تنها حدود ۱۵درصد از توليدات انيميشن به كودكان اختصاص دارد، در حالي كه ۷۵درصد براي نوجوانان و بزرگسالان ساخته ميشود و از اين ميان، بيش از ۵۰درصد به طور خاص براي مخاطبان بالاي ۱۸ سال طراحي شده است. اين آمار قابلتوجه نشان ميدهد كه بزرگسالان نه تنها سهم بزرگي از آثار انيميشن را تشكيل ميدهند، بلكه بخش عمدهاي از طرفداران جدي و پيگير انيميشن نيز در همين گروه سني هستند؛ از جمله در ايران. در مقياس جهاني نيز، بيش از ۲۰درصد از توليدات انيميشن (بهويژه در اروپا و امريكا) به طور اختصاصي براي مخاطب بزرگسال ساخته ميشود. اين روند روبه رشد نشان ميدهد كه انيميشن به عنوان رسانهاي فراگير و چندوجهي، ظرفيت فوقالعادهاي براي انتقال مفاهيم پيچيده انساني دارد؛ مفاهيمي كه نه تنها براي كودكان مناسب نيست، بلكه دركشان نيازمند بلوغ فكري است. نمونه بارز اين پتانسيل در انيميشنهاي كوتاه بينالمللي ديده ميشود؛ آثاري كه نزديك به ۹۰درصد آنها براي مخاطب خاص و بزرگسال ساخته ميشوند. با اين حال، در ايران توجه چنداني به اين ظرفيت نشده و نگاه غالب، همچنان انيميشن را محدود به حوزه كودك و سرگرمي ميداند. حال تصور كنيد بخواهيم براساس منابع غني ادبيات فارسي مانند شاهنامه، انيميشن توليد كنيم؛ چند درصد از مفاهيم، داستانها و شخصيتهاي شاهنامه واقعا مناسب كودك هستند؟! گرچه امكان سادهسازي مفاهيم وجود دارد، اما بيشك بسياري از داستانهاي شاهنامه، از نظر بار معنايي، اخلاقي، حماسي و فلسفي، تنها براي مخاطب بزرگسال قابل درك و ارتباط است. در چنين شرايطي، مناسبتر است كه ابتدا اثري براي ارتباط با مخاطب اصلي يعني بزرگسال خلق شود و سپس نسخهاي متناسب با كودك نيز توسعه يابد. با در نظر گرفتن موارد فوق سياستگذاري و ايجاد بستر توليد انيميشنهاي بزرگسال بسيار مهم است و ايجاد چنين بستري با فرهنگسازي مخاطب بايد همراه باشد تا مخاطب بداند كدام اثر مناسب براي كودكان و كدام اثر براي بزرگسالان مناسب هستند يا حتي اينكه كدام بزرگسالانه ميتواند مخاطب كودك يا نوجوان را نيز با همراهي بزرگسالان داشته باشد. نويسنده و كارگردان انيميشن