پيش رفتن با ريسمان بخت و اقبال
مهدي دهقان منشادي
در شرايطي كه انجام پژوهشهاي توسعهاي و بها دادن به آن ميتواند عصاي دست تصميمگيران استانها باشد در تيرماه سال جاري دو سازمان برنامه و بودجه و اداري و استخدامي كشور اقدام به تصويب ساختار جديد سازمان مديريت و برنامهريزي استانها كرده و طي آن گروه پژوهش و آيندهنگري سازمانهاي استاني را كه ميتوانست به سطح مديريت ارتقا يابد و همچون كانون انديشهسازي براي مديران استاني عمل كند، حذف و به سطح كارشناس نزول دادهاند. احتمالا تصميمگيران اين اقدام معتقدان به هوش مصنوعي هستند و از اين واقعيت گمراهند كه هوش مصنوعي بر پايه مستحكم پژوهش بنا شده است.
بعد از آنكه احمدينژاد در اقدام غير معقولانهاي قلم لغزاند و تبر نامحمود خود را بر تنه نظام برنامهريزي كشور زد و انحلال سازمان مديريت و برنامهريزي كشور و استانها را اعلام كرد، توسعه كشور در مسيري نامتوازن و سردرگم به سرگيجه مبتلا گرديد و تصميمهاي غير كارشناسانه به تباه شدن سرمايههاي بسياري منجر شد. حسن روحاني در فعاليت تبليغاتي انتخاباتي خود قول احياي مجدد سازمان مديريت و برنامهريزي را داد تا اين نهاد برنامهريزي مغز پايه بتواند با استقلال خود ميراث نابسامان دولت قبلي را سامان ببخشد. احياي اين سازمان در سال 1394 در حالي صورت گرفت كه محمدباقر نوبخت به عنوان معاون رييسجمهور و فرمانده اين سازمانِ توسعه محور در نظر داشت با تكيه بر دانش و پژوهش، توسعه كشور را در مسير عقلانيت پيش ببرد. تاسيس مركز پژوهشهاي توسعه و آيندهنگري در مركز و رويش مجدد مديريت آموزش و پژوهشهاي توسعهاي در دل سازمان مديريت و برنامهريزي استانها اين نويد را داد تا اين سازمانهاي توسعهاي به عنوان ناخدا و مغز متفكر توسعه بتوانند با كمك پژوهش، منابع محدود را به گونهاي مديريت و برنامهريزي كنند كه افقهاي روشني پيش روي همگان گشوده شود. پس از گذشت يك دهه از احياي اين سازمان و در ادامه روندي كه انديشهمحوري و نتايج پژوهشهاي توسعهاي ميتواند به تصميمسازيهاي درستي منجر شود، حذف متولي پژوهشهاي توسعهاي استانها به گونهاي غيركارشناسانه از بدنه اين نهاد توسعهاي خبر ناخوشايندي بود چرا كه عليرغم ارتقاي پستهاي هم پايه آن به درجه مديريت، پژوهش در حد يك كارشناس حاشيهنشين نزول يافته است. اقدام مركزنشينان در تدوين و ابلاغ ساختار جديد سازمان مديريت و برنامهريزي استانها علاوه بر آنكه به گونهاي نابرابر يك شبه هماي سعادتي را بر شانه تعدادي از كارشناسان نشانده و آنها را به درجه مديريت ارتقا دادهاند نشان ميدهد با حذف يك مديريت پايه براي انجام پژوهشهاي توسعهاي در اين سازمانها و كمرنگ شدن انديشه تصميم سازِ برآمده از پژوهشها، مسير آينده توسعه كشور را بايد به ريسمان بخت و اقبال سپرد چرا كه امروزه تجربيات ثابت كردهاند در كشورهايي كه به پژوهش اهميت دادهاند براي مثال توليدِ هندوانه، ماشيني شده است بهطوري كه همه هندوانههاي توليد شده داراي كيفيت مطلوبِ مشابه هستند و شانس خريداران همه آنها با هم برابر است اما در كشورهاي بيتوجه به پژوهش و تحقيق و توسعه، توليدِ ماشينها (خودروها) هندوانهاي شده است و بخت و اقبال افراد بايد ياري كند تا ماشين خريداري شده همانند هندوانهاي سر بسته از كيفيت مطلوبي برخوردار باشد. وقتي نقش پژوهش در توسعه كشور رنگ ميبازد دست به دامن بخت و اقبال زدن بيشتر ميشود و در غياب عقلانيت برآمده از پژوهش، توسعه هندوانهاي شكل گرفته و مسير توسعه و آينده به بيراهه خواهد رفت.