سفرنامه ماركوپولو
اعتراف به ناداني، دانايي و اقرار به ناتواني، توانايي است
اشاره - محمد عباسي، مترجم كتاب «دايرهالمعارف تمدن ايران سياحتنامه شاردن»، در پانويس «مقدمه مصنف» كه در سال ۱۷۱۱م. (۱۱۲۴ق. عصر امپراتوري صفويه در ايران) در آمستردام هلند منتشر و درسال ۱۳۳۵ش. (پهلوي دوم) انتشارات اميركبير آن را در تهران چاپ و منتشر كرده، نوشته است: «... از يادداشتهاي كريستف كلمب بر كتاب جهانگردي ماركوپولو، برميآيد كاشف مزبور با استفاده از نوشتههاي جهانگرد ونيزي به اكتشاف قاره امريكا نايل آمده است.» اين نكته از آن جهت قابل توجه است كه يكي از دلايل اصلي حضور بسياري از جهانگردان اروپاي غربي نوظهور در جغرافياي تاريخي امپراتوري ايران باستان كه هرگز از سير تاريخي فرهنگ امپراتوريهاي باستاني يونان و روم برخوردار نبودهاند، خواندن سفرنامه ماركوپولو بوده است. درنتيجه، اكنون اين ضرورت علمي براي روزنامهنگاران و پژوهشگران ايراني وجود دارد كه به هنگام جستوجو در ميان اسناد تاريخي مقامات سياسي، ماموران نظامي و امنيتي و همچنين سفرنامههاي جهانگردان اروپايي، به منظور فهم چرايي و چگونگي تهاجم چندجانبهگرايي آنان در زمان حكومت قاجاریه و حتي تا به امروز، حتما سفرنامه ماركوپولو را مطالعه كنند، چراكه به نقل از كتاب «تاريخ مغول تيموريان»، به قلم لوسين بُوا و ترجمه محمود بهفروزي: «روابط بين امپراتوري مغول و اروپا از همان ابتدا برقرار شد و روابط تجاري... همواره برقرار بود... پاپها، دانشمندان فرانسه، انگليس و كاستيل همواره با سلاطين مغول در ارتباط بودند و گاه سفرايي رد و بدل ميكردند...»
ماركوپولو، نويسنده اين سفرنامه در سال (۱۲۵۴م.) در ونيز متولد شد. وي پسر نيكولو پولو تاجر معروف ونيزي بود كه با قسطنطنيه دادوستد داشت. در سال (۱۲۶۰) نيكولو با برادرش مافيو به عزم تجارت به سمت درياي سياه و شبه جزيره كريمه رهسپار شدند ولي در اثر اتفاقاتي نتوانستند به ونيز برگردند. از اين رو ناگزير راه مشرق را پيش گرفتند و آنقدر رفتند تا به پكن پايتخت قوبيلاي قاآن، خان بزرگ رسيدند. بعد از چندسال با پيغامهايي براي پاپ به غرب مراجعت كردند و در (۱۲۶۹) وارد ونيز شدند. نيكولو و مافيو دوسال در ونيز مانده مجددا قصد سفر به چين نمودند. دراين موقع ماركوپولو را نيز كه هفدهسال داشت با خود بردند. سهسال و نيم تمام طول كشيد تا مسافران دوباره به دربار خان رسيدند. خان آنها را با كمال مهرباني پذيرفت مخصوصا به ماركوي جوان خيلي ملاطفت كرد. طولي نكشيد كه ماركوپولو به زبان و عادات و آداب تاتارها آشنا شده، از طرف خان به ماموريتهايي به ايالات دوردست چين رفت. هرچه از عادات غريب مردم اين قسمتها ديد دقيقا يادداشت كرد، و وقتي آنها را براي خان توصيف و تعريف نمود سبب سرور بيمنتهاي او گرديد.
محتملا در يكي از اين سفرها ماركو تا ايالات جنوبي هند رفته است. بعد از هفدهسال خدمات صادقانه در دربار خان، سه مرد ونيزي ميل كردند به زادگاه خود برگردند ولي قوبيلاي قاآن راضي نميشد و اجازه نميداد. از اتفاق، در همان ايام سفيراني از جانب ارغون، ايلخان ايران، به دربار رسيدند و دختري را از خاندان امپراتوري براي ارغون خواستگاري نمودند. قرار شد اينان از راه دريا به ايران برگردند، زيرا راه خشكي ناامن و خطرناك و طويل بود. سفيران استدعا كردند «پولوها» كه ملوانان ماهري بودند نيز همراه آنها بروند. اين دفعه خان بزرگ، برخلاف ميل باطني، ولي به خاطر دختر كه به سلامت به مقصد برسد، اجازه مسافرت داد. مسافرت مزبور تا ايران دو سال طول كشيد. متاسفانه هنگام رسيدن مسافران، ارغون درگذشته بود ناچار دختر را به دست پسرش سپردند. بالاخره، پولوها پس از انجام اين ماموريت مهم، با خيالي آسوده از راه ايران و ارمنستان به ونيز مراجعت كردند و آن در سال۱۲۹۵ ميلادي بود. ماركوپولو مدت زيادي ميان خويشان خود نماند زيرا ونيز با ژن در حالت جنگ بود و چون خانواده پولو غني و ثروتمند بودند ملزم بودند يك كشتي براي جنگ تجهيز نمايند. ماركوپولو به فرماندهي آن منصوب گشت. ولي بحريه ونيز از بحريه ژن شكست خورد (۷سپتامبر ۱۲۹۶) و ماركوپولو گرفتار و زنداني شد. سهسال در زندان ژن ماند و در آنجا براي رفع بيكاري با فرانسه مغلوطي خاطرات و يادداشتهاي خود را به همزنداني خود از اهل پيز به نام روستي جيلو ديكته كرد. وقتي از زندان خلاص شد به ونيز برگشت (سال ۱۲۹۹) و از قرار معلوم چندي بعد ازدواج كرد. در ۹ژانويه ۱۳۲۴ چون در خود احساس ضعف فوقالعاده مينمود وصيتنامهاي نوشت و... اندكي بعد از آن درگذشت و در ونيز بيرون كليساي سانلرنگو مدفون شد. نقطه حقيقي آرامگاه او نامعلوم و تصوير صحيحي هم از او باقي نمانده است. بعدها چند تصوير خيالي، مانند تصاوير كريستف كلمب، از او درست كردند.
سفرنامه ماركوپولو يكي از بزرگترين سفرنامههايي است كه تا به حال به رشته تحرير درآمده و حتي هنوز پس از گذشت شش قرن و نيم كتاب او براي مطالعه در جغرافيا و زندگي مردم آسياي مركزي و كشور وسيع چين ماخذ و مدرك معتبري است. البته بعضي از نقاط و امكنهاي را كه ذكر كرده به سختي ميتوان با نامهايي كه امروز بدان مشهورند تطبيق كرد، ولي سرهنگ يول (Yule) با زحمات بسيار توانسته بيشتر اشكالات را مرتفع و در نتيجه بسياري از گفتههاي او را تاييد و تثبيت نمايد. اين كتاب هميشه براي جغرافيدانان و مورخان و محصلان رشتههاي مربوط به اوضاع اجتماعي قديم آسيا مدرك معتبر مفيدي بوده و از براي خوانندگان عادي نيز داراي لطف يك رمان مشغولكننده است.
منبع: كتابخانههاي شماره يك و ايرانشناسي مجلس و كتاب «امثال و حكم» دهخدا