ادامه از صفحه اول
معصيت بدون لذت؛ حتي با درد
به علاوه راه امن كردن آن شيوههايي است كه در جهان استفاده ميشود كه ايران در اين زمينه ضعيف عمل كرده، زيرا توجه خود را به جاي اينكه بر اين نوع مقابله معطوف كند، بر ضديت با اينترنت متمركز كرده و برخلاف ادعاي خود، با گسترش فيلترينگ راه را براي توسعه جاسوسي و نقص امنيت شبكه باز كرده است. پس در اين توجيه جدي نيستند و اين پوشش هدف ديگر آنان است. هدف بعدي دو جزء دارد؛ جزء اول؛ ممانعت از حضور رسانهاي مردم و دسترسي آزاد به اطلاعات و بيان نظرات سياسي، اجتماعي و مذهبي و... به عبارت ديگر دنبال زنده كردن انحصار رسانهاي هستند. جزء دوم؛ جلوگيري از رواج سبك زندگي و آنچه آن را زندگي غربي و بيبند و باري مينامند. در هر دو مورد نيز شكست خوردهاند و حتي با جرات ميتوان گفت كه سياست فيلترينگ هر دو مورد را بدتر كرده است. چرا؟ به اين دليل كه فيلترينگ مانع از استفاده نشده است و اكثريت قاطع مردم با استفاده از فيلترشكن آن را دور ميزنند. پس هيچ كدام از دو هدف محقق نميشود. ولي چرا بدتر ميشود، چون دور زدن فيلتر به معناي ضديت با دستورات و سياستهاي رسمي است و استفاده از فيلترشكن تقابل مردم با ساختار را زيادتر ميكند. هزينه اينترنت و اتلاف وقت مردم را زياد و سرعت آن را كم ميكند و همينها موجب بدبيني بيشتر نسبت به سياستگذاران ميشود و اتفاقا رغبت مردم براي حضور در اين فضا را براساس قاعده «حريص شدن مردم به آنچه منع ميشوند» را بيشتر كرده است. به علاوه نظرسنجيها نشان داده كه اينترنت را به مساله اول مردم تبديل كردهاند. مسالهاي كه ميدانند مشكل آن آگاهانه و براي فشار به مردم ايجاد شده است. همچنين اين سياستها موجب شده كه حكومت كنترل خود بر اين فضا را از دست بدهد و دروغهاي بيشتري در آنها درج ميشود و خلاصه آش نخورده و دهان سوخته است. اكنون و در نهايت به اينجا رسيدهايم كه مطابق شاخصهاي جهاني وضعيت ايران در اينترنت از ۱۰۰ در رتبه ۹۷ قرار دارد. به اين ميگويند معصيت بدون لذت و حتي با درد. عقل بيش از هر چيز ديگر ميان بشر برابر توزيع شده ولي در اينجا بيش از هر جاي ديگر به صورت نابرابر استفاده ميشود.
در باب جرم سياسي
تحولات سريع اين دوران باعث شد شخصي كه تا ديروز مجرم سياسي به شمار ميآمد، امروز به يك قهرمان ملي بدل شود يا كسي كه امروز به عنوان حاكم و صاحب قدرت شناخته ميشود، فردا به عنوان متهم سياسي تحت تعقيب قرار گيرد.
٭اين تحولات سبب آشكار شدن و مورد توجه قرار گرفتن اين واقعيت شد كه جرم سياسي مفهومي است نسبي و هيچ عملي در حقيقت و ماهيت خود «جرم سياسي» محسوب نميشود و اين ما هستيم كه به عنوان جامعه در شرايطي خاص عملي را جرم سياسي محسوب ميكنيم.
٭ از جمله امتيازاتي كه سياسي شمرده شدن مورد اتهام براي متهم به دنبال دارد، محاكمه در حضور هيات منصفه است. هيات منصفه تا حد زيادي اين نگراني را كاهش ميدهد به اين دليل كه قضاوت درباره بعضي «موضوعات» منطقا بايد بر عهده عموم مردم باشد.
٭بيطرفي هيات منصفه وقتي مسلم ميشود كه انتخاب اعضاي آن مستقل از هر گونه دخالت و نفوذ دولت يا هيات حاكمه باشد.
در ايران اعضاي هيات منصفه براي يك مدت محدود بهطور ثابت از طرف مقامات دولتي تعيين ميشوند و اين در تضاد با اصل بيطرفي هيات منصفه است.
٭ اصل 168 قانون اساسي صراحتا علني بودن و حضور هيات منصفه در دادگاههاي رسيدگي به جرايم سياسي را لازم ميداند، حتي اين اصل قانون اساسي اختيار رييس دادگاه را براي برگزاري غيرعلني محاكمه در جرايم عمومي كه از اختيارات وي است با وضوح و قاطعيت از بين برده.
٭ علني بودن محاكمات سياسي نيز از ديگر امتيازاتي است كه قانون براي متهمان سياسي قائل شده تا بدين ترتيب سلامتي روند محاكمه در نزد افكار عمومي، به داوري گذاشته شود و امكان هرگونه خلاف و اعمال نفوذ به حداقل برسد.
٭ از ديگر امتيازاتي كه مجرمان يا متهمان سياسي از آن برخوردارند، «اصل عدم استرداد مجرمان سياسي» است
مجرمان سياسي در مورد نحوه محكوميت هم از امتيازاتي برخوردارند و معمولا در مورد اين نوع مجرمان مجازاتهاي خفيفتري در نظر گرفته و سعي ميشود در نحوه مجازات آنان شوون انساني مورد توجه قرار گرفته و شخصيت و حيثيت فردي مجرم حفظ شود.
٭ از لحاظ آثار محكوميت نيز معمولا مجرمان سياسي از امتيازاتي برخوردارند و ارتكاب جرم سياسي به عنوان «سابقه جزايي» محسوب نميشود و برخلاف مجرمان عادي در مورد مجرمان سياسي نميتوان مجازاتهاي تبعي و تكميلي و محروميت از حقوق اجتماعي (از قبيل استخدام، انتخاب شدن و ...) در نظر گرفت. تكرار جرم سياسي موجب تشديد مجازات نميشود، شرايط عفو مجرمان سياسي آسانتر و سابقه كيفري (سوءپيشينه) در مدت كمتري از سجل كيفريشان حذف ميشود.
٭از مطالعه و مداقه در اصل 168 ق.ا درمييابيم كه ق.ا رفتار ملايمتآميز و توام با ارفاق را براي مجرمان و متهمان سياسي توصيه ميكند و هدف واضعان اين قانون قائل شدن امتياز براي مجرمان سياسي و رفتار ملايمتر با متهمان سياسي است.
شش ابزار راهبري بيسروصدا براي تحول مديريت
ميتواند مبناي گسترش ملي قرار گيرد، بدون آنكه از ابتدا نيازي به مصوبههاي پرهزينه باشد.
۳- هدايت ميكروتعاملات- برخي تغييرات از يك جمله يا اعطاي يك پاداش درست آغاز ميشود، نه از سياستنامهها. قدرداني يك مدير از تحليل دقيق يك كارشناس، اگر بهموقع، محترمانه و بدون اغراق انجام شود، ميتواند پيامي عميق درباره مسووليتپذيري و حرفهگرايي به تمام سازمان بدهد.
۴- شبكه قهرمانان كوچك- اصلاحات موفق، اغلب از دل مديران مياني و محيطهاي دور از مركز آغاز ميشود. اگر چند مدرسه در مناطق كمبرخوردار، الگوي جديد ارزشيابي را آزمايش كنند و نتايج آن مستند شود، بدنه مقاوم نظام آموزش و پرورش تدريجا متقاعد خواهد شد.
۵- پيشقابسازي هوشمندانه- سيستمها، اجزاي انساني آن، ذينفعان و افكار عمومي زماني در برابر تغيير مقاومت نميكنند كه پيشاپيش از چرايي و كارايي آن آگاه شده باشند. يك گزارش دقيق درباره اتلاف منابع در شيوه فعلي بودجهريزي، پيش از هر اصلاحي، ميتواند زمينه ذهني و اجتماعي لازم را براي پذيرش الگوي جديد فراهم كند.
۶- حضور بينام و اثربخش- در بسياري موارد، رهبران واقعي همانهايي هستند كه ديده نميشوند. اگر مجموعهاي از اصلاحات در سامانههاي دولت الكترونيك بدون برجستهسازي فردي انجام شود، سرمايه اجتماعي آن به ساختار بازميگردد، نه به شخص و اين يعني نهادسازي واقعي.
جمعبندي: سياستگذاري تدريجي، راهبري آرام- اگر اين شش تكنيك پيشرفته را با سه گام پايهاي تركيب كنيم، مسير جديدي براي تحول آرام، كمهزينه و بدون اصطكاك در نظام مديريتي ايران باز ميشود؛ مسيري كه از دل سازمان آغاز ميشود اما بر ساختار كلان اثر ميگذارد، نه با تقابل، بلكه با نفوذ تدريجي و تدبير بيصدا. آنچه اين ابزارها را فراتر از يك بسته مديريتي روزمره قرار ميدهد، قدرت آنها در تغيير پارادايم است: جابهجايي از مديريت پرسروصدا و دستوري، به سبك راهبري زيرپوستي، مشاركتي و نهادساز. اين تغيير سبك، نه تنها بهرهوري داخلي را افزايش ميدهد، بلكه ظرفيت تابآوري سيستم را در برابر بحرانهاي پيشرو بالا ميبرد. اين يادداشت ادامه مسيري تحليلي است كه پيشتر آغاز شد؛ مسيري كه اكنون با ارايه پيشنهادهاي كاربرديتر، در پي معرفي ظرفيتهاي ناپيداي راهبري بيسر و صداست براي ساختن آيندهاي كاراتر، با انجام اصلاحات بيحاشيه براي ايجاد تغييرات بادوام.
دانشآموخته دكتراي علوم سياسي-سياستگذاري عمومي