• 1404 سه‌شنبه 28 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6120 -
  • 1404 سه‌شنبه 28 مرداد

آلاسكا؛ معامله‌اي كه پايان ندارد!

رامين كياني

در بحبوحه جنگ‌ها، وقتي موشك‌ها غرش مي‌كنند و ميدان نبرد سرنوشت ملت‌ها را رقم مي‌زند، گفت‌وگو و مذاكره شايد در نگاه نخست بي‌فايده يا حتي خيانت‌آميز به نظر برسد. با اين ‌حال، تجربه نشان داده است كه هيچ جنگي تا ابد در ميدان ادامه پيدا نمي‌كند و دير يا زود پشت ميز مذاكره سرانجام خود را مي‌يابد. اهميت مذاكره مستقيم، حتي در اوج خصومت‌ها، از همين واقعيت سرچشمه مي‌گيرد. گفت‌وگو ميان طرف‌هاي درگير بيش از هر چيز راهي براي مديريت بحران است. تماس مستقيم ميان رهبران يا فرماندهان، حتي اگر به توافق بزرگ منجر نشود، جلوي تشديد ناخواسته تنش‌ها را مي‌گيرد. همان‌طور كه خط تلفني قرمز ميان واشنگتن و مسكو بارها مانع فاجعه‌اي اتمي شد. مذاكره در ميان جنگ به معناي توافق نيست. گاه تنها بر سر مسائل انساني و محدود مانند تبادل اسرا، ايجاد گذرگاه‌هاي امن براي غيرنظاميان يا توافق بر سر محدوديت در نوع سلاح‌هاي به‌كار رفته گفت‌وگو مي‌شود. اين توافق‌هاي كوچك مي‌تواند جان هزاران انسان را نجات دهد و در عين ‌حال فضايي حداقلي از اعتماد ايجاد كند. درست است كه اعتماد كامل وجود ندارد، اما همين گام‌هاي كوچك است كه زمينه را براي صلح‌هاي بزرگ‌تر فراهم مي‌آورد. گفت‌وگو همچنين فرصتي براي شناخت متقابل است. رهبران در جريان مذاكره مستقيم مي‌توانند خطوط قرمز يكديگر را بهتر درك كنند. آنچه در رسانه‌ها يا در ميدان جنگ به ‌عنوان مواضع غيرقابل انعطاف جلوه مي‌كند، در پشت درهاي بسته ممكن است شكل نرم‌تري به خود بگيرد. همين شناخت، ولو اندك، به طراحي مسيرهاي واقع‌بينانه براي آينده كمك مي‌كند. از منظر سياسي نيز مذاكره بخشي از خود جنگ است. طرف‌ها مي‌دانند كه نشستن بر سر ميز به معناي عقب‌نشيني نيست. مذاكره مي‌تواند مشروعيت سياسي براي يكي ايجاد كند يا فشار رواني و ديپلماتيك بر ديگري وارد آورد. براي همين است كه دولت‌ها حتي وقتي هنوز در ميدان به پيروزي اميدوارند، باب گفت‌وگو را كاملا نمي‌بندند. نمونه‌هاي تاريخي اين واقعيت را به ‌خوبي نشان مي‌دهد. در جنگ ويتنام، مذاكرات پاريس سال‌ها در كنار درگيري‌هاي خونين ادامه يافت تا در‌نهايت توافق حاصل شد. در جنگ ايران و عراق نيز گفت‌وگوها سرانجام به پذيرش قطعنامه ۵۹۸ و پايان جنگ منتهي گرديد، هر چند تا آخرين روزها گلوله‌ها شليك مي‌شد.  البته هميشه مخالفاني هم هستند. آنها استدلال مي‌كنند كه مذاكره در اوج جنگ به معناي مشروعيت‌بخشي به تجاوز است يا ممكن است روحيه جبهه دفاعي را تضعيف كند، اما بايد پذيرفت كه بستن درهاي گفت‌وگو هزينه‌هاي بيشتري دارد. عدم مذاكره تنها احتمال طولاني شدن جنگ و افزايش شمار قربانيان را بالا مي‌برد، درحالي كه گشودن راه‌هاي ارتباطي به معناي تسليم نيست، بلكه بخشي از مديريت هوشمندانه بحران است. بنابراين، مذاكره مستقيم حتي در تاريك‌ترين لحظات جنگي يك ضرورت است.  نشست ميان دونالد ترامپ، رييس‌جمهور ايالات‌متحده و ولاديمير پوتين، رييس‌جمهور روسيه، در پايگاه هوايي «المندورف-ريچاردسون» ايالت آلاسكا، به ‌سرعت در صدر اخبار بين‌المللي قرار گرفت. اين ديدار كه نخستين سفر پوتين به خاك امريكا پس از آغاز جنگ اوكراين در فوريه ۲۰۲۲ بود، هم به دليل بار نمادين و هم به خاطر پيامدهاي بالقوه‌اش براي آينده جنگ اوكراين و نظم بين‌المللي مهم است. برخي انتظار داشتند كه نشست آلاسكا بتواند به توافقي براي آتش‌بس يا كاهش خشونت‌ها منجر شود. با اين‌ حال، پايان مذاكرات سه‌ساعته نه ‌تنها بدون آتش‌بس، بلكه بدون هيچ توافق مشخصي اعلام شد. تنها نتيجه عيني، توافق بر ادامه گفت‌وگوها و احتمال ديدار بعدي در مسكو بود.  انتخاب آلاسكا براي ميزباني از اين نشست اتفاقي نبود. آلاسكا از يك‌سو خاك امريكا بود و ترامپ مي‌خواست نشان دهد پوتين «به امريكا آمده است» نه برعكس. از سوي ديگر، آلاسكا به روسيه نزديك بوده و يادآور تاريخ واگذاري آن ازسوي تزار روسيه به ايالات‌متحده در قرن نوزدهم است. ترامپ با تشريفات ويژه از پوتين استقبال كرد. فرش قرمز، رژه نظامي، حضور پرشمار رسانه‌ها و حتي سوار شدن پوتين بر ليموزين زرهي ترامپ همه در تصاوير خبري بازتاب گسترده يافت. براي روسيه‌اي كه طي سه سال گذشته در انزواي بين‌المللي به‌سر مي‌برد، اين تصاوير يك پيروزي نمادين عظيم بود. برخي رسانه‌هاي غربي اين نمايش را نشانه‌اي از بازگشت پوتين به صحنه جهاني توصيف كردند، به ‌ويژه آنكه ترامپ هنگام خوشامدگويي براي پوتين كف زد؛ حركتي كه بسياري آن را بيش از حد دوستانه دانستند. براي كرملين، چنين صحنه‌اي فراتر از روياي خروج از انزوا بود. مذاكرات سه ساعت به طول انجاميد. برخلاف انتظار، نشست خبري مفصل برگزار نشد. دو رهبر تنها بيانيه‌هاي كوتاهي خواندند و پرسشي از‌سوي خبرنگاران پذيرفته نشد. پوتين با واژه‌هايي مثبت مانند احترام متقابل و همسايگي سازنده آغاز كرد، اما بلافاصله به تاريخچه آلاسكا و سپس به ريشه‌هاي بحران اوكراين پرداخت. او بار ديگر شروط حداكثري روسيه را تكرار كرد: به‌رسميت شناختن الحاق كريمه و چهار منطقه ديگر، بي‌طرفي اوكراين، عدم حضور نيروهاي خارجي و برگزاري انتخابات جديد. ترامپ نيز در بيانيه‌اي كوتاه گفت پيشرفت‌هاي بزرگي حاصل شده و نقاط توافق زيادي وجود دارد، اما از ذكر جزييات خودداري كرد. تنها جمله معنادار او اين بود: «اكنون همه ‌چيز به رييس‌جمهور زلنسكي بستگي دارد.» با اين جمله، او توپ را به زمين كي‌يف انداخت. براي پوتين، اين نشست بيش از هر چيز فرصتي براي خروج از انزوا بود. طي سه سال، سفرهاي خارجي او به كشورهايي چون بلاروس و كره‌شمالي محدود شده بود. به نظر مي‌رسد حضور با تشريفات در خاك امريكا، بازگشت او به عرصه بين‌المللي را تثبيت كرد. از منظر استراتژيك، پوتين به ‌دنبال آتش‌بس نيست؛ زيرا آن را فرصتي براي بازسازي اوكراين و تجهيز بيشتر ازسوي غرب مي‌داند. هدف او توافقي جامع است كه دستاوردهاي سرزميني روسيه را تثبيت كند و فشار تحريم‌ها را كاهش دهد. ترامپ نيز با جمله جنجالي «روسيه يك قدرت بسيار بزرگ است و اوكراين نه» عملا منطق قدرت را بر كرسي نشاند. چنين موضعي با روايت اروپا و كي‌يف كه بر عدم تغيير مرز تاكيد دارند در تضاد است. اگرچه ترامپ خود را ميانجي صلح معرفي مي‌كند، اما سخنانش اين تصور را تقويت مي‌كند كه واشنگتن ممكن است به سوي معامله‌اي سرزميني حركت كند؛ معامله‌اي كه براي زلنسكي هزينه‌هاي گزافي دارد. ترامپ به يك دستاورد نمادين نياز داشت. او همواره خود را صلح‌ساز معرفي كرده و وعده داده بود جنگ اوكراين را خيلي زود پايان خواهد داد. نشست آلاسكا به او امكان داد بدون دستيابي به توافق واقعي اين تصوير را به نمايش بگذارد. از ديد واشنگتن، ادامه جنگ اوكراين هزينه‌هاي مالي و سياسي زيادي دارد. ترامپ مي‌خواهد اين هزينه‌ها را كاهش دهد، حتي اگر به قيمت فشار بر زلنسكي و اعطاي امتيازاتي به روسيه باشد. كي‌يف بزرگ‌ترين بازنده بالقوه اين روند است. براي زلنسكي، هرگونه پذيرش تصرف سرزمين‌ها خط قرمز محسوب مي‌شود. او نگران است كه در غياب او، توافقي ميان واشنگتن و مسكو شكل بگيرد كه آينده كشورش را تعيين كند. واكنش زلنسكي به نشست آلاسكا معنادار بود. او تاكيد كرد كه توقف كشتار شرط هر روند صلح است، در‌حالي كه پوتين و ترامپ هر دو از ايده توافق بدون آتش‌بس سخن گفتند. اين تضاد نشان مي‌دهد كه فاصله ديدگاه‌ها همچنان عميق است. براي كي‌يف، آتش‌بس نه‌ تنها جنبه انساني دارد، بلكه فرصتي استراتژيك براي بازسازي توان نظامي است. از‌سوي ديگر، اتحاديه اروپا بارها اعلام كرده كه تغيير مرزها را نمي‌پذيرد، اما توان عملي اروپا براي جلوگيري از توافق دوجانبه امريكا و روسيه محدود است. اروپا در وضعيتي دوگانه قرار گرفته است. رهبران اروپايي از يك‌سو از هر ابتكار ديپلماتيك استقبال مي‌كنند، چراكه ادامه جنگ فرسايشي هزينه‌هاي اقتصادي و امنيتي سنگيني براي آنان دارد. اما ازسوي ديگر، نگراني عميقي دارند كه توافق احتمالي ترامپ و پوتين، اصل بنيادين نظم اروپايي پس از جنگ جهاني دوم يعني «عدم تغيير مرزها با توسل به زور» را نابود كند. به همين دليل بر ضرورت تضمين‌هاي امنيتي محكم براي اوكراين تاكيد مي‌كنند، حتي اگر نتوانند مانع معامله سرزميني شوند. نشست آلاسكا نقطه پايان جنگ اوكراين نبود، بلكه آغاز فصل تازه‌اي از ديپلماسي شخصي ميان ترامپ و پوتين بود. آينده جنگ اوكراين اكنون بيش از هر زمان ديگري به تعامل واشنگتن و مسكو وابسته است و اين واقعيتي است كه نه اوكراين و نه اروپا تمايلي به پذيرش آن ندارند. براي اروپا و اوكراين، اين موضوع يادآور شكنندگي جايگاه‌شان در معادلات بين‌المللي است. سرنوشت جنگي كه در قلب اروپا در جريان است، در دستان دو رهبر خارجي، يكي در كاخ سفيد و ديگري در كرملين رقم مي‌خورد.  به نظر مي‌رسد از اين پس پوتين با هر نشست، زمان مي‌خرد؛ او مي‌داند كه هر نشست، هر گفت‌وگو و هر تعويق، به او فرصت مي‌دهد تا در ميدان نبرد ابتكار عمل را حفظ كند و هزينه‌هاي سياسي جنگ را از دوش خود به سمت رقباي غربي‌اش منتقل كند. ترامپ اما در جايگاهي متفاوت قرار دارد. او سياستمداري است كه از منطق نمايش و دستاورد سريع تغذيه مي‌كند. نشست‌هاي پر زرق و برق، دست‌دادن‌هاي پر سروصدا و وعده‌هاي مبهم صلح، بخشي از سبك سياست خارجي اوست. ترامپ مي‌خواهد نتيجه‌اي فوري و ملموس براي ارايه به افكار عمومي امريكا به دست آورد. موضع اروپا نيز تركيبي متناقض‌نما از تمايل به پايان جنگ و ترس از پيامدهاي ژئوپليتيكي آن است. اروپا مي‌خواهد جنگ تمام شود اما نه به قيمت تغيير مرزها؛ در ميانه اين كشاكش، زلنسكي در شرايطي شايد دشوارتر از هميشه قرار گرفته است. او در موقعيتي است كه هر «نه» گفتنش به معناي تداوم جنگ و هر «بله» گفتنش به معناي از دست دادن سرزمين است.
معاون پژوهشي انديشكده ديپلماسي ملل

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون