• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3327 -
  • ۱۳۹۴ پنج شنبه ۵ شهريور

بارقه‌هاي نور در خاورميانه؟

گراهام فولر

 

تلاش براي تشخيص روند دامنه‌دار در خاورميانه براساس چند تحول كوتاه‌مدت، ريسك‌آميز است. با اين حال، من نمي‌توانم در برابر پيدا كردن چند ذره كوچك براي خوشبيني محتاطانه درباره حوادث اخير، مقاومت كنم.

سوريه: رابطه عشق و نفرت واشنگتن و مسكو به جغرافيا بستگي دارد. اين رابطه در اروپا سمي و ايدئولوژيك است. اما در خاورميانه عملگرايانه و به‌طور بالقوه مولد به نظر مي‌رسد.

به تازگي جان كري (كه تفاوت خود با هيلاري كلينتون را نشان داده) براي پيدا كردن بعضي زمينه‌هاي مشترك با سرگئي لاوروف، وزير امور خارجه زيرك روسيه، آغار به كار كرده است. سوريه موضوع اصلي است كه پيامدهاي آن پتانسيل سقوط منطقه‌اي فراتر از سوريه را افزايش داده است.

رييس‌جمهور اوباما به آرامي به سمت تشخيص اين نكته مي‌رود كه اينجا مسائل فوري‌تري از صرفا بركناري اسد وجود دارد. از بين بردن داعش و از بين بردن احتمال پيروزي افراط‌گرايان در سوريه از اسد مهم‌تر هستند. بنابراين اگر ممكن باشد، براي جلوگيري از مبارزه فرقه‌اي در سراسر منطقه (مخصوصا با محوريت عربستان) نيازمند وحدت سوريه هستيم. در حال حاضر ممكن است نشانه‌هايي از يك معامله بزرگ خشن در حال ظهور ميان ايالات متحده، روسيه، ايران، تركيه، عربستان سعودي باشد.

ايران: خيلي زود است شرايط ايران پس از توافق تاريخي با گروه 1+5 را بتوانيم تشخيص دهيم؟ براي اطمينان يافتن از اين موضوع بايد گفت كه توافق هنوز در تهران و واشنگتن كامل نشده است. اما اين حس بي‌ربط است: جهان شروع به اجراي اين توافق كرده است، چرا كه در حال حاضر اين يك واقعيت است و كشورها در حال اقدام بر اساس آن هستند. ممكن است تهران در حال حاضر احساس كند كه ديگر در انزوا قرار ندارد و با اعتماد به نفس بيشتر وارد عمل شود يا آن‌گونه كه منتقدان مي‌گويند ايران با پول‌هايي كه به جيب مي‌زند به دنبال منافعش در منطقه مي‌رود. من مثل سابق شرط مي‌بندم كه دقيقا ايران همين‌گونه عمل مي‌كند. اما معتقدم كه ايران منافع گسترده‌اي در منطقه دارد و آنگونه كه متعصبين سني برچسب مي‌زنند، اين منافع براساس فرقه‌گرايي نيست. تفاوت‌هاي ژئوپولتيك وجود دارند، اما نيازي به جنگ فرقه‌اي نيست و نبايد باشد، چون اين مساله تنها يك بازي
باخت- باخت براي همه است.

تركيه: ممكن است سياست وسواس و ويرانگر اردوغان براي سرنگوني اسد را با تمام هزينه‌اش دنبال كند. اين تلخ است با اين حال اردوغان ممكن است براي اين هدف، دستاوردهاي قبلي خود را كه به سختي در ديپلماسي با كردها و پ.‌ك.‌ك به دست‌آورده خنثي كند.

روسيه: به نظر نمي‌رسد به سوي يك مسابقه با حاصل جمع صفر با واشنگتن در خاورميانه برود، در جايي كه برد يكي، باخت ديگري است.
بر خلاف اوكراين كه حياط جلويي مسكو است. منافع روسيه در منطقه كمتر از امريكا نيست. هدف اصلي روسيه در خاورميانه حفظ نقش خود به عنوان يك بازيگر مهم منطقه‌اي است. (روسيه براي قرن‌ها در خاورميانه نقش داشت) نه براي روسيه و نه براي چين مساله آنقدر موضوع نيست كه بيشتر از ايالات متحده براي سلطه بر جغرافياي سياسي خاورميانه تلاش كنند، به ويژه مانند ايالات متحده راه‌حل نظامي يكجانبه را انجام دهند. هنگامي كه مسكو به ميز مذاكره مي‌آيد به احتمال زياد مذاكرات نتيجه خواهد داشت، به خصوص با توجه به نفوذ مسكو در بسياري از دولت‌ها، از جمله ايران.

عربستان سعودي: با سياست‌هاي نابخردانه و مخرب خود با يك ائتلاف ساختگي در يمن اقدام نظامي كرده است. اين بهترين دليل براي شروع ايجاد روابط حسنه آرام و ناگفته با تهران است. اين اقدام نمي‌تواند مانع نفوذ تهران در منطقه شود يا تهران را به ويژه پس از توافق بين‌المللي هسته‌اي شكست دهد و رياض متوجه است كه اين دوره فرا رسيده است. تعجب‌آور نيست چرا عربستان سعودي هرگز ايران حتي قبل از انقلاب را دوست نداشت، اما به‌طور منظم دوره‌اي، روابط با اكراه با آن را براي سال‌هاي بسيار اداره مي‌كرد. معامله نهايي به مبارزه براي قدرت در يمن رسيده است، و ايران به احتمال زياد صرف‌نظر از هر نوع معامله ارتباط با نيروهاي حوثي را رد نمي‌كند. عربستان سعودي نيز آرزوي پايان دادن به داعش را براي ايران و ديگر بازيگران ايجاد كرده است.

در واقع، رياض در حال حاضر اميد خود را براي حمايت واشنگتن درباره حذف ايران از منطقه از دست داده و در حال حاضر كه نيازمند اقدام محتاطانه‌تر است از اين جهت (عاقلانه) تصميم گرفته كه روابط بهتري با مسكو ايجاد كند. در اينجا مسكو به عنوان قدرت بزرگ مي‌تواند موجب هل‌دادن رياض به سمت واقع‌گرايي بيشتر و افراط‌گرايي مذهبي كمتر باشد. واشنگتن هيچ چيز براي از دست دادن ندارد (به جز در حال حاضر انحصار ژئوپولتيك رو به كاهش در خاورميانه را) و خيلي چيز هم براي به دست آوردن ندارد.

براي ديگر كشورهاي خليج فارس به‌طور كلي زندگي با تهران عملگرايانه‌تر و بهتر از رياض است (به جز براي اقليت حاكمان سني در بحرين با اكثريت شيعي). عمان تا حد زيادي از رياض فاصله گرفته و به مدت طولاني از روابط صميمانه با ايران لذت مي‌برد، اين كشور در گذشته حتي كانالي مفيد بين ايران و ايالات متحده امريكا بود.

مصر: تقريبا يك عامل غير بازيگر در تمام جهات است.

عراق: اينجا چند نشانه كوچك اما دلگرم‌كننده است كه عبادي، نخست وزير عراق به يك پايگاه سياسي با پشتوانه اكثريت حتي به عنوان نمايندگي سني به رسميت شناخته مي‌شود. او توسط آيت‌الله سيستاني، روحاني برجسته جهان شيعه و همچنين مقتدي صدر، رهبر گروه شبه نظامي شيعه (با ناسيوناليستي قوي عراقي) حمايت مي‌شود.

موضوع مشترك در اينجا ايران جديد در حال ظهور است. يك واقعيت كه كشورهاي ديگر منطقه در بلندمدت نمي‌توانند مانع آن شوند و نيازمند برخورد واقعگرايانه با آن خواهند بود چرا كه عواقب آن الزاما منفي نيست و مي‌تواند به كاهش تنش و فرقه‌گرايي منجر شود. اگر هر يك از اين نشانه‌هاي ابتدايي نشان‌دهنده روند شكل‌گيري يك چهره جديد در جغرافياي سياسي خاورميانه باشد، پس واقعا دلايلي براي خوش‌بيني درباره منطقه براي سال‌هاي بسياري وجود دارد.

٭گراهام فولر، مقام ارشد سيا است كه در ايران با كتاب « ايران: قبله عالم» شناخته مي‌شود.

منبع: grahamefuller.com

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون