شركت ايران به عنوان يكي از اعضاي اجلاس سازمان همكاري شانگهاي (SCO) با حضور كشورهاي مهمي مانند چين، هند و روسيه، به عنوان يك نيروي مهم در صحنه جهاني، مورد توجه رسانهها طي چند روز اخير قرار گرفت . حضور ايران در دوره آتشبس و تهديدات فعال شدن مكانيسم ماشه را ميتوان در ادامه اتخاذ طرح «ايلاف» كلان راهبرد توسعه صنعتي ايران به شمار آورد . اگرچه به نظر بسياري از صاحبنظران سياسي، اين سازمان در حال شكل دادن به يك قطب رقابتي در برابر غرب به رهبري امريكا و اروپاست، اما نخست اهداف زير تبيين و سپس به انگيزههاي شركت فعال ايران به دنبال طرح كلان راهبرد توسعه صنعتي «ايلاف» پرداخته ميشود.محورها به اين شرح است:
۱-ظهور جهان چندقطبي و نقش سازمان همكاري شانگهاي
- تقويت چندجانبهگرايي: سازمان همكاري شانگهاي با پوشش نزديك به ۶۰ درصد از مساحت اوراسيا و ۲۵ درصد از توليد ناخالص داخلي جهاني، به عنوان يك نيروي مهم در برابر يكجانبهگرايي غرب ظاهر شده است. اين سازمان بر پايه همكاريهاي اقتصادي، امنيتي و فرهنگي بنا شده و به عنوان يك آلترناتيو در برابر نهادهاي تحت سلطه غرب مانند ناتو عمل ميكند .
- نمايش همبستگي در اجلاس اخير: اجلاس ۲۰۲۵ تيانجين با حضور بيش از ۲۰ رهبر جهاني، نمايشي از همبستگي ميان كشورهاي عضو بود. در اين اجلاس، بيانيه مشتركي صادر شد كه حملات نظامي اسراييل و امريكا به ايران را محكوم كرد و بر مخالفت با «هژمونيطلبي» تاكيد داشت .
۲- همكاريهاي راهبردي بين اعضاي كليدي
- روابط چين و هند: با وجود تنشهاي مرزي گذشته، اجلاس اخير نشاندهنده بهبود روابط بين چين و هند بود. اين دو كشور با حضور در اجلاس، تمايل خود را براي همكاري در زمينههاي تجاري، فناوري و امنيتي نشان دادند. اين همكاري ميتواند به ايجاد يك محور اقتصادي قدرتمند در برابر غرب منجر شود.
- نقش ايران و روسيه: ايران و روسيه به عنوان اعضاي كليدي، به تقويت مواضع ضدغربي سازمان كمك ميكنند. ايران با ابتكار «حسابهاي ويژه SCO» و تاكيد بر نقش بندر چابهار، در حال افزايش نفوذ خود در منطقه است . روسيه نيز از سازمان به عنوان يك ابزار براي مقابله با تحريمهاي غرب استفاده ميكند .
۳-اقدامات عملي براي كاهش وابستگي به غرب
- سيستمهاي مالي جايگزين: اعضاي سازمان در حال توسعه مكانيسمهاي مالي مستقل مانند تسويه حساب با ارزهاي ملي و ايجاد صندوق سوآپ ارزي هستند. اين اقدامات با هدف كاهش وابستگي به سيستم مالي غرب است .
- همكاريهاي انرژي و لجستيك: پروژههاي مشترك مانند توسعه كريدورهاي ترانزيتي (مانند بندر چابهار) و همكاري در زمينه انرژي، به اعضا اجازه ميدهد تا از منابع خود به صورت مستقل استفاده كنند .
۴-تفاوتها و نقاط افتراق برخي كشورها
- تفاوتهاي داخلي: با وجود همكاريهاي كشورها اما تنشهاي داخلي مانند اختلافات مرزي بين چين و هند و رقابت بين هند و پاكستان ميتواند مانع از شكلگيري يك جبهه كاملا متحد شود .
- وابستگي متقابل به غرب: برخي اعضا مانند هند و تركيه روابط اقتصادي و استراتژيك مهمي با غرب دارند و احتمالا بهطور كامل در برابر غرب قرار نخواهند گرفت .
۵- تغييرات نظم جهاني
- تضعيف هژموني غرب: سازمان همكاري شانگهاي به تدريج در حال ايجاد يك نظم جايگزين است كه ميتواند هژموني اقتصادي و سياسي غرب را به چالش بكشد. ابتكار عملشان مانند تاسيس بانك توسعه SCO و توسعه پلتفرمهاي انرژي نمونهاي از اين تلاشها هستند .
- تقويت جهان جنوب: اين سازمان با تمركز بر منافع كشورهاي در حال توسعه، به تقويت نقش جهان جنوب در نظم جهاني كمك ميكند. ابتكار چين براي كمكهاي بلاعوض و وامها به كشورهاي عضو، نمونهاي از اين تعهدات است .
۶-همكاري ايران در قالب طرح «ايلاف» كلان راهبرد توسعه صنعتي
از دغدغههاي راهبردي جمهوري اسلامي در حوزه توسعه صنعتي و ارتقاي قدرت ملي، تبيين و توسعه چارچوب مفهومي «ايلاف» است. روند انباشت ناكارآمدي در ساختار تاريخي صنعت ايران تحت تاثير تنشهاي ژئوپليتيكي برونزا و حكمراني واگراي دروني، منجر به بازخواني مفهوم «كلانراهبرد» و امكانهاي توسعه صنعتي در بستر پيچيدگيهاي امنيتي و وضعيت تنهايي استراتژيك ايران در عرصه رقابت قدرتهاي جهاني از دلايل همسويي و همكاري با اجلاس شانگهاي است . در اين خوانش نوين «كلان راهبرد» به قابليت حل همزمان معادلات راهبردي خارجي و داخلي در يك دستگاه منسجم اشاره دارد كه در تلاقي اركان سهگانه: (۱) ديپلماسي راهبردي، (۲) حكمراني همگرا و (۳) زنجيرههاي ارزش، راهبردي امكان تحقق پيدا ميكند. چارچوب مفهومي ايلاف بر آن است تا راهبرد توسعه صنعتي را با كلان راهبرد ملي همراستا ساخته و اين دو را در راستاي شرايط ايران در معادلات قدرت جهاني به وحدت برساند . بدين سان، ايلاف هم فرآيند توسعه صنعتي كشور را در امتداد كلان راهبرد وضع موجود قرار ميدهد و هم كلان راهبرد را نسبت به ملزومات و اقتضائات توسعه صنعتي حساس و هوشمند ميسازد. شواهد متعدد حاكي از ناكاميهاي مكرر در تحقق اين هدف راهبردي است و نمونههايي از اين ناكاميها را ميتوان در موارد زير مشاهده كرد:
(۱) روند فزاينده بيكاري و مهاجرت نيروي انساني متخصص به عنوان مهمترين سرمايه براي توسعه اقتصاد دانشبنيان به دليل عدم توسعه صنايع قابليت پايه كه دلالت بر تهديد بالقوه سرمايههاي انساني دارد. (فرتوكزاده، درهشيري، ۱۴۰۳)
(۲) روند فزاينده تقاضاي ارز از سوي صنايع حمايت پايه براي واردات محصولات و قطعات صنعتي با اتكا بر دلارهاي خامفروشي كه يكي از ريشههاي تحريمپذيري اقتصاد است (همان) روند فزاينده اتلاف منابع حياتي مانند آب و انرژي بهرغم وجود ظرفيتهاي بالقوه براي بازيافت كه دلالت بر تهديد بالقوه امنيت زيستي دارد. (مركز پژوهشهاي مجلس ۱۴۰۲ و مركز پژوهشهاي مجلس ۱۳۹۸)
(3) روند فزاينده وابستگي به واردات كالاهاي اساسي از كانال امارات متحده، بهرغم استمرار و تشديد ادعاهاي خصمانه اين كشور بر جزاير سهگانه كه دلالت بر ناپايداري زنجيرههاي تامين اساسي كشور دارد. (گمرك جمهوري اسلامي ايران ۱۴۰۲)
(4) آسيبپذيري موقعيت ژئوپليتيكي كشور به دليل عدم همكاري اقتصادي و تجارت راهبردي مستقل از دلار با اقتصادهاي مكمل كه دلالت بر تهديد دكترين عمق استراتژيك دارد. (فرتوكزاده و درهشيري، ۱۴۰۳)
در اين شرايط پرسش محوري اين است كه چارچوب مفهومي توسعه صنعتي ايران چگونه بايد طراحي شود تا نه تنها به تقويت ساخت دروني قدرت ملي بينجامد، بلكه توان بازدارندگي در برابر تهديدات امنيتي را نيز ارتقا ببخشد؟ لذا شرط لازم براي موفقيت جريان توسعه صنعتي كشور برخوردار بودن از نسبتي روشن با كلان راهبرد است .
۷- هماهنگي ايران با كلان راهبرد چين
ورود چين به تعاملات راهبردي با امريكا در دهه ۱۹۷۰ پينگپنگ، نه از موضع وابستگي، بلكه از جايگاه يك قدرت مستقل هستهاي منحصربهفرد در درياي چين جنوبي شكل گرفت. روايت دوشي (021 Dushi) از صنعتيسازي چين در ميدان نظم آنگلوساكسوني نشان ميدهد كه جهش صنعتي چين در ميدان نظم آنگلوساكسوني در چارچوب يك مفهوم، قابليت و هدايت كلان راهبردي ممكن شده است كلان راهبرد چين در مواجهه با نظم آنگلوساكسوني «جايگزيني خود به عنوان رهبر و نظم ساز جهاني» است. بر اين، اساس چين طي چند دهه گذشته از سه راهبرد جايگزيني متوالي كه در سطوح نظامي سياسي و اقتصادي دنبال كرده به دنبال جايگزيني با امريكا از راس هرم نظم منطقهاي و جهاني بوده است. چين براي اجراي كلان راهبرد خود در مواجهه با نظم امريكايي از سه قابليت «مفهوم كلان راهبردي، قابليت كلان راهبردي، هدايت كلان راهبردي» بهره گرفته است. به عنوان نمونه، براي هدايت كلان راهبردي يكي از قابليتهاي مهم چينيها تدوين راهبردهايي مانند «چراغ خاموش عمل كن» يا تنش گريزي با امريكا بوده است كه راهبردهاي عملياتي - تاكتيكي براي هدايت كلان راهبرد در مواجهه با نظم امريكايي بوده است. راهبردهايي كه صنعتيسازي چين را با اتكا بر راهبردهاي همپايي فناورانه در تعامل با كشورهاي صنعتي و دريافت بخشي از سهم بازار اين كشورها در دوره جهش صنعتي چين ممكن كرد. (2021 Dushi) در چارچوب بوميسازي مفهوم كلان راهبرد در نسبت با، ايران محيالدين مصباحي (۱۴۰۳) با بهرهگيري از مدلي سه وجهي نحوه تعامل جمهوري اسلامي با نظام بينالملل را تحليل كرده است. بهزعم وي نظام بينالملل از سه ساختار عمده تشكيل شده است: (۱) ساختارهاي قهري-نظامي، ۲) ساختارهاي هنجاري اجتماعي و (۳) ساختارهاي اقتصادي-توسعهاي. در اين مدل دولت به عنوان كنشگري مركب و يكدست ميتواند بهطور مستقل با هر يك از اين وجوه سهگانه در ارتباط باشد. چنانچه يك دولت در يكي از اين وجوه دچار ضعف باشد، ممكن است با تقويت ساير وجوه بتواند اين خلأ را جبران كند. از اين منظر «موقعيت ژئوپليتيكي جمهوري اسلامي با ويژگي تنهايي استراتژيك» پس از پيروزي انقلاب، اسلامي و جنگ دوازده روزه و جلوگيري از گسترش تنشها عبور از ساختارهاي قهري كه از سياستهاي چين و پيروي از هنجارهاي اجتماعي در جهت توسعه اقتصاد به عنوان مهمترين اهرم توسعهاي ميتواند براي كشور ايران و مردم رهاييبخش باشد، شرايط خاصي را براي طراحي راهبرد توسعه صنعتي رقم ميزند.
دكتري تاريخ و عضو پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي
منابع:
-فرتوكزاده حميدرضا، روحالله جعفري و محمدرضا درهشيري (۱۴۰۳) ابتكار ايلاف رهيافتي براي عمقبخشي به توليد ملي، فصلنامه امنيت ملي در حال ارزيابي؛
-فرتوكزاده حميدرضا و روحالله جعفري (۱۴۰۱ پيچيدگي: مركب رهيافتي براي انفعال حكمراني، فصلنامه علمي بهبود مديريت ۳/۱۶؛
-فرتوكزاده، حميدرضا و روحالله جعفري (۱۴۰۳) بازخواني كتاب نظام ملي اقتصاد سياسي و دلالتهاي آن براي صنعتيسازي ايران پژوهشنامه انتقادي متون و برنامههاي علوم انساني ۲۴ (۲).