با درنظر گرفتن ردپاي آبي هر كيلو سيب (حدود ۷۰۰–۸۰۰ ليتر)، اين يعني نزديك به يك ميليارد مترمكعب آب براي محصولي كه بخش بزرگي از آن به دليل نبود بازار يا صنايع تبديلي، روي زمين ميماند يا با قيمت ناچيز صادر ميشود. اگر به موقع جلوي توسعه بيرويه باغات سيب مبتني بر نگاه به آينده و داشتههاي آبي گرفته يا با كاشت محصولات با نياز آبي كمتر جايگزين ميشد، هم سفرههاي زيرزميني و هم درياچه اروميه نفسي تازه ميكردند.
هندوانه؛ صادرات آب مجازي از ايران در قمقمههاي بزرگ سبز!
كشت تابستانه هندوانه در استانهاي كمآب نمونهاي ديگر از بيتوجهي به هزينههاي پنهان آب است. هر كيلو هندوانه حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ ليتر آب مصرف ميكند. ايران سالانه ميليونها تن هندوانه توليد و بخشي را صادر مينمايد و اين يعني ما با صادرات اين محصول، ميلياردها متر مكعب آب مجازي را به صورت قمقمههاي بزرگ سبز روانه بازارهاي خارجي ميكنيم، آنهم در شرايطي كه دشتهاي كشور فرونشسته و آبخوانها به مرز نابودي رسيدهاند.
دشت قزوين؛ نمونهاي از بحران محلي آب
نمونهاي از مشكلات جدي، وضعيت دشت قزوين است؛ جايي كه در سالهاي اخير ايجاد باغات جديد با آبياري تانكري و برداشت بيرويه و غيرمجاز آب باعث كاهش شديد منابع آبي شده است. اين الگو نه تنها پايداري آبخوانها را تهديد ميكند، بلكه اثرات بلندمدتي بر كشاورزي و معيشت محلي دارد و نشان ميدهد بحران آب محدود به يك منطقه يا محصول خاص نيست.
اقتصاد سياسي آب؛ چرا اصلاح سخت است؟
ساده نيست كه اين الگوها تغيير كنند. يارانههاي پنهان انرژي و آب، فشارهاي سياسي محلي و معيشت بيش از 4 ميليون نفر كشاورز، اصلاح سياستهاي آبي را دشوار ساخته است. مطابق نظريه اقتصاد سياسي سياستگذاري عمومي، ساختارهاي نهادي و پاداشهاي محلي ميتوانند الگوهاي پرمصرف را تثبيت كنند، حتي وقتي شواهد كارشناسي روشن است. براي نمونه، نمايندگان محلي بارها با توقف كشت محصولات پرمصرفي مثل چغندر يا نيشكر مخالفت كردهاند، چون نگران از دست رفتن پايگاه اجتماعي خود هستند، به همين دليل است كه هر دولتي وعده ميدهد اما در عمل، تغيير جدي رخ نميدهد و تا زماني كه اين ساختارهاي معيوب اقتصاد سياسي اصلاح نشود، حتي بهترين توصيههاي كارشناسي هم روي كاغذ خواهند ماند.
چه بايد كرد؟
محدوديت تدريجي و الزامآور براي كشت محصولات آببر در استانهايي كه ظرفيت آبي پايدار ندارند، راهحل اجتنابناپذير است، اما اين تصميم بايد با حمايت جدي از كشاورزان همراه باشد:
پرداخت يارانه مستقيم به كشاورزاني كه كشت محصولات آببر را متوقف ميكنند.
خريد تضميني محصولات جايگزين كمآببر مانند: گياهان دارويي، دانههاي روغني، زعفران و...
اعطاي تسهيلات كمبهره براي توسعه گلخانههايي كه نياز آبي خود را از طريق بازچرخاني آب تامين ميكنند.
بيمه معيشتي كشاورزان براي دوره گذار.
نياز كشور نيز ميتواند با تجارت آب مجازي هوشمند تامين شود؛ يعني واردات محصولاتي كه توليدشان در ايران آببر و پرهزينه است و تمركز بر توليد داخلي محصولات سازگار با اقليم و كمآبي.
پايان سخن
بحران آب ايران راهحل ساده ندارد، اما انتخابهاي درست و سخت دارد. اگر امروز جرات توقف كشت محصولات آببري چون؛ نيشكر، سيب، هندوانه و... را داشته باشيم، فردا ميتوانيم پاداش «صد ميلياردي» رييسجمهور را طلب نماييم و شايد آنگاه ايران نهتنها از بحران آب نجات يافت، بلكه الگويي براي سازگاري هوشمند با كمآبي در منطقه شد، اما تا آن زمان يادمان نرود مهمتر از پاداش، نجات منابع حياتي كشوري است كه بدون آب، هيچ آيندهاي نخواهد داشت.
دكتراي سياستگذاري عمومي
پاورقي/ مرجع علمي و برخي منابع استفاده شده:
وزارت نيرو (۱۳۹۹). گزارش وضعيت منابع و مصارف آب كشور.
Hoekstra & Mekonnen (2012) . The Water Footprint of Humanity. PNAS؛
FAO (2021) . Water Productivity, the Yield Gap and Nutrition: The Case of Iran؛
موسسه تحقيقات آب (۱۳۹۷). بررسي ردپاي آبي محصولات كشاورزي ايران.
دانشگاه صنعتي اصفهان (۱۳۹۸). برآورد نياز آبي و بهرهوري مصرف آب در باغهاي سيب آذربايجانغربي.