• 1404 يکشنبه 30 شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6143 -
  • 1404 يکشنبه 30 شهريور

چگونه بروكسل مي‌تواند از وقوع جنگ فراگير با روسيه جلوگيري كند؟

آخرين برگ برنده اروپا!

ورونيكا آنجل

سرگئي  رادچنكو

 

در بامداد ۱۰ سپتامبر، نيروهاي لهستان و ناتو چند پهپاد از ميان ۱۹ پهپاد روسي كه وارد حريم هوايي لهستان شدند را منهدم كردند؛ رخدادي بي‌سابقه كه موجي از نگراني در اروپا به راه انداخت. روسيه هرگونه مسووليت را انكار كرد و ادعا كرد كه پهپادها به ‌طور تصادفي منحرف شده‌اند؛ اما مقامات ناتو و اروپا معتقدند اين اقدام عمدي بوده است. اين رويارويي، اولين مورد درگيري ناتو با نيروهاي متخاصم در خاك يكي از اعضاي ناتو بود. چند روز بعد، پهپاد ديگري وارد حريم هوايي روماني شد، اما روماني واكنشي نشان نداد و پهپاد درنهايت وارد اوكراين شد. اين حوادث نشان‌دهنده نگراني عميق اروپا از احتمال گسترش جنگ جاري در اوكراين به يك درگيري گسترده‌تر با روسيه است.

نگراني‌هاي  اروپا  و  ديپلماسي  منفعل امريكا

عزم آشكار مسكو ادامه جنگ در اوكراين، نگراني فزاينده‌اي را در ميان رهبران اروپايي ايجاد كرده است. از زمان بازگشت دونالد ترامپ به كاخ سفيد، كشورهاي اروپايي خود را درگير پيچ ‌و خم‌هاي ديپلماتيك كرده‌اند تا براي متقاعد كردن رييس‌جمهور امريكا از طريق دلجويي يا حتي تملق حمايت كاخ سفيد از جنگ اوكراين را به دست آوردند و روسيه را در فاصله‌اي امن نگه دارند. با اين حال، ولاديمير پوتين، رييس‌جمهور روسيه بود كه با تشويق ترامپ با پا گذاشتن بر فرشي قرمز در نشستي دوجانبه در آلاسكا در ماه آگوست با ترامپ همكلام شد. اروپايي‌ها كه به اين نشست دعوت نشده بودند، به استراتژي كنترل خسارت روي آوردند. هفته بعد، رهبران اروپايي همراه با ولوديمير زلنسكي، رييس‌جمهور اوكراين، به واشنگتن سفر كردند تا از او حمايت كنند و جبه‌هاي متحد در برابر روسيه تعريف كنند. ترامپ با مهمانانش مانند شركت‌كنندگان در برنامه «كارآموز» رفتار كرد: گاهي پرشور، گاهي بي‌اعتنا و بسان هميشه بدون تعهد مشخص. با استانداردهاي بسيار پايين حاكم بر روابط كنوني فراآتلانتيك، اين ديدار تنها به اين دليل موفقيت‌آميز تلقي شد كه بدون حاشيه به پايان رسيد. جديدترين ديدارهاي ديپلماتيك بين امريكا و روسيه بار ديگر نشان داد كه امنيت اروپا در جايي خارج از كنترل اين قاره محقق مي‌شود. اروپا كه بين سياست‌هاي تجديدنظرطلبانه كرملين و بي‌توجهي كاخ سفيد گرفتار شده، به ‌طور مداوم در رقابت‌هاي ديپلماتيك عقب مي‌ماند و اغلب به حاشيه رانده مي‌شود. ناكامي اتحاديه اروپا در تاثيرگذاري بر تحولات ژئوپليتيكي جهاني از ناهماهنگي در سياست خارجي‌اش سرچشمه مي‌گيرد، ازجمله وابستگي بيش ‌از حد تاريخي به ايالات‌‌متحده و ناتواني در طراحي يك استراتژي واحد براي مواجهه  با  روسيه، به عنوان  رقيب اصلي.

راهبرد  پايدار پوتين

در اين شرايط، پوتين راهبرد پايداري را برگزيده است: مقاومت در برابر حمايت غرب از اوكراين با استفاده از خستگي روابط فراآتلانتيك و تركيب تهديدهاي مبتني بر افزايش تنش با وعده‌هاي مبهم صلحي كه هميشه نزديك به نظر مي‌رسد. او دستاوردهاي كوچك نظامي را به پيروزي‌هاي بزرگ تبديل مي‌كند و اقتصاد جنگي پرفشار روسيه را نشانه‌اي از اقتدار معرفي مي‌كند. اهداف او مشخص است: تبديل اوكراين به يك دولت وابسته و محدود، تضعيف اتحاد غرب، و بازسازي نظم جهاني به سود اهداف بلندمدت روسيه براي احياي عظمت امپراتوري. در مقابل، اروپا اميدوار است كه امريكا بار ديگر به همبستگي فراآتلانتيك متعهد شود يا روسيه به‌طور خودكار از اوكراين عقب‌نشيني كند. هيچ‌يك از اين احتمالات واقع‌بينانه نيست و هيچ‌يك استراتژي به حساب نمي‌آيد. اروپا بايد با شرايط خود كرملين به مقابله با اين كشور بپردازد.

به باور گروهي از تحليلگران غربي، اروپا بايد استراتژي خود در قبال روسيه را اصلاح كند تا قاطع‌تر و دقيق‌تر عمل كند. اروپا بايد از ابزارهاي اقتصادي موجود، مانند مصادره دارايي‌هاي روسيه در خارج، به‌طور كامل بهره‌برداري كند. با اين حال، نبايد مواضعي بيش ‌از حد سخت اتخاذ كند كه موجب شود اين گروه از بازيگران از مشاركت در مذاكرات آينده محروم شوند، ازجمله اين اهرم‌هاي سخت مي‌توان به پافشاري بر عدم رفع تحريم‌هاي روسيه اشاره كرد مگر با بازگشت اوكراين به مرزهاي سال ۱۹۹۱، كه مي‌تواند اروپا را از حضور در مذاكرات محروم كند. اروپا همچنين بايد راه‌هاي مقابله با تاكتيك‌هاي مخفيانه روسيه را بياموزد، از جمله از طريق تشويق نخبگان روس به جدايي و خروج سرمايه از اين كشور. رهبران اروپا بايد به آينده‌اي پس از پوتين نيز توجه كنند و پايه‌هاي روابط آينده را از حالا بنا كنند. اگر اروپا مي‌خواهد در تعيين مسير آينده روسيه نقش داشته باشد، بايد از امروز اقدام كند. در غير اين صورت، حضور پهپادهاي روسي در حريم هوايي لهستان و روماني مي‌تواند نشانه‌اي از آينده‌اي بسيار چالش‌برانگيز  باشد.

پاشنه آشيل اروپا

بعد از حمله همه‌جانبه روسيه، اروپا سريع دست به كار شد و براي كمك به اوكراين بيش از ۲۰۰ ميليارد دلار هزينه كرد، از كمك نظامي گرفته تا حمايت اقتصادي. اتحاديه اروپا از شروع درگيري تاكنون ۱۸ بسته تحريمي عليه روسيه وضع كرده و قول داده اوكراين و مولداوي را به عنوان اعضاي جديد بپذيرد، هر چند مجارستان، يكي از اعضاي خودش، با اين موضوع مخالفت كرده.فشارهاي اخير امريكا و اقدامات روسيه باعث شده اروپا عاقلانه‌تر در حوزه دفاعي سرمايه‌گذاري كند و زيرساخت‌هاي صنعتي‌اش را تقويت كند. اتحاديه اروپا صندوقي به نام «اقدام امنيتي براي اروپا» با بودجه ۱۵۰ ميليارد يورو راه‌اندازي كرده كه كشورهاي عضو و چند شريك خارجي، مثل اوكراين، مي‌توانند از آن براي خريد تجهيزات دفاعي استفاده كنند. توافق‌هاي جديد توليد مشترك، مثل همكاري دانمارك و اوكراين، به اروپا كمك مي‌كند تا توان نظامي‌اش را براي سال‌هاي آينده تقويت كند. در كل، مي‌شود به توانايي بلندمدت اروپا براي مهار روسيه اميدوار بود. با وجود مشكلاتي مثل كمبود توليد نظامي، تفاوت در توان دفاع سايبري و ضدپهپادي بين كشورها  و ضعف در اشتراك اطلاعات، اروپا همين حالا هم مي‌تواند در يك جنگ متعارف با روسيه مقاومت كند و حتي پيروز شود.

اما با اينكه اروپا از نظر توان نظامي وضعيت خوبي دارد، اراده جمعي‌اش لنگ مي‌زند. كشورهاي اروپايي انگيزه لازم براي تعيين تكليف اوكراين يا ساختن يك چشم‌انداز بزرگ‌تر براي امنيت اروپا را ندارند. هيچ اتفاق‌نظري هم درباره چگونگي واكنش به اقدامات تحريك‌آميز روسيه وجود ندارد؛مثل تفاوت واكنش لهستان و روماني به ماجراي پهپادها. حتي كشورهاي اروپايي درك مشتركي از اين ندارند كه اگر روسيه اوكراين را - چه با پيروزي نظامي يا با توافقي به نفع خودش- تحت كنترل درآورد، اين چه تبعاتي براي اروپا خواهد داشت. ديدگاهي كه كمتر به‌صورت عمومي مطرح مي‌شود، اما در محافل سياستگذاري ارشد اتحاديه اروپا به ‌طور خصوصي بحث مي‌شود، اين است كه تسلط روسيه بر اوكراين تاثير بنياديني بر وضعيت اروپا نخواهد داشت. براساس اين ديدگاه، اروپا مي‌تواند روابط محدودي با روسيه برقرار كند؛ چنان‌كه در گذشته نيز از اتحاد جماهير شوروي-كه اوكراين را تحت كنترل داشت- نفت و گاز خريداري مي‌كرد و حتي معاهدات كنترل تسليحات با آن امضا نمود. اين روابط بر پايه سياست «تغيير از طريق تجارت» آلمان غربي در برابر كشورهاي كمونيستي شكل گرفته بود. امروزه، ويكتور اوربان، نخست‌وزير مجارستان و رابرت فيكو، نخست‌وزير اسلواكي از اين ديدگاه حمايت مي‌كنند. جريان‌هاي راست افراطي در كشورهاي فرانسه، آلمان، ايتاليا و روماني نيز در صورت كسب قدرت، احتمالا سياست‌هاي ملي اين كشورها را به سمت نزديكي با روسيه هدايت خواهند كرد. منطق اين ديدگاه روشن است: وجود يك روسيه به عنوان دشمن، واقعيتي پايدار است و مخاطرات تشديد تنش بيش از حد زياد است. از اين‌رو، بهتر است اروپا اكنون به توافقي دست يابد و از طريق تجارت و امتيازدهي با روسيه به تعادل برسد، حتي اگر روسيه در مرزهاي شرقي اروپا به بازسازي نفوذ خود  بپردازد.

آيا بروكسل با  روسيه  هم‌صدا مي‌شود؟

در مقابل، ديدگاه ديگري وجود دارد كه تاكيد دارد پايان جنگ اوكراين به نفع روسيه، تهديدي جدي براي اروپا به همراه خواهد داشت، زيرا مرزهاي شرقي قاره را در برابر نفوذ يا حتي حمله مستقيم روسيه آسيب‌پذير مي‌كند. اين ديدگاه بر اين باور تاكيد دارد كه تصور توقف پوتين در كريمه در سال ۲۰۱۴ ساده‌لوحانه بود و اكنون نيز خطرناك است اگر فرض شود او به اوكراين بسنده خواهد كرد. اين ديدگاه خواسته‌هاي روسيه براي بازگشت ناتو به مرزهاي پيش از ۱۹۹۷ را نه يك ادعاي صرف، بلكه هدفي حداكثري مي‌داند كه مسكو براي تحقق آن تلاش مي‌كند.در مقابل، ديدگاه ديگري وجود دارد كه معتقد است پايان جنگ اوكراين به نفع روسيه، تهديدي جدي براي اروپا به همراه خواهد داشت، زيرا مرزهاي شرقي قاره را در برابر نفوذ يا حتي حمله مستقيم روسيه آسيب‌پذير مي‌كند. اين ديدگاه بر اين باور است كه تصور توقف پوتين در كريمه در سال ۲۰۱۴ ساده‌لوحانه بود و اكنون نيز خطرناك است اگر فرض شود او به اوكراين بسنده خواهد كرد. اين ديدگاه خواسته‌هاي روسيه براي بازگشت ناتو به مرزهاي پيش از ۱۹۹۷ را نه يك ادعاي صرف، بلكه هدفي حداكثري مي‌داند كه مسكو براي تحقق آن تلاش مي‌كند.

اروپا  در حاشيه

اروپا در عرصه ديپلماسي نيز با كنار گذاشتن خود از فرآيند مذاكرات ناكام مانده است. به جز موارد معدود، كشورهاي اروپايي از برقراري تماس مستقيم با روسيه خودداري كرده و به‌جاي آن، از تبليغات گسترده براي ابراز ديدگاه خود درباره سياست‌هاي سختگيرانه پوتين بهره گرفته‌اند. با اين حال، اعلام پوتين به عنوان جنايتكار جنگي به پيشبرد مذاكرات براي پايان دادن به جنگ كمكي نمي‌كند و اروپايي‌ها را از حضور در مذاكرات محروم مي‌سازد. در حالي كه نمايندگان امريكا و روسيه در جلسات محرمانه در آلاسكا و ديگر مكان‌ها ديدار دارند، اروپا در حاشيه نظاره‌گر است، ناتوان از مشاركت در گفت‌وگوها يا ارائه گزينه‌هاي عملي به‌جاي طرح صلح پيشنهادي روسيه و همچنين بي‌ميل به استفاده از اهرم‌هاي اقتصادي براي وادار كردن پوتين به مذاكره. نكته قابل‌توجه اين است كه اروپا اين رويكرد را حتي زماني حفظ كرد كه دولت ترامپ به ‌صورت موثر با همسايگان اتحاديه اروپا، از جمله بلاروس كه تحت رهبري الكساندر لوكاشنكو با حمايت روسيه اداره مي‌شود، تعامل دارد. ترامپ همچنين ارمنستان و آذربايجان را براي امضاي توافق صلح در كاخ سفيد گرد هم آورد، بدون مشاركت روسيه يا اروپا. اين در حالي است كه تنها سه سال پيش، اورزولا  فون در لاين، رييس كميسيون اروپا، آذربايجان را «شريك كليدي انرژي» توصيف كرده بود. با اين حال، اين فرصت اقتصادي با پيگيري سياسي همراه نشد. اين ناكامي در ايجاد روابط عمل‌گرايانه با كشوري در نزديكي مرزهاي روسيه، نشانه‌اي از نبود رويكرد واقع‌بينانه اتحاديه اروپا در قبال معادلات منطقه است. در شرايطي كه نفوذ مسكو در همسايگي خود كاهش مي‌يابد، اروپا مي‌تواند با ارائه گزينه‌هاي موثر، از تنش‌هاي موجود در روابط روسيه با همسايگان ناراضي‌اش بهره‌برداري كند و در رقابت ژئوپليتيكي با كرملين برتري يابد. نمايش اقتدار اروپا تنها به تقويت توان نظامي و اطمينان ‌دادن به اوكراين درباره حمايت‌هاي آينده  محدود  نمي‌شود. 

بازي  با  قواعد

يكي از دلايل اصلي فروپاشي اقتصادي شوروي در دهه ۱۹۹۰، خروج گسترده سرمايه بود. براساس برآوردهاي محتاطانه، بيش از ۱۵۰ ميليارد دلار به حساب‌هاي خارجي منتقل شد، درحالي كه شهروندان عادي روسيه با بحران اقتصادي دست‌ و پنجه نرم مي‌كردند. اين وضعيت به بحران مالي سال ۱۹۹۸ دامن زد كه خروج بيشتر سرمايه و آشوب سياسي داخلي را تشديد كرد. اين ناآرامي‌ها زمينه‌ساز به قدرت رسيدن پوتين شد، چهره‌اي كه وعده بازگرداندن ثبات، برقراري نظم و كنترل اليگارش‌ها را داد. با پشتيباني افزايش قيمت‌هاي نفت، رهبر جديد روسيه اقتصاد را بازسازي كرد و ذخاير مالي قابل‌توجهي ايجاد كرد كه اكنون كارزار نظامي او در اوكراين را تأمين مي‌كند و پايداري نظام او را تضمين مي‌نمايد.پس از حمله سال ۲۰۲۲ به اوكراين، روسيه با اعمال محرك‌هاي مالي قوي و كنترل‌هاي سختگيرانه، اقتصاد خود را محافظت كرد و از خروج گسترده سرمايه جلوگيري نمود. اليگارش‌ها و بازرگانان روس نيز، از بيم مصادره دارايي‌هايشان در خارج، به حمايت از سياست‌هاي مسكو روي آوردند. پوتين از بازگشت آنها استقبال كرد و با اشاره به كساني كه ثروت خود را در خارج از دست داده بودند، اظهار داشت: «در داخل امن‌تر است» و سرمايه‌گذاري در روسيه را ترغيب كرد. او افرادي را كه سرمايه را به خارج منتقل مي‌كردند «خطرناك» خواند. در چنين شرايطي برخي تحريم‌هاي امريكا و اروپا اين استراتژي «قلعه‌سازي» را تقويت كردند، زيرا انتقال يا حفاظت از دارايي‌ها در خارج را براي روس‌ها دشوارتر ساختند. در نتيجه، روسيه از بحراني مشابه آنچه در دهه ۱۹۹۰ اقتصاد آن را فلج كرده بود، در امان ماند.

اروپا بايد تشخيص دهد كه تضعيف تلاش‌هاي نظامي كرملين نيازمند برهم زدن تعادل داخلي‌ است كه آن را حفظ مي‌كند. براي اين منظور، اروپا بايد جدايي نخبگان و خروج سرمايه را تشويق نمايد. اين به معناي تبديل اروپا به پناهگاهي براي ثروت‌هاي غيرقانوني نيست. سرمايه‌هاي روسی بايد با دقت بررسي شوند تا از نفوذ سياسي جلوگيري شود. اما ايجاد مسيرهاي مشخص براي خروج افراد نزديك به كرملين، همراه با كانال‌هاي امن براي انتقال دارايي‌هايشان، مي‌تواند نوعي تاثيرگذاري هدفمند ايجاد كند. مرگ رومن استاروويت، وزير حمل‌ونقل روسيه، در جولاي كه رسما خودكشي اعلام شد، نشانه‌اي از افزايش فشار و بي‌اعتمادي در ميان طبقه حاكم روسيه است. اروپا بايد مسيري براي خروج افرادي كه آماده ترك نظام هستند- همراه با دانش و دارايي‌هاي‌شان- فراهم آورد. هدف، بازسازي اليگارشي رو به افول روسيه نيست، بلكه تضعيف شبكه‌هاي نخبگاني است كه همچنان نقش مهمي در تداوم حاكميت پوتين دارند. علاوه بر اين، اروپا بايد رويكرد خود به روسيه را اصلاح کرده تا قاطع‌تر و با برنامه‌ريزي دقيق‌تر عمل  کند.

خيز  براي جذب  نخبگان روسی؟

اروپا مي‌بايست تلاش‌هاي بيشتري براي جذب متخصصان روسی كه آماده جدايي از كرملين، انصراف از شهروندي روسيه و اقامت در اروپا هستند، به كار بگيرد. خروج اين افراد مي‌تواند ساختار حاكم را از درون تضعيف كند. دانشمندان، پزشكان و متخصصان فناوري اطلاعات، به عنوان نمونه، پايه‌هاي اصلي اقتصاد جنگي روسيه را تشكيل مي‌دهند. اين گروه با ترك كشور مي‌توانند منابع انساني را تخليه كنند، روند زوال را شتاب بخشند و كرملين را تحت فشار قرار دهند تا مرزهاي خود را ببندد. اقدامي كه ماهيت اقتدارگرايانه پوتين را آشكار مي‌سازد و افول او را تسريع مي‌كند. تسهيل خروج اين افراد به تضعيف حمايت داخلي از جنگ كمك خواهد كرد. استدلال اصلي عليه اين رويكرد، خطر نفوذ خرابكاران و جاسوسان روس است. با اين حال، اين تهديد بيش از حد بزرگ‌نمايي شده است: عوامل اطلاعاتي روسيه هم‌اكنون به تعداد قابل‌توجهي در اروپا حضور دارند و افزايش احتمالي حضور آنها مي‌تواند با تقويت اقدامات ضدجاسوسي و بررسي‌هاي دقيق تا حدودي مهار شود. اين رويكرد براي اروپا مخاطراتي قابل‌كنترل به همراه دارد، اما تاثير بالقوه آن بر اقتصاد شكننده روسيه را نمي‌توان ناديده گرفت.اين تاثير مي‌تواند هم سياسي و هم اقتصادي باشد. با ايجاد محيطي چنان جذاب كه پوتين را وادار به بستن مرزهايش و محدود كردن شهروندانش كند. سابقه تاريخي اين موضوع را تاييد مي‌كند. در اوايل جنگ سرد، آلمان شرقي شاهد مهاجرت گسترده نيروي كار ماهر به غرب بود كه بنيان اقتصادي ساختار حاكم را تضعيف كرد. در پاسخ، رهبران كمونيست ديوار برلين را برپا كردند. نمادي كه به نشانه‌اي از ناكامي تبديل شد و نشان داد ساختار سياسي حاكم تنها با محبوس كردن شهروندان خود مي‌تواند به حياتش ادامه بدهد. اين امر به مشروعيت‌زدايي از كمونيسم آلمان شرقي كمك كرد و زمينه‌ساز فروپاشي نهايي آن شد. به همين ترتيب، اروپا بايد از طريق سياستگذاري و اطلاع‌رساني عمومي روشن سازد كه جنگ پوتين، روسيه را از ايده اروپايي جدا كرده است و كساني كه آماده كنار كشيدن از اين جنگ باشند، درهاي اروپا را به روي خود باز خواهند يافت.به‌طور پارادوكسيكال، هماهنگي و اجراي تاكتيك‌هاي نفوذ براي كشورهاي اروپايي آسان‌تر از اقدامات متعارف مانند اعمال تحريم‌هاست، زيرا نفوذ به توانمندي‌هاي ملي وابسته است، نه اجماع كامل اتحاديه اروپا. بسياري از جنبه‌هاي مهاجرت و كنترل مرزها مي‌توانند از طريق سازوكارهاي موجود بدون نياز به توافق همگاني بازطراحي شوند. حتي كشورهاي محتاط مانند مجارستان يا اسلواكي مي‌توانند پذيرش گزينشي نيروي كار ماهر و نخبگان روس را به عنوان اقدامي بشردوستانه و در جهت رشد اقتصادي معرفي كنند، نه اقدامي در راستاي تشديد تنش‌ها.

جنگ  و  سپس صلح

هر استراتژي معتبر اتحاديه اروپا در قبال روسيه بايد چشم‌اندازي بلندمدت براي جايگاه اين كشور در يك دهه يا يك و نيم دهه آينده در نظر داشته باشد، چه پوتين در قدرت بماند و چه خير. بدون اين چشم‌انداز، اروپا در معرض خطر گرفتار شدن در رويكردي كاملا تقابلي قرار مي‌گيرد كه روسيه را دشمني دائمي تلقي مي‌كند. پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، اروپا اصلي‌ترين حامي ادغام روسيه در نهادهاي بين‌المللي و مشاركت آن در همكاري‌هاي امنيتي با ناتو بود. اين رويكرد تا زمان حمله به اوكراين، حتي زماني كه تغيير مسير ضروري به نظر مي‌رسيد، همچنان راهنماي تعاملات اتحاديه اروپا با روسيه بود. با اين حال، جايگزيني اين رويكرد با استراتژي ساده‌لوحانه‌اي كه تنها به مهار روسيه محدود شود-يعني نگه داشتن اين كشور در انزوا و تحريك از فاصله‌اي امن-امكان‌پذير نيست. هدف بايد تضعيف و در نهايت غلبه بر دشمن باشد، در حالي كه امكان آينده‌اي غيرامپرياليستي براي روسيه حفظ  شود.

در صورت موفقيت اروپا در تضعيف كرملين، اين قاره بايد بخشي از مسووليت مديريت بي‌ثباتي‌هاي ناشي از آن را نيز برعهده گيرد. بنابراين، استراتژي اتحاديه اروپا در قبال روسيه بايد برنامه‌ريزي براي دوره گذار اين كشور پس از پايان درگيري را شامل شود، زماني كه روسيه ممكن است بار ديگر در چارچوب‌هاي همكاري بين‌المللي با كشورهاي غربي ادغام گردد. چنين استراتژي‌اي بايد در برابر نااميدي مقاومت كند. روسيه به ‌طور ذاتي محكوم به خصومت، غيردموكراتيك بودن، يا امپرياليسم نيست. اروپا، در حالي كه با قاطعيت و قدرت در برابر اقدامات تهاجمي روسيه ايستادگي مي‌كند، بايد رويكردي دوگانه را دنبال نمايد؛استراتژي‌اي كه در عين حال امكان ايجاد رابطه‌اي متفاوت با اين كشور را باز نگه دارد. اروپا مي‌تواند سلاحي در يك دست نگه دارد، اما بايد آماده باشد تا دست ديگر را براي صلح دراز كند.

٭ كارشناس  ارشد  روابط بين‌الملل

٭ ٭ كارشناس ارشد مسائل اروپا

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون