• 1404 سه‌شنبه 1 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6145 -
  • 1404 سه‌شنبه 1 مهر

درباره پديده تكرار مكررات و محافظه‌كاري پنهان در داستان معاصر

وقتي نويسنده تسليم خواسته‌هاي تثبيت‌شده مخاطب مي‌شود

هرچند نويسندگان و خوانندگان ادبيات امروز خود را پيشرو مي‌دانند، بسياري از رمان‌هاي تحسين‌شده به‌جاي گشودن افق‌هاي تازه، تنها باورهاي از پيش تثبيت‌شده مخاطب را منعكس مي‌كنند. ايبنا در گزارشي كه از ليت‌هاب نقل كرده، آورده است: يك تناقض كنجكاو دامن داستان‌نويسي ادبي امروز را گرفته است. با آنكه تقريبا همه نويسندگان، ويراستاران، ناشران و خوانندگان اين حوزه خود را پيشرو و ترقي‌خواه مي‌دانند، هر چه بيشتر شاهد داستان‌هايي هستيم كه در مجلات معتبر منتشر مي‌شوند و تحسين مي‌گيرند اما در نگاه به جهان رويكردي محافظه‌كارانه دارند. منظور از «محافظه‌كارانه» نه سياست راست‌گرايانه، بلكه همان معنايي است كه فيلم‌هاي هاليوودي سطحي يا هنر كليساهاي اروپا را مي‌توان محافظه‌كار ناميد: آثاري كه بيشتر براي تأييد باورهاي پيشيني مخاطب ساخته مي‌شوند تا كمك به كشف باورهاي تازه. قفسه‌هاي ادبيات داستاني پر است از رمان‌هايي كه مي‌گويند بحران زيست‌محيطي به نقطه بحراني رسيده، ظلم و جراحت از نسلي به نسل ديگر منتقل مي‌شود و اقتدارگرايي جهاني خطري خاص براي اقليت‌ها و حاشيه‌نشينان است. به بيان ديگر، اين رمان‌ها همان چيزهايي را بازمي‌تابانند كه خواننده اين حوزه تحصيلكرده دانشگاهي، طبقه متوسط و... پيشاپيش مي‌داند و باور دارد.
يادآوري اين حقايق تلخ مي‌تواند كاركرد اجتماعي داشته باشد، اما نه همان كاركردي كه ادبيات پيشگام تاريخ به عهده داشت: راهي نو براي تصور جهان و جايگاه خويش در آن. اين آثار در عوض تصويري تلخ‌تر از فرد مي‌سازند: جهاني پر از بي‌عدالتي ساختاري كه يك شخصيت منفرد هرگز نمي‌تواند در برابر آن تغييري پايدار ايجاد كند.
چنين داستان‌هايي نه امكان جديدي پيش چشم خواننده مي‌گذارند و نه مرزهاي فكري او را بسط مي‌دهند؛ تنها تجربه‌اي زيبايي‌شناختي فراهم مي‌كنند تا بتوان با واقعيت‌هاي دردناك جهان راحت‌تر كنار آمد. اما مشكل نويسندگان اين است: چطور داستاني را اصيل جلوه دهند وقتي همان چيزي را مي‌گويند كه خواننده مي‌داند؟ از همين‌رو، در سال‌هاي اخير سه شگرد بارها تكرار شده است: كلاژ، حكايت و فانتزي. در كلاژ داستان‌نويس از هر جايي تكه‌هايي برداشته و به هم مي‌چسباند تا مطلب تازه‌اي روايت كند. يادداشت‌هاي كوتاه، خاطرات كودكي و اتفاقات دنياي بيرون با هم در كنار هم چيده مي‌شوند. در شگرد دوم حكايت‌هايي از زبان شخصيت‌هاي بي‌نام و مجهول روايت مي‌شوند و با حذف شدن نام، طبقه، نژاد و مذهب خواننده بايد با دانسته‌هاي پيشين خودش جاي خالي داستان را پر كند.
اما در اين حكايت‌ها امكان كنش فردي به حداقل مي‌رسد. شخصيت‌ها در نهايت با جهان سازگار مي‌شوند بي‌آنكه تغييري واقعي رقم بزنند. سومين شگرد فانتزي است: ورود عنصر جادويي يا ماورايي كه به شخصيت امكان كنش مي‌دهد. در داستاني زني به تدريج به موجودي ماورايي نيمه‌انسان تبديل شده كه همين دگرديسي او را قادر مي‌سازد زندگي هنري و رهايي‌خواهانه‌اش را باز يابد. اما مشكل اينجاست كه اين امكان تنها به لطف نيرويي فراواقعي رخ مي‌دهد؛ پس زنان واقعي شبيه او همچنان در زندگي روزمره گرفتار مي‌مانند تا مگر معجزه‌اي پيش آيد. در نهايت اينكه تاييد مداوم باورهاي تثبيت شده گذشته هرچند براي مخاطب جذاب و سرگرم كننده است ولي خطري براي خلاقيت در ادبيات به شمار مي‌رود كه فرصت را از دگرگون شدن داستان و شخصيت‌ها مي‌گيرد و خواننده به خود يادآوري مي‌كند كه وضعيت موجود ساخته روزمره ماست.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون