درباره خورد و خوراك ديكتاتورها
اميرحسين خداپرست
كتاب خورد و خوراك ديكتاتورها، نوشته ويتولدشابوفسكي، روزنامهنگار برجسته لهستاني، يكي از آثاري است كه تاريخ سياسي قرن بيستم را از زاويهاي شگفتآور بازگو ميكند: از زاويه آشپزخانه و سفره غذاي پنج تن از معروفترين و خونريزترين ديكتاتورهاي جهان. اين كتاب نخستينبار در سال ۲۰۱۹ به زبان لهستاني و سپس به انگليسي منتشر شد. از اين كتاب دستكم دو ترجمه فارسي وجود دارد كه من ترجمه مسعود يوسف حصيرچين، نشر گمان را خواندهام.
نويسنده كتاب سراغ كساني ميرود كه در خلوتترين و آسيبپذيرترين لحظات با ديكتاتورها همراه بودهاند: آشپزهاي شخصي آنان.او براي نگارش كتابش چهار سال سفر كرده، از آفريقا تا خاورميانه، از امريكاي لاتين تا آسياي جنوب شرقي، و توانسته است با پنج آشپز يا افرادي بسيار نزديك به آشپزخانه ديكتاتورها ديدار كند.نتيجه اين تلاشها مجموعهاي است از خاطرات، روايتها و مشاهدات كه هم ارزش تاريخي دارند هم بار عاطفي و انساني سنگيني را به دوش ميكشند. ساختار كتاب يادآور يك منوی كامل غذا است: هر بخش با عنواني همچون «پيشغذا»، «صبحانه»، «ناهار»، «شام» يا «دسر» آغاز ميشود و به سرگذشت يكي از آشپزها اختصاص دارد. اين قالب استعاري موجب ميشود خواننده احساس كند در ضيافتي نشسته است كه ميزبان آن ديكتاتورهاي قرن بيستماند و راويان آشپزهايي كه همواره در سايه ترس، وفاداري و رازهاي ناگفته زيستهاند. نخستين داستان به ابوعلي، آشپز صدام حسين اختصاص دارد. ابوعلي مردي است كه سالها در كاخها و جبههها براي رييسجمهور عراق غذا پخته است. او روايت ميكند كه صدام مزه سوپ ماهيدزدها را كه در شهر زادگاهش، تكريت، رايج بود بيش از هر چيز دوست داشت. اما فراتر از مزهها، نكته اصلي روايت ابوعلي ترس دائمي از مجازات است. صدام، اگر از غذايي خوشش نميآمد، آشپز را مجبور ميكرد پول مواد اوليه را از جيب خودش بپردازد و اگر از كسي دلخور بود، ممكن بود كوچكترين بهانه موجب تنبيه شود. با اين حال، همين صدام گاه به شوخي و خنده روي ميآورد، براي مهمانان خود كباب درست ميكرد و از سس تند امريكايي براي دست انداختن دوستانش استفاده ميكرد. اين دوگانگي، كه در آن خشنترين چهره خاورميانه، در عين حال، عاشق غذا و شوخيهاي سفرهاي است، نشان ميدهد كه انسانيت و بيرحمي چگونه در كنار هم قرار ميگيرند. در بخش بعد نويسنده به سراغ اوتونده اودرا، آشپز عيدي امين، ديكتاتور اوگاندا ميرود. عيدي امين- كه به قصاب اوگاندا شهرت داشت- شخصيتي بود همزمان هراسآور و عجيبوغريب، مردي با اشتهاي سيريناپذير، چه براي قدرت چه براي غذا. اودرا از ماجراهايي ميگويد كه در آن امين، در ميانه جنايتها و فرمانهاي خونين، بر سر ميز غذا همانند يك مرد روستايي ساده رفتار ميكرد، غذاي محلي ميطلبيد و به شيرينيهاي خاص علاقه داشت. حضور او در آشپزخانه امين به او امكان داد از نزديك ببيند كه قدرت چگونه ميتواند در عين حال خشن و كودكانه باشد. انور خوجه، رهبر آلباني ديكتاتوري بود كه كشورش را براي دههها به انزوا كشاند.آشپزش كه در كتاب با نام مستعار آقا يك. معرفي ميشود از انضباط سختگيرانه، فضاي امنيتي و بياعتمادي حاكم بر كاخ ميگويد. در اين روايت، آشپزي نهفقط تأمين غذا بلكه نوعي عمل سياسي است: كوچكترين اشتباه ميتوانست نشانهاي از خيانت تلقي شود. انور خوجه حتي در انتخاب شيرينيهاي محبوبش هم بهشدت محتاط بود و اعتماد كمي به اطرافيانش داشت.
در كوبا، شابوفسكي با دو آشپز فيدل كاسترو، رهبر انقلاب كوبا، ديدار ميكند: اراسمو و فلورس.آنها تصويري از كاسترو ارائه ميدهند كه تركيبي از كاريزما، زهد انقلابي و ميل به لذت است. كاسترو غذاهاي ساده دريايي و سس انبه را دوست داشت اما همواره مراقب بود كه رژيم غذاييش با ايدئولوژي انقلاب در تعارض آشكار نباشد. روايت اين دو آشپز نشان ميدهد كه چگونه حتي غذا هم ميتواند به عرصهاي براي نمايش قدرت انقلابي و استقلال ملي تبديل شود. آخرين روايت كتاب از يونگ مئون، آشپز پل پوت، است. پل پوت، رهبر، خمرهاي سرخ در كامبوج، مسوول مرگ حدود دو ميليون نفر بود اما در زندگي شخصياش تصويري آرام و حتي بهظاهر مهربان داشت.مئون شرح ميدهد كه چگونه در جنگلهاي كامبوج براي پل پوت غذاهاي سادهاي چون سوپ ترشوشيرين يا سالاد پاپايا آماده ميكرد. تضاد ميان سفره پر از ميوه و سبزي و مرگوميرگسترده بيرون چنان شديد است كه روايت او حالتي كابوسوار به خود ميگيرد: آشپز در همان لحظه كه غذايي تازه و سالم براي رهبر آماده ميكند ميداند كه ميليونها هموطنش از گرسنگي در حال جان دادنند. تمامي اين روايتها در كنار هم تصويري واحد ميسازند: ديكتاتورها، با همه قدرت و خشونتشان، همچنان انسانهايي بودند كه بايد ميخوردند و ميآشاميدند.اين حقيقت ساده، اما ژرف، نشان ميدهد كه قدرت مطلق هم بدون غذا و مراقبت نزديكان دوام نميآورد.شابوفسكي بارها تأكيد ميكند كه پرسشهاي او نه صرفا درباره منو غذايي بلكه درباره نسبت ميان انسانيت و جنايت است: چگونه كسي كه در خلوت لبخند ميزند و از سوپي خانگي لذت ميبرد جايي ديگر فرمان نابودي هزاران نفر را صادر ميكند؟ در واقع، خورد و خوراك ديكتاتورها درباره زندگي روزمره در سايه قدرت مطلق، ترس و خواست بقا و تعارض بين نيازهاي انساني و خشونتهاي غيرانساني است. اين كتاب يادآوري ميكند كه حتي قدرتمندترين حاكمان نيز براي بقا به سفرهاي وابستهاند كه ديگران برايشان ميچينند و شايد درست در همين نقطه بتوان پايه لرزان و شكننده قدرت را ديد.
عضو هيات علمي موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران