• 1404 شنبه 5 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6148 -
  • 1404 شنبه 5 مهر

آثار سالمی که سازندگانشان مستحق تشویق هستند نه تنبیه

مصائب سينماي دغدغه‌مند و مميزي

اميد جوانبخت

اين روزها با اكران موفق فيلم‌هاي خوب «پيرپسر» و «زن و بچه» نسيمي اندك از لابه‌لاي پنجره عمدتا مسدود مديريت محافظه‌كار فرهنگي وزيدن گرفته كه اميد است ادامه يابد.با نگاهي به فيلم‌هاي پرتعدادِ راحت به اكران رسيده و بي‌خاصيتي كه جريان غالب اكران را تسخير كرده‌اند و سازندگانشان (كه يا فيلمسازان متوسط و كم تجربه‌اي هستند يا معدود سينماگران مستعدي كه ساخته‌هايشان نشاني از استعدادشان ندارد) در قياس با آثاري همچون «پيرپسر» (براهني)، «برادران ليلا» و «زن و بچه» (روستايي)، «قاتل و وحشي» (نعمت‌الله)، «كاناپه» (عياري)، «كيك محبوب من» (صناعي‌ها)، «علت مرگ نامعلوم» (زرنگار) و... كه از توليد تا توزيع دايم در حال دست و پنجه نرم كردن با مميزي هستند، مي‌توان به ديدگاه كلان تصميم‌گيران فرهنگي پي برد.اين نوع نگاه كه در برخي موارد منجر به توزيع غيرقانوني فيلم‌ها مي‌شود، تنها بر عطش عمومي ديدن اين آثار مي‌افزايد و كثرت ديده شدن فيلم در بسترهاي غيررسمي علاوه بر تضييع حق و حقوق مادي توليد‌كنندگان اثر، برخلاف آن چيزي است كه مميزان به دنبال آنند يعني محدود كردن مخاطبان.هرچند گاهي فيلمي چون «پير پسر» به سختي از لابيرنت‌هاي نامعين گذر مي‌كنند و با تني زخمي به اكران مي‌رسند، اما در اغلب موارد اين آثار در پشت همين ديوار ناكارآمد و دست‌ساز متوقف مي‌شوند.  بايد پذيرفت كه جريان‌هاي فرهنگي و اجتماعي برآمده از خواست عمومي همچون آبي كه به پشت ديواري رسيده است، به هر حال از لابه‌لاي بند آجرهاي اين ديوار هم كه شده راه خود را مي‌جويد و با مسدود كردن هر بند از بند ديگري سر بر مي‌آورد و بر فرض محال مسدود بودن همه بندها، با بالا آمدن آب، وزن و سنگيني آن نهايتا ديوار را مي‌خواباند.مقابله‌هاي ناكارآمدي كه اين چند دهه با نواركاست، ويديو، ماهواره و...صورت گرفته و در نهايت بي‌اثر شده، گواه اين حرف است.
با اكران و نمايش چندباره تلويزيوني فيلم‌هايي چون آدم برفي، ليلي با من است، مارمولك، به رنگ ارغوان و پيرپسر (كه زماني نمايش آنها از نظر مسوولان تابو به نظر مي‌رسيد) چه ضرري متوجه جامعه و مخاطبان شد؟ جالب اينكه صاحب منصبي در تريبوني رسمي، اكران پيرپسر را عامل بالا رفتن طلاق در جامعه مي‌دانست، آيا مردم را اينقدر ساده‌لوح فرض كرده‌ايم كه با يك فيلم معادلات زندگيشان را تنظيم مي‌كنند؟ بايد پذيرفت در دوراني كه زندگي مي‌كنيم نه با مخاطبان چشم و گوش بسته روبه‌رو هستيم و نه مي‌توان براي مدتي زياد چيزي را از آنها دور نگه داشت. واقعا مقابله و توقيف فيلم ساده، دغدغه‌مند و خوب «كاناپه» آن هم از فيلمسازي چون عياري كه كارنامه درخشاني با ساخت فيلم‌هاي شبح كژدم، آن سوي آتش، آباداني‌ها، بودن يا نبودن و...دارد، به معناي سوق دادن او به سمت ساخت فيلم‌هايي چون ويلاي ساحلي نيست؟ حتي توقيف فيلم مذهبي «روز رستاخيز» جز بي‌انگيزه و منفعل كردن فيلمساز كاربلدي چون درويش كه آثار مهمي چون كيميا، سرزمين خورشيد و دوئل را ساخته و اتفاقا مورد پسند تصميم‌گيران نيز بوده، چه دستاوردي جز حذف او از بدنه سينما داشته است؟  «نعمت‌الله» كه ساخته‌هاي هر چند سال يك‌بارش همچون بوتيك، آرايش غليظ و رگ خواب نشان از وسواس او در ساخت فيلم‌هايي خوب و متفاوت دارد چرا بايد «قاتل و وحشي»اش چندين سال پشت ديوار موهومي مميزي بماند؟ جالب آنكه «قاتل و وحشي» و «روز رستاخيز» كه دو رويكرد دور از هم (يكي اجتماعي و معاصر و ديگري روايتي تاريخي از صدر اسلام) از دو فيلمساز خوب ولي متفاوت دارند، هردو با مميزي‌هاي ظاهرا شرعي توقيف هستند.واقعا در شرايط اجتماعي كنوني موهاي تراشيده ليلا حاتمي چه مفسده‌اي مي‌تواند ايجاد كند؟ شايد اين مطلب در مورد بازيگري تجاري و در سينماي بدنه پذيرفتني بود، اما در مورد حاتمي آن هم در فيلمي از «نعمت‌الله» كه همه كساني كه فيلم را ديده‌اند در كيفيت آن متفق‌القولند واقعا نمي‌تواند موضوعيت داشته باشد.گرچه مميزي‌ها مي‌تواند فيلمسازان قديمي‌تر را به انزوا بكشاند، اما خوشبختانه نعمت‌الله و فيلمسازان جوان‌تري چون روستايي، جاويدي، صناعي‌ها و...همچون همان جريان آب با مسدود شدن هر مجرايي راه خود را از مسيري ديگر ادامه مي‌دهند.يكي از راه‌هايي كه در يك دهه اخير رايج شده روي آوردن فيلمسازان متفاوت به سينماي زيرزميني و كم هزينه است كه با نمايش‌هاي محدود يا جشنواره‌اي مي‌توانند هزينه‌هاي خود را برگردانند.فيلم‌هايي چون پيرپسر، زن و بچه، برادران ليلا، قاتل و وحشي، كاناپه، كيك محبوب من شايد در جاهايي كمي از خط قرمزهاي عرفي عبور كرده باشند و به تابوهايي نزديك شده باشند، اما از نظر حرف اصلي، ساختار سينمايي و كليت فيلم، آثاري دغدغه‌مند، شريف و اثرگذارند. قطعا از نظر سينمايي به هر يك از اين آثار نقدهايي وارد است، اما در مجموع آثار درست و سالمي هستند كه هم فيلم‌ها و هم سازندگانشان مستحق تشويق و مراقبتند تا تنبيه و توقيف. پيمودن مسير پر دست‌انداز و نامعلوم ساخت اين‌گونه آثار در قياس با مسير سهل و كم دغدغه و پولساز فيلم‌هاي كمدي، اراده و انگيزه مضاعفي مي‌طلبد تا فيلمساز در برابر انواع فشارهاي دولتي، مافيايي، عرفي، شرعي و... كمر خم نكند و تسليم جريان‌هاي بي‌دردسر و سودآور رايج نشود.در فيلم‌هاي كاناپه و كيك محبوب من هر چند ظاهرا نبود حجاب زنان در داخل خانه به عنوان عامل اصلي توقيف آنها به نظر مي‌رسد، اما در نگاهي واقع‌بينانه اين فيلم‌ها ذره‌اي به سوي سوءاستفاده از اين موضوع نمي‌روند و پس از گذشت مدتي از شروع، اين موضوع براي بيننده كاملا عادي و باورپذير شده و حرف و موضوع عميق‌تر فيلم‌ها (تاثير قضاوت آدم‌ها درباره هم در فيلم اول و تنهايي آدم‌ها در جامعه امروز در فيلم دومي) به تدريج رخ مي‌نمايد.اين‌گونه فيلم‌ها عمدتا از جهاتي چون فيلمنامه، كارگرداني، ريتم و فضاسازي، بازيگري و...نسبت به آثار رايج اين سال‌ها يك سر و گردن بالاترند.مثلا در حوزه بازيگري «سعيد پورصميمي» در برادران ليلا، «اسماعيل محرابي» در كيك محبوب من، «فرهاد آييش» در كاناپه و «حسن پورشيرازي» در پيرپسر پس از چند دهه تلاش و حضور فرهنگي با اين آثار كارشان بسيار ديده شده و مورد تحسين عمومي قرار گرفتند كه دستاورد كمي نيست.
در مجموع به نظر مي‌رسد مديريت فرهنگي كشور بايد با نگاهي به دور از تعصب، اگر از فيلمسازان خوشفكرتر حمايت نمي‌كند حداقل مانع كار كردن عادي آنها نشود، چون نتيجه اين‌گونه برخوردها چيزي جز فراري دادن برخي به خارج، منزوي و افسرده كردن فيلمسازان ميانسال و نيز سوق دادن گروهي جوان‌تر به سوي سينماي زيرزميني يا در بهترين حالت سريال‌سازي در پلتفرم‌ها نيست كه هر كدام از اين حالت‌ها علاوه بر تهي كردن بدنه رسمي سينما از هنرمندانِ جدي دغدغه‌مند، تنزل سطح سينماي اكران به توليدات خنثي، سطح پايين يا سفارشي را در پي دارد. هر چند به مديريت سينما در دهه شصت انتقاداتي وارد است، اما با نگاهي واقع‌بينانه و به دور از تعصب، شيوه مديريتي كه در آن خاچيكيان و كيميايي و مهرجويي و بيضايي و تقوايي و حاتمي و نادري و كيارستمي و رخشان بني‌اعتماد و پوران درخشنده و پوراحمد و فخيم‌زاده و الوند و جوزاني و داودنژاد و عياري و قادري و صباغ‌زاده و حاتمي‌كيا و ملاقلي‌پور و مخملباف و...همگي كم يا زياد بتوانند به نوعي از حمايت‌هاي وام و تجهيزات دولتي (فارابي) بهره‌مند شده و فيلم بسازند و اكران كنند ديگر دور از دسترس به نظر مي‌رسد. اگرچه در آن دوران برخي ممنوعيت‌ها، نظارت‌ها و مجوزهاي پيچيده ابتدا تا انتهاي توليد فيلم براي گروهي ناخوشايند و آزار‌دهنده بود، اما اغلب فيلمسازان يكي يا بهترين فيلم‌هايشان را نيز در همان دوران ساختند.نكته قابل تعمق آن شيوه مديريت در اين بود كه تقريبا همه گونه‌هاي فيلم از جنگي، اكشن، مذهبي، تاريخي، اجتماعي، كمدي، عرفاني، كودكانه، پليسي و... نيز توليد و اكران مي‌شد.در جداول معروف اكران آن سال‌ها هم كاني مانگا و ترن بود هم ناروني و هامون هم بايسيكل ران و سرب و هم اجاره‌نشين‌ها و شايد وقتي ديگر...متاسفانه در نابساماني فرهنگي، مديريتي و اقتصادي سال‌هاي اخير، روز به روز تنوع آثار و فعاليت فيلمسازان خوشفكر سخت‌تر شده...توقف «چشم‌هايش» فيلم جديد فرمان‌آرا در نيمه فيلمبرداري به دلايل مالي آن هم پس از نزديك به يك دهه تلاش براي ساخت آن، حس خوبي به آدم نمي‌دهد.نمي‌دانم مي‌شود به روزي اميد داشت كه تحمل سيستم فرهنگي آنقدر بالا برود كه همه ديدگاه‌ها، ژانرها، موضوعات و هنرمندان بتوانند در شرايطي مشابه، اثر خود را عرضه كرده تا در ضمن فعاليت هنرمندان اصيل و كاربلد كه مي‌توانند سطح سليقه مخاطبان را ارتقا دهند، دست مخاطبان در انتخاب آثار باز بوده و آنها باشند كه ارزش‌گذاري اصلي را انجام بدهند.يكي از دلايل مهم گرايش بيشتر فيلمسازان در چند سال اخير به شبكه نمايش خانگي قطعا دست بازتري است كه در توليدات دارند كه نتيجه آن، هم تنوع بيشتر موضوعات سريال‌ها و اقبال بيشتر مخاطبان است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون