تبلور صلح حديبيه در پذيرش قطعنامه ۵۹۸
احمد مازني
در يادداشتهاي قبلي به سير وقايع منجر به پذيرش قطعنامه ۵۹۸ و سيره بنيانگذار در طول دوران جنگ تحميلي و در نهايت مديريت آتشبس و خاتمه جنگ اشاره و نامه محرمانه امام در تبيين چرايي پذيرش قطعنامه ارايه شد. گام بعدي امام خميني(ره) اين بود كه در پيامي به مناسبت سالروز كشتار زائران ايراني در مكه اين موضوع را براي مردم توضيح دادند و علاوه بر مساله آتشبس به مسائل مهم ديگري پرداختند كه در اين يادداشت به بخش مربوط به آتشبس اشاره و چند مورد مهم ديگر كه در ادامه راه اهميت راهبردي دارد، ارايه ميشود و از خوانندگان محترم انتظار ميرود مشروح پيام را بخوانند.
۱. يادآوري پيام صلح حديبيه
پيام امام با اين آيه شريفه آغاز ميشود، آيهاي كه شأن نزول آن صلح حديبيه است: لقد صدقالله رسولهُ الرُّءْيا بِالحقِّ لتدْ خُلُنّ المسجِدالحرام ان شآءالله آمِنِين.
(سوره فتح، آيه ۲۷) «هر آينه خداوند حقيقت خواب رسولش را آشكار ساخت كه حتما شما مومنين به خواست خدا، با دل ايمن وارد مسجدالحرام خواهيد شد».
۲. همه ما قرباني مصلحت اسلام و مسلمين
و در مورد قطعنامه چنين نوشتند: «اما در مورد قبول قطعنامه كه حقيقتا مساله بسيار تلخ و ناگواري براي همه و خصوصا براي من بود؛ اين است كه من تا چند روز قبل معتقد به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجراي آن ميديدم؛ ولي به واسطه حوادث و عواملي كه از ذكر آن فعلا خودداري ميكنم و به اميد خداوند در آينده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامي كارشناسان سياسي و نظامي سطح بالاي كشور كه به تعهد و دلسوزي و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت كردم و در مقطع كنوني آن را به مصلحت انقلاب و نظام ميدانم و خدا ميداند كه اگر نبود انگيزهاي كه همه ما و عزت و اعتبار ما بايد در مسير مصلحت اسلام و مسلمين قرباني شود، هرگز راضي به اين عمل نميبودم و مرگ و شهادت برايم گواراتر بود. اما چاره چيست؟
همه بايد به رضايت حق تعالي گردن نهيم و مسلّم است ملت قهرمان و دلاور ايران نيز چنين بوده و خواهد بود.»
۳. قدرداني از رزمندگان و ايثارگران
«من در اينجا از همه فرزندان عزيزم در جبهههاي آتش و خون كه از اول جنگ تا امروز به نحوي در ارتباط با جنگ تلاش و كوشش كردهاند، تشكر و قدرداني ميكنم و همه ملت ايران را به هوشياري و صبر و مقاومت دعوت ميكنم.
مسلّم خون شهيدان، انقلاب و اسلام را بيمه كرده است. خون شهيدان براي ابد درس مقاومت به جهانيان داده است و خدا ميداند كه راه و رسم شهادت كور شدني نيست و اين ملتها و آيندگان هستند كه به راه شهيدان اقتدا خواهند كرد و همين تربت پاك شهيدان است كه تا قيامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاي آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان كه با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان كه در اين قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنهايي كه اين گوهرها را در دامن خود پروراندند!
خداوندا، اين دفتر و كتاب شهادت را همچنان به روي مشتاقان باز و ما را هم از وصول به آن محروم مكن. خداوندا، كشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند و نيازمند به مشعل شهادت؛ تو خود اين چراغ پرفروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودين و خانوادههاي معظم شهدا! و بدا به حال من كه هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر كشيدهام و در برابر عظمت و فداكاري اين ملت بزرگ احساس شرمساري ميكنم. و بدا به حال آناني كه در اين قافله نبودند! بدا به حال آنهايي كه از كنار اين معركه بزرگِ جنگ و شهادت و امتحان عظيم الهي تا به حال ساكت و بيتفاوت يا انتقادكننده و پرخاشگر گذشتند!»
۴. مجاهدان راه خدا و قاعدين كوتهنظر
«آري، ديروز روز امتحان الهي بود كه گذشت و فردا امتحان ديگري است كه پيش ميآيد و همه ما نيز روز محاسبه بزرگتري را در پيش رو داريم. آنهايي كه در اين چند سالِ مبارزه و جنگ به هر دليلي از اداي اين تكليف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و ديگران را از آتش حادثه دور كردهاند، مطمئن باشند كه از معامله با خدا طفره رفتهاند و خسارت و زيان و ضرر بزرگي كردهاند كه حسرت آن را در روز واپسين و در محاسبه حق خواهند كشيد كه من مجددا به همه مردم و مسوولان عرض ميكنم كه حساب اينگونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند و نگذارند اين مدعيان بيهنر امروز و قاعدين كوتهنظر ديروز به صحنهها برگردند...» ادامه دارد...