تحليل قند خون تحريريه «اعتماد»
شهرام شهيدي
اگر روزنامه ما را مدام بخوانيد حتما ديدهايد گزارش كوتاهي از عمليات فوق سري انجام تست قند خون از كادر تحريريه در روزنامه چاپ شده. نتيجه تست هم اين بوده كه اعتماديها به بيماري قند دچار نبودند. البته اين آزمايش اندازهگيري قند خون چون در غياب موسيو شيطان انجام شده از بيخ و بن غلط و زير سوال است. مگر ميشود موسيو شيطان كه متولي خنداندن مخاطبان روزنامه است از قند كافي در خون بيبهره باشد؟ نخير. مگه ميشه؟ مگه داريم؟ اما خب حالا ما قصد داريم نتيجه تست خون كاركنان اعتماد را تجزيه و تحليل كنيم ببينيم چرا اين جوري شد؟
1- در هشت سال پيش از اين دو سال تدبير و اميد عملكرد دولت به گونهاي بوده كه اگر كسي قند كافي به بدنش ميرسيد بايد به ماهيتش شك ميكردي. يعني چنان با ظرافت دولت مهرورز روي روح و روان ما اسكي مارپيچ كوچك و بزرگ ميكرد كه امكان نداشت كسي بتواند شيريني و حلاوت زندگياش از حدي بيشتر شود كه منجر به توليد قند خون بشود.
2- تحريمها هم در اين دوره شده بود قوز بالا قوز و بر اثر اعمال آن ايرانيها به جاي رويت نفت بر سر سفره خود، سايه لوله عظيم خالي و بشكه تهي را ميديدند. بنابراين به خاطر گراني يا گير نيامدن جنس، قند و شكلات و شيريني و حتي تا حدي نان از سفره ايرانيها و به ويژه روزنامهنگار جماعت حذف و باعث شد ميزان ابتلا به قند خون كلا و خودجوش كاهش يابد .
3- يكي ديگر از علتهاي مهم عدم ابتلاي تحريريه «اعتماد» به بيماري ديابت – كه البته حتما الان توسط سردبير يا مديرمسوول تكذيب و با من برخورد قانوني خواهد شد – عدم پرداخت حق التحرير سر وقت و بدون تاخير است. (حالا در مورد ميزانش ديگر حرف نميزنم). وقتي حقالتحرير دير پرداخت ميشود ديگر كسي ميتواند شكلات و شيريني بخرد بخورد و ديابت بگيرد؟
و اما نتيجه اصلي: اگر بعد از طي شدن دوران دولت روحاني باز هم آزمايش گرفتند و تحريريه مبتلا به ديابت شده بودند كه يعني كار دولت خوب بوده. اما اگر باز هم كسي در تحريريه قند خون بالا نداشت يعني در بر همان پاشنه چرخيده و ميان ماه من با ماه گردون تفاوتي نيست.