لزوم بازنگري در شيوه پذيرش كنكور سراسري(1)
امامعلي شعباني
سال تحصيلي دانشگاهها و مراكز آموزش عالي با حضور ميليونها نفر از جوانان و از حدود دو هفته قبل آغاز شده است. از هفته پيش رو و با اعلان سازمان سنجش-آموزش كشور، چند صد هزار نفر از پذيرفتهشدگان كنكور سراسري به اين جمع اضافه خواهند شد. حال سالهاست كه دو واقعيت انكارناپذير دانشگاهها را به خود مشغول كرده است: عدم تكاپو و پويايي درسي-آموزشي لازم به ويژه در دانشجويان مقطع كارشناسي و ديگري هزينههاي سنگين تغذيه و اسكان دانشجويان. بخش قابل توجهي از بودجه دانشگاهها صرف تامين غذا و خوابگاه دانشجويان ميشود. اين مساله ذهن و فكر مديران ارشد دانشگاهها را بهطور جدي به خود درگير ساخته و مانع از تمركز آنان بر رسالت اصلي دانشگاه در عرصههايي چون آموزشي، پژوهشي و... گرديده است. مديران دانشگاهي امروزه بهشدت درگير چانهزني با پيمانكاران و دغدغه چگونه تامين و تسويه کردن بدهيهاي گاهي تا چند صد ميلياردي به آنان هستند[ مسالهاي كه در دانشگاههاي پيشرو جهان اساسا موضوعيت نداشته و تمركز اصلي مديران آن بر آموزش، پژوهش، نوآوري، ابتكار و اختراع است]. برخي از دانشگاهها حتي تا 10 برابر بودجه پژوهشي، خرج غذا و اسكان دانشجويان مينمايند؛ كه البته باز هم رضايتمندي چنداني در دانشحويان نميآورد. دانشگاهها با اين هزينههاي سنگين بيترديد به سمت ورشكستگي پيش خواهند رفت و طبعا باید تصميم جدي و در عين حال جسورانهاي در سطح كلان نظام آموزش عالي كشور اتخاذ گردد. به ويژه آنكه در يك ماه گذشته افزايش سرسامآور چهار اقلام اصلي يعني برنج، مرغ، گوشت و روغن ترديدهاي جدي در ادامه تعهدات پيمانكاران با دانشگاهها و در سال تحصيلي پيش رو ايجاد كرده است. بيترديد اين امر خود به افزايش هزينههاي دانشگاهها خواهد انجاميد؛ كه خود افزايش چنداني در اعتبارات و در سال جديد تحصيلي نداشتهاند. ضمن آنكه نباید از تبعات اين افزايش هزينهها در بدنه جمعيت دانشجويي غفلت كرد. از سوي ديگر وضعيت آموزشي دانشجويان به ويژه در مقطع كارشناسي كه خود اكثريت قريب به اتفاق جمعيت دانشجويي كشور را شامل ميشوند، چندان رضايتبخش نيست و خود به يك دغدغه جدي در جامعه دانشگاهي ما مبدل شده است.
رخوت، سستي و تنبلي و روزمرّگي به هر دليلي به عينه قابل مشاهده است. دانشجويان به صرف پذيرش در دانشگاه اكتفا كرده و كمتر فضاي رقابت و جنب و جوش در بينشان مشاهده ميشود. لذا بيعلت نيست كه وجود درصد قابل توجهي از دانشجويان سنواتي يعني مشروطي و دچار عقبماندگي تحصيلي (گاهي تا يك سوم دانشجويان) و در حقيقت افت تحصيلي فاحش به يكي از معضلات جدي مراكز علمي-دانشگاهي و در يك دهه اخير تبديل شده است[متاسفانه اين افت تحصيلي در مدارس ما نيز به وضوح قابل مشاهده است؛ كه خود يك دغدغه ملي است. مراكز و نهادهاي رسمي، ميانگين نمره نهايي دانشآموزان سراسر كشور در آزمون پايان سال تحصيلي1404-1403 را بين 8 تا 10 اعلان داشتهاند كه خود در تاريخ آموزش و پرورش اين سرزمين بيسابقه بوده و در عين حال جاي تاسف جدي دارد].
حال به نظر ميرسد تنها راهحل براي برونرفت از بحران فعلي، بازنگري جدي و در عين حال عاجل در نحوه پذيرش دانشجو است كه خود البته اهتمام جدي مسوولان امر را در وزارت علوم، تحقيقات و فناوري و سياستگذاران علمي كشور ميطلبد. زيرا پس از دههها يكنواختي در شيوه پذيرش كنكور، يك جراحي جدي ضروري است؛ گرچه البته نميتواند بدون واكنش باشد. جراحي كه نه تنها از ورشكستگي دانشگاهها و موسسات آموزش عالي جلوگيري خواهد كرد، بلكه مهمتر از آن به تكاپويي علمي و در بين دانشجويان كمك جدي خواهد نمود.
در همين راستا و در ميان انواع پيشنهادات، نوشتار حاضر معتقد است كه شيوه پذيرش كنكور ميبايست از دو مدل اصلي روزانه و نوبت دوم (به اصطلاح شبانه) تنوع يافته و تقريبا سه مدلي شود. بدينترتيب كه حتي دانشجويان نوبت روزانه نيز خود به دو گروه اول و دوم تقسيم شوند؛ با مزاياي متفاوت. تمركز بحث بر دانشجويان روزانه بدان علت است كه يكنواختي مزايا و تسهيلات در دوران تحصيل و در خصوص اين گروه از دانشجويان خود موجب ركود علمي-آموزشي گرديده و هماكنون نياز جدي به ايجاد محركها و انگيزههاي مادي و معنوي و در حقيقت ايجاد فضاي رقابت دارد. بر اساس مدل پيشنهادي به فرض اگر دانشگاهي 40 نفر دانشجوي تاريخ و در مقطع روزانه پذيرش ميكند، آنها را به دو گروه اول و دوم تقسيم نمايد و اين امر با كد رشته مخصوص در دفترچه كنكور درج گردد. هر دو گروه روزانه، از پرداخت شهريه معاف هستند. ليكن صرفا 20 نفر نخست از غذا و خوابگاه بسيار يارانهاي (صبحانه حدود 11، ناهار حدود 17 و شام حدود 22 هزار تومان) بهرهمند شوند. گروه دوم روزانه گرچه در زمينه پرداخت شهريه و به مانند گروه نخست معاف هستند، ليكن در خصوص هزينههاي غذا و اسكان ميبايست به مانند دانشجويان نويت دوم با قيمت تمام شده از اين خدمات بهرهمند شوند. فوائد هزينهاي اين طرح براي دانشگاههاي در حال ورشكستگي قابل اعتناء خواهد بود. نه تنها سطح انتظارات دانشجويان از همان آغاز تنظيم خواهد شد، مهمتر از آن اين امر خود به بوميگزيني كمك خواهد كرد. دانشجويان گروه دوم روزانه عمدتا كمتر نياز به اسكان و غذا خواهند داشت و البته اين امر از بار سنگين مالي دانشگاه و در اين زمينه خواهد كاست.
بعد آموزشي اين پيشنهاد نيز قابل اعتناست و به سادگي نميتوان از كنار آن عبور كرد. از همان آغاز پذيرش كنكور ميتوان در دفترچه پذيرش سنجش كنكور،بندي را منظور كرد كه در آن آمده باشد كه هر يك از دانشجويان گروه دوم روزانه اگر به فرض معدل 17 به بالا را در نيمسال تحصيلي كسب كنند، به گروه نخست روزانه صعود خواهند كرد و از غذا و اسكان بسيار يارانهاي بهرهمند خواهند شد. بالعكس نيز اگر دانشجويان از گروه اول روزانه معدلشان به زير 17 سقوط كند، شامل گروه دوم خواهند شد كه ميبايست با هزينه تمام شده از امكانات رستوران و اسكان دانشگاه استفاده كنند. بيترديد از هماكنون قابل پيشبيني است كه اين تحول در نحوه پذيرش كنكور و در حقيقت ايجاد رقابت سالم بين دانشجويان، بهشدت بر كيفيت آموزشي دانشگاهها تاثير خواهد گذاشت كه خود در نهايت بر رشد علمي كشور كه در سالهاي اخير دچار تنزل شده است، اثرگذار خواهد بود. قطعا با ايجاد اين فضاي رقابتي سالم، دانشجويان تمام سعي و تلاش خود را براي مطالعه و در نتيجه كسب نمره بهتر به كار خواهند بست كه خود در ارتقای رتبه دانشگاهها در سطح ملي و بينالمللي و در نهايت رشد علمي كشور موثر خواهد بود. ضمن آنكه كاهش محسوس هزينههاي سنگين مادي دانشگاهها نيز غير قابل انكار است. در همينجا البته دغدغه تعيين معيار معدل نكته به جايي است كه گروههاي آموزشي ميتوانند در هماهنگي با معاونتهاي آموزشي دانشگاهها به نرم، معيار و در حقيقت عدد قابل قبولي دست يابند.
در خاتمه اين مبحث گرچه ممكن است نسبت به اين پيشنهاد در خصوص تغيير و در حقيقت تنوع در شيوه پذيرش كنكور، انتقاداتي مطرح باشد، ليكن فوائد و مزاياي آن براي رشد آموزشي-علمي كشور و در فضاي نه چندان قابل قبولي كه دههها در آن به سر ميبريم؛ قابل اعتناء و غير قابل عبور خواهد بود. البته پژوهش معتقد است كه پيرامون ابعاد و چگونگي اجراي آن ميبايست با ايجاد كارگروههاي تخصصي در وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، بحث و بررسي فراواني صورت پذيرد. ضمن آنكه اجراي اين طرح به صورت پايلوت و در جهت كاستن از معايب و نواقص آن امر ضروري خواهد بود. در هر صورت ترديدي نيست كه نظام آموزش عالي ايران در زمينه نحوه پذيرش دانشجو در راستاي ايجاد شور و نشاط علمي از يكسو و نيز كاستن از فشار سنگين و كمرشكن هزينههاي اداره دانشگاه از ديگر سو نيازمند به تغيير و تحول جدي است.
1- پژوهش از دکتر بهروز ملکي استاد شيمي دانشگاه مازندران در طرح اوليه اين ايده سپاسگزاري مينمايد.
عضو هيات علمي و معاون دانشجويي دانشگاه مازندران