• 1404 دوشنبه 21 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6162 -
  • 1404 دوشنبه 21 مهر

چند سطري از داستان پرآبِ چشم «آب» در ايران

ماهي كه بر خشك اوفتد قيمت بداند آب را٭

حميدرضا محمدي

رندانِ تشنه‌لب را، آبي نمي‌دهد كس/ گويي ولي‌شناسان، رفتند از اين ولايت
حافظ شيرازي
داستان «آب» در ايران به هولناك‌ترين و فاجعه‌بارترين و البته غم‌انگيزترين روزهايش رسيده است و عملا ديگر چنان كار از كار گذشته و ديگر حتي رعايت الگوي مصرف شهروندان هم اين درد بي‌درمان را افاقه نمي‌كند. سرزمينِ في‌نفسه و بالذات خشكي كه مديريت آبِ انسانِ عاقبت‌انديشِ ايراني در آن، در همه اين چندهزارساله چنان حيرت‌آور و شگفت‌انگيز و مهندسي‌شده بود كه دشوارترين خشكسالي‌ها و بي‌آبي‌ها را از سر گذراند و به‌ويژه به مدد قنات‌ها و آب‌انبارها و يخچال‌ها و بركه‌ها از اين مهلكه‌ها عبور كرد و خود را به امروز رساند بي‌آنكه رودي و رودخانه‌اي و چشمه‌اي را بخشكاند و خود محيط زيست پيرامونش عطشان بماند.  اما ايراني به‌اصطلاح مدرنِ قرن بيست‌ويكم كه به‌جاي تمشيت صحيح‌تر و دقيق‌تر، مانند ديگر ممالك راقيه با آن همه بارش كه از هر راهي براي حفاظت و حراست از آب و حتي توليد آن سود مي‌جويند، چنان وحشيانه به جان منابع آب روزميني و زيرزميني افتاد و آنقدر چاه غيرمجاز حفر كرد و بي‌رويه و بي‌برنامه سد ساخت و كشاورزي پرآب را در مناطق بي‌آب گسترش داد و در پهنه‌هاي كويري صنايع آب‌بر احداث كرد و به انبان پرنشدني منافع و مطامعش ريخت كه هرچه داشتيم تمام شد و اين خشكسالي پي‌درپي تمام‌نشدني هم مزيد بر علت شد و شد امري علي‌حده تا باقيمانده‌ها هم از كف بروند. بر اين علاوه كنيد جمعيت لجام‌گسيخته‌اي كه به شهرها هجوم بردند و آب را بلعيدند و آبي كه به ثمن بخس به جماعت فروخته شد و تدبير مصرف آن يا آموزش داده نشد يا در مدارس از سر رفع تكليف چيزهايي گفته شد.
حالا ما مانده‌ايم با درياچه‌هاي اروميه، هامون، مهارلو، بختگان و پريشانِ خشكيده، رودخانه‌هاي اترك، هيرمند و زاينده‌رودِ خشكيده، چشمه‌علي خشكيده، سراب نيلوفرِ خشكيده، قنات نبادانِ خشكيده، تالاب‌هاي ميانگران و شيمبار و گاوخوني خشكيده، سدهاي مارون، وشمگير و رودبالِ خشكيده و خيلي پهنه‌هاي آبي تفتيده ديگر كه شمارشان از اين مجال و مقال بيرون است و اكنون بايد چوب مديران نامديري را بخوريم كه پس از زدوبند با اين و آن و از سر بي‌شرفي و خيره‌سري اين سرزمين را گداختند و زيست انساني، گياهي و جانوري‌اش را شوربختانه و تيره‌روزانه تشنه گذاشتند و حتي وقتي داشتند پاي كاغذها را براي احداث آن كلان‌طرح‌ها امضا مي‌كردند، حتي لحظه‌اي به فكر آينده فرزندنشان كه هيچ، آتيه خويش هم نبودند و سنگ جيب مبارك را به سينه مي‌زدند.
اين‌روزها بيش از همه دارم به سرو ابركوه فكر مي‌كنم كه ۵هزارو۵٠٠ سال سرفراز و سربلند ايستاد و سايه‌گستري كرد، اما امروز از قفاي خشك شدن قنات نبادان، لابد بايد تا چندي ديگر خبر نابودي‌اش را بشنويم. حيات گياهي و جانوري ايران، اين ميراث بي‌جايگزين كه حالا با فزوني فرونشست‌ها، ميراث فرهنگي‌اش را هم تهديد مي‌كند، ما مردم را نخواهد بخشيد.
٭مصراعي از سعدي شيرازي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون