عشق پس از زرتشت
كتاب «عشق پس از زرتشت: سيري در صورت و معناي عشق در تاريخ ايران» نوشته مهدي فريور در ۱۷۶ صفحه با شمارگان ۳۳۰ نسخه و قيمت ۲۶۰هزار تومان در انتشارات مرواريد راهي بازار كتاب شده است. در نوشته پشت جلد كتاب آمده است: عشق چيست؟ عشق پس از زرتشت در سرزمين ايران از لحاظ صورت و معنا چه دگرگونيهايي يافته است؟ نويسنده در كتاب حاضر كوشيده است كه پس از «پيشگفتار» و قبل از «حرف آخر» در طي شش بخش ذيلِ «قصه عشق، عشق در بلورخيال و انديشه، قصه عشق در ايرانويچ، عشق در اسطوره و حماسه، عشق و شعر، عشق و اخلاق»، ابعاد مختلف عشق را همراه با مثالها و نمونههاي دلپذير به شيوايي و رواني روايت كند. در بخشي از پيشگفتار اين كتاب ميخوانيم: «ميتوان اندك گفتههاي زرتشت را اينگونه فهميد: نخست اينكه نظريهاش همانند بوديسم و رواقي، اين جهاني و متافيزيكي است نه ماوراي طبيعي و آن جهاني. دوم اينكه مساله پيش روي مردم خوشبختي در زندگاني و رستگاري پس از مرگ است و او اين هر دو را به هم پيوند زد و پاسخ گفت. سوم اينكه مسوول بدبختي و رنج آدمي را نه خود انسان، بلكه عاملي اين جهاني ميداند كه همانا كانون شر است. زرتشت دروغ و فريب را كانون با شر ميبيند. ميگويد فريفته شدن و پذيرا شدن پندار و گفتار دروغين منجر به كردار شرورانه ميشود. چهارم اينكه پيش از آفرينش، هستي در وضعيت مينوي است و عينيت يافتن هستي، نتيجه تبعي راست و درست بودن آن ميباشد. به سخن ديگر، «مينوي» با روحاني و روحي تفاوت دارد. هستي مينوي، هستياي است كه خودش را ابراز ميكند و همانند خويشكاري است، كاركرد و كارايي و بالقوهاي است كه ميتواند با واسطه يا بدون واسطه به واقعيت درآيد. همانند كيفيت جدا از ماده است (علت) كه وقتي ماده باشد، آن كيفيت ناگزير از بروز است. به سخني ديگر، چگونگي هستندگي است و همچون كيفيت وجودي و ذات، فهميده ميشود»