روزبه دلاور
هفت هفته از ليگ گذشت و پرسپوليس تنها يك برد كسب كرده است. اين عملكرد ضعيف، موجي از نارضايتي را در ميان هواداران ايجاد كرده كه منجر به استعفاي مديرعامل شد. در حال حاضر، وضعيت نيمكت مربيگري اين تيم هم در هالهاي از ابهام قرار دارد؛ جايي كه اوسمار ويرا، گزينه اصلي هنوز حضورش قطعي نيست و برانكو ايوانكوويچ، گزينه محبوب قديمي، پيشنهاد سرخپوشان را رد كرده است. حمايت هواداران از سرمربي فعلي بسيار پايين است و باشگاه بايد به سرعت براي تعيين تكليف كادر فني و بهبود نتايج اقدام كند تا از بحران عميقتر جلوگيري شود. آينده باشگاه در اين مقطع حساس به تصميمات فوري مسوولان بستگي دارد، به همين بهانه با محمود خوراكچي يكي از پيشكسوتان پرسپوليس گفتوگو كرديم.
وضعيت اين روزهاي پرسپوليس شبيه به كدام برهه زماني دوران فوتبال شما است؟
زماني كه ما بازي ميكرديم اصلا با اين پرسپوليس قابل قياس نيست. به چند دليل؛ چون پرسپوليسيها از كادرفني تا بازيكنان همه به عشق واقعي مردم تلاش ميكردند و با كمترين امكانات، افتخارات بسياري براي هواداران كسب ميكردند و هميشه سعي ميكردند بهترين خودشان باشند. در آن زمان كمترين تماشاگري كه به استاديوم ميآمد 60 هزار تا بود و به 120 هزار تا هم رسيده بود و در يك دربي ركورد زد و مردم روي پروژكتورها و دور زمين نشسته بودند. در بازيهاي آسيايي به قدري تماشاگر ميآمد كه باعث افتخار AFC بود اما الان بازيكنان پرسپوليس بهرغم شرايط اقتصادي خوب و امكانات رفاهي عالي متاسفانه فقط در شعار ميگويند از عشق به هوادار بازي ميكنيم.
از نظر شما مقصر اول شرايط فعلي، بازيكنان پرسپوليس هستند؟
بله، چون حرفهاي زندگي نميكنند و به تنها چيزي كه فكر نميكنند شرايط فيزيكي و روحي رواني خودشان است! از بس كه هواداران انرژي به بازيكنان ميدهند كه بايد در ۱۵ دقيقه اول كار را تمام كنند! من به عنوان پيشكسوت اين تيم، بازيهايشان را دنبال نميكنم چون تمام سيستم عصبيام بههم ميريزد، چون فقط بازي ميكنند و پشت آن هيچ غيرت و تعصبي نميبينيم. البته فقط عاليشاه را ميتوان مثال زد كه باتعصب بازي ميكند.
نقش كادر فني در چنين مواقعي چيست؟
كادرفني هم بيتقصير نيست. هميشه در موفقيت يا ناكامي يك تيم كادرفني در راس امور قرار دارند، اما بحثم اين است كه اين نتايج فقط به كادرفني برنميگردد. امسال فقط بازي با سپاهان آن كيفيت لازم را داشت كه ميشود گفت كه انگيزه و هيجان اين بازي باعث شد تا كيفيت لازم را از پرسپوليسيها ببينيم، اما چرا بعد از آن ديگر تكرارش نكردند؟ يعني فقط همان بازي كادرفني خوب بود؟ پس پرسپوليس توانايي اين را دارد كه مثل بازي با سپاهان كار كند. ما پرسپوليسي هستيم كه هميشه در آسيا حرفي براي گفتن داشتيم اما الان نگران ليگ خودمان هستيم! مطمئن باشيد اين پرسپوليس اگر در هر سطح آسيا شركت ميكرد، زنگ تفريح رقبا ميشد! خدا را شكر كه در اين بازيها نيستيم!
درباره تغيير مديريت در اين باشگاه چه نظري داريد؟
قبلا گفتم و حالا هم ميگويم كه بدترين زمان پرسپوليس رسيد به اولين دوران مديريت درويش. پنجره نقل و انتقالاتي بسته شده بود و بدهي چندصد ميلياردي روي دست باشگاه گذاشته بودند، اما در بدترين شرايط تيم تا فينال آسيا صعود كرد و ميبينيم تمام بدهيها صاف ميشود و بازيكنان به حق و حقوقشان ميرسند و امكانات رفاهي در تمرينات ميآيد. نفراتي هم كه جذب شدند نظر سرمربي تيم بوده است و حالا نتايج ضعيف كوتاهي از سمت آقاي درويش نبود كه متاسفانه او قرباني شد! از هواداران خواهش ميكنم با واقعيتها پيش بروند و اميدوارم اين «رها كن و حيا كن» گفتن اشتباه نبوده باشد.
الان تكليف چيست؟
الان تيم در وضعيت برزخ است!
كسي هست كه بتواند به تيم كمك كند؟
پرسپوليس بايد تشكيلاتي مديريت شود. يعني هياتمديرهاي باشد كه اعضاي پيشكسوت هم بين آنها باشد و امكانات به آنها بدهند. اگر پيشكسوتي بيايد و حمايت مالي نشود همين آش و همين كاسه است! بايد شخصي بيايد كه در نظام و آقايان سياسي و مجلس و وزارتخانهها اعتبار داشته باشد تا بتواند درآمدزايي كند. درآمدزايي در پرسپوليس دستكمي از يك وزارتخانه ندارد تا بتواند روي پاي خودش بايستد. اما اگر پيشكسوتي بيايد كه حمايت مالي نشود آن سرمايه هم مثل هاشميان در بخش مديريت از بين ميرود.
قرار شده در دو بازي آينده هم هاشميان سرمربي بماند.
روز اول كه او آمد هم گفتم در زمان بازي هم بدون حاشيه كار كرده و در رده ملي و باشگاهي به لباسي كه بر تن كرده، احترام گذاشته است. فقط حرفم اين بود كه آقاي هاشميان را در زمان درست به پرسپوليس بياوريد. مثلا يحيي كه آن موفقيتها را به دست آورد چون در زمان خودش به پرسپوليس آمد. او تمام سلسله مراتب را طي كرد تا به نيمكت پرسپوليس رسيد. مثلا افشين پيرواني در زمان خودش نبود همينطور استيلي كه موفق هم نشدند. بايد آزمون و خطاها را به عنوان كمك بدهند و بعد سرمربي شوند مثل زمان عبدي كه دستيار دايي بود. وحيد، مربي بسيار بادانش و خوبي است اما پرسپوليس ريزهكاريهاي ديگري دارد. مثل كساني كه اولينبار راننده شدند كه فقط ماشين را راه ميبرند اما راننده باتجربه روان رانندگي ميكند، بهموقع ترمز ميگيرد و گازش را كم و زياد ميكند. مربيگري هم همين است! شما نميتوانيد چيزي را در زمان كوتاه به دست بياوريد و لازم است تا در يك پروسه چندين ساله به يك مربي روان تبديل شويد تا بتوانيد تصميمات بهموقع بگيريد. تمريندهنده هميشه هست اما مهم شناخت از بازي و زمان بازي است كه اين تصميمات خوب مربي در ۹۰ دقيقه را ميطلبد. وحيد در زماني كه نبايد ميآمد، آمد و يكي از سرمايههايمان را سوزاندند كه اميدوارم در اين مسير نااميد نشود. اين هم تجربه تلخي بود كه ميتواند آن را شيرين كند. دو تا بازي فرصت دادند كه فكر نميكنم با نتيجه همراه باشد.