ترجمه: نوشين محجوب|
در ماه آگوست، تنها چند روز پس از ديدار دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا با ولاديمير پوتين، رييسجمهور روسيه در نشستي در آلاسكا تصويري قابلتوجه از كاخ سفيد منتشر شد. ولوديمير زلنسكي، رييسجمهور اوكراين براي جلب حمايت ايالاتمتحده جهت دفاع از اوكراين در برابر حمله روسيه به واشنگتن سفر كرده بود، اما زلنسكي تنها نبود؛ رهبران فنلاند، فرانسه، آلمان، ايتاليا و بريتانيا همراه با دبيركل ناتو و رييس كميسيون اروپا در ديدار او با ترامپ حضور داشتند.
اين عكس گروهي به نوعي پاسخي بود به تصاوير منتشر شده از احوالپرسي گرم ترامپ و پوتين در انكوريج.
تصميم رهبران اروپايي براي همراهي با زلنسكي تركيبي از شجاعت و عملگرايي را به نمايش گذاشت. محكوم كردن ترامپ به دليل استقبال از پوتين در خاك امريكا يا برگزاري نشستي متقابل در اروپا براي جلوگيري از شرمساري سياسي داخلي ناشي از ديدار در دفتر بيضي شكل، گزينههاي سادهتري بودند، اما اين انتخابها مستلزم آن است كه رهبران اروپايي باور داشته باشند ميتوانند بدون بهرهمندي از قدرت نظامي، اقتصادي و ديپلماتيك ايالاتمتحده، از پيروزي روسيه در اوكراين جلوگيري كرده و امنيت كشورهاي خود را تضمين كنند. آنها به خوبي ميدانستند كه چنين امكاني وجود ندارد.
بنابراين رهبران اروپايي از نقاط قوت خود بهره بردند: نزديكي ايدئولوژيك جورجيا ملوني، نخستوزير ايتاليا به ترامپ، تماسهاي مكرر كاير استارمر، نخستوزير بريتانيا با او و رابطه منحصر به فرد الكساندر استاب، رييسجمهور فنلاند با ترامپ (كه بخش زيادي از آن به مهارت استاب در گلف وابسته بود). آنها با استفاده از اين اهرمها، رييسجمهور جنجالي ايالاتمتحده را به مسيري استراتژيك و تا حدي درست هدايت كردند. نتيجه اين تلاشها، توافقي براي ارسال سيستمهاي تسليحاتي پيشرفته ايالاتمتحده به اوكراين از طريق خريدهاي ناتو بود. حتي ترامپ درخواست كييف براي دريافت موشكهاي تاماهاوك را نيز درنظر گرفت.
الگوي تازه اروپا!
تلاش مشترك رهبران اروپايي براي ترغيب دونالد ترامپ جهت پايبندي به متحدان ايالاتمتحده و حفظ سيستم اتحادي كه خود اين كشور بنا كرده بود، نشاندهنده فاصلهاي چشمگير با دوره اول رياستجمهوري او بود.
در آن دوره، رهبران اروپايي در بهترين حالت نقشهاي حاشيهاي داشتند؛ رايدهندگانشان از ترامپ دلزده بودند و ويژگيهاي شخصيتي خودشان توانايي آنها را براي برقراري ارتباط موثر با او محدود ميكرد. درحالي كه آنها تلاش ميكردند نقش اصلي «مديريت ترامپ» در شبكه اتحادهاي ايالاتمتحده را رهبران آسيايي ايفا كنند كه برجستهترين آنها شينزو آبه، نخستوزير وقت ژاپن بود.
عكس معروفي از اجلاس گروه ۷ در كبك در سال ۲۰۱۸ رويكرد آبه را به خوبي به تصوير ميكشد.
در اين عكس آنگلا مركل، صدراعظم آلمان با حالتي بيصبر و جدالگونه روبهروي ترامپِ سركش يا بياعتنا ايستاده است، درحالي كه امانوئل مكرون، رييسجمهور فرانسه و ترزا مي، نخستوزير بريتانيا به نظر ميرسد از مركل حمايت ميكنند. اما آبه با چهرهاي كه نشان از بردباري دارد در كنار ترامپ ايستاده، زبان بدن او را تقليد ميكند و شايد در پي فرصتي براي كاهش تنش بود.
تيم دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۷ بدون هيچ استراتژي مشخصي براي آسيا به قدرت رسيد. در اين شرايط، شينزو آبه، نخستوزير ژاپن به آنها كمك كرد تا چارچوب «هند-اقيانوس آرام آزاد و باز» ژاپن را بپذيرند.
هنگامي كه ترامپ تهديد كرد كه «آتش و خشم» را بر سر كرهشمالي فرو خواهد ريخت، آبه ضمن اعلام حمايت ژاپن، به آرامي شرايطي را توضيح داد كه مشخص ميكرد آيا استفاده از زور واقعا ضروري است يا خير. در حالي كه بسياري از رهبران جهان از رويارويي با رييسجمهور غيرقابل پيشبيني ايالاتمتحده پرهيز ميكردند، آبه در طول دوره اول رياستجمهوري دونالد ترامپ بيست ديدار حضوري سي و دو تماس تلفني و پنج دور بازي گلف با او برگزار كرد. يكي از ديپلماتهاي ژاپني با طنزي به من گفت: «اين بيست اجلاس نبود، بلكه يك اجلاس بود كه بيست بار تكرار شد.»
آبه، به خوبي ميدانست كه قدرت ايالاتمتحده براي منافع ژاپن حياتي است و با موفقيت چشمگيري به سياستهاي امريكا شكل داد. در طول دوره اول رياستجمهوري دونالد ترامپ، ديگر رهبران آسيايي نيز از رويكرد آبه الگو گرفتند.
نارندرا مودي، نخستوزير هند در سال ۲۰۱۹ موفق شد دونالد ترامپ را به رويدادي در تگزاس با حضور ۵۰ هزار نفر از جامعه هنديتبارهاي امريكا بكشاند؛ اين تجمع با عنوان «سلام مودي» برگزار شد.
اسكات موريسون، نخستوزير استراليا و جو هاكي، سفير اين كشور در واشنگتن روابط نزديكي با مايك پنس، معاون رييسجمهور و تيم امنيت ملي ترامپ برقرار كردند تا در استراتژي چين و تعامل در منطقه جنوب اقيانوس آرام هماهنگ شوند.
حتي مون جائه-اين، رييسجمهور كرهجنوبي كه از جناح چپ سياسي بود و به ظاهر بعيد بود با ترامپ همسو شود، براي پيشبرد ديپلماسي با كرهشمالي به سوي او گام برداشت.
چرايي انفعال آسيا
اما در دوره دوم رياستجمهوري ترامپ، رهبران آسيايي با چالشهاي جدي در مديريت اتحادهاي خود با او روبهرو شدهاند. هيچ كس براي پر كردن جاي خالي شينزو آبه، كه در سال ۲۰۲۰ به دليل بيماري استعفا داد و در سال ۲۰۲۲ ترور شد، پيشقدم نشده است.
اين وضعيت از جهات مختلفي تعجبآور است. نخست، رويكرد ترامپ به منطقه در اين دوره بيشتر از دوره اول به استراتژي «اول آسيا» شباهت دارد. علاوه بر اين، نظرسنجيهاي سال ۲۰۲۴ نشان داد كه در استراليا، هند، ژاپن و كرهجنوبي مردم در مقايسه با اروپاييها نگراني كمتري نسبت به بازگشت ترامپ داشتند. همچنين نميتوان سكوت نسبي رهبران آسيايي را به جايگاه سياسي ضعيفتر آنها نسبت داد. رهبران اروپايي در موقعيتهاي سياسي قويتري نسبت به دوره قبل يا رهبران آسيايي امروز قرار ندارند: محبوبيت كاير استارمر، مانند فريدريش مرتز، صدراعظم آلمان بسيار پايين است و امانوئل مكرون به سختي قدرت را حفظ كرده است. هر چند رهبران اروپايي به دليل جنگ در اوكراين انگيزه بيشتري براي تقويت روابط فراآتلانتيكي دارند، اما با توجه به افزايش تهديدهاي نظامي و اقتصادي ازسوي چين، اين عامل به تنهايي رويكرد منفعلانه رهبران آسيايي را توجيه نميكند.
با از دست دادن آبه، نجواگر اصلي ترامپ، به نظر ميرسد آسيا در روابط خود با ايالاتمتحده دچار ترديد شده است. اين احتمال وجود دارد كه اين نقش توسط ساناي تاكاييچي، رهبر تازه منتخب ژاپن كه از نوادگان آبه است و بسياري از ديدگاههاي او را به اشتراك ميگذارد، پر شود (هر چند آينده سياسي او پس از جدايي شريك اصلي ائتلافي حزبش در ۱۰ اكتبر نامشخص است)، اما تاكنون در دوره دوم رياستجمهوري ترامپ، هيچ متحد آسيايي نتوانسته به اندازه آبه با رييسجمهور ايالاتمتحده ارتباط برقرار كند. درنتيجه، استراتژي ايالاتمتحده در آسيا همچنان مبهم باقي مانده و رهبران آسيايي از مزاياي كامل همكاري با امريكا، ازجمله امنيت بيشتر در برابر چين، محروم ماندهاند.
در خفا، يكي از عواملي كه مقامات آسيايي بارها در توضيح انفعال اخير خود به آن اشاره كردهاند، روند سياستگذاري در دولت دوم ترامپ است كه آشفتهتر و غيرقابل پيشبينيتر از دوره اول به نظر ميرسد. در آن زمان، آنها ميتوانستند بر شركاي قابل اعتماد و تاثيرگذار در داخل دولت، مانند اچ.آر. مكمستر، مشاور امنيت ملي، مايك پمپئو، وزير امور خارجه و مت پوتينگِر، مدير ارشد آسيا در شوراي امنيت ملي، حساب كنند. در مقابل، اين بار پاكسازيهاي دورهاي دولت از افراد به اصطلاح «جهانيگرا» و نقش كمرنگتر شوراي امنيت ملي، تشخيص اينكه كجا بايد در مورد مسائل كليدي موضع بگيرند يا انتظار داشته باشند همتايانشان در واشنگتن بدون اطلاع قبلي از موضع ترامپ ابتكار عمل را به دست بگيرند را براي متحدان دشوارتر كرده است.
تركشهاي جنگ تعرفهاي
سياستهاي تعرفهاي ترامپ، رهبران آسيايي را به گونهاي نگران كرده كه حتي افكار او درباره جنگ و صلح با كرهشمالي در دوره اول رياستجمهورياش نيز چنين اثري نداشت.
استراليا به راحتي ميتواند از تعرفههاي ۱۰درصدي وضع شده توسط دولت جان سالم به در ببرد، اما ترامپ تهديد كرده كه اگر استراليا پرداخت هزينه بيشتر براي داروهاي توليد شده در ايالاتمتحده را آغاز نكند، تعرفههاي اضافي ۲۰۰درصدي بر داروها اعمال خواهد كرد؛ سومين ضربه سنگين به سياستهاي استراليا. در همين حال، توكيو به تعرفههاي ۱۵درصدي وضعشده بر صادرات ژاپن به ايالاتمتحده تن داده است، اما تعرفههاي صددرصدي بر نيمهرساناها كه ترامپ مطرح كرده، براي شركتهاي ژاپني ويرانگر خواهد بود و هند از اينكه بايد تعرفههاي ۵۰درصدي را براي خريد نفت روسيه تحمل كند، عصباني و سردرگم است، حتي درحالي كه ترامپ پوتين را در آلاسكا در آغوش گرفت و تهديد تحريمهاي اقتصادي بيشتر ايالاتمتحده عليه مسكو را كنار گذاشت. دلايل عدم تبديل اين نارضايتي به تلاشهاي قويتر براي مديريت ترامپ، در هر كشور متفاوت است. در ژاپن، مشكل اصلي ضعف سياسي حزب حاكم ليبرال دموكرات (LDP) بوده است. با وجود نااميدي از تعرفهها و نظرسنجيهايي كه نشان ميدهد تنها ۱۶درصد از ژاپنيها به ترامپ اعتماد دارند، حمايت از اتحاد ايالاتمتحده و ژاپن همچنان بيش از ۹۰درصد است؛ اين حمايت عمدتا به دليل احساس تهديد مشترك ازسوي چين حفظ شده است. مردم ژاپن اگر ميتوانستند رويكردي مانند آبه را اتخاذ ميكردند، اما هيچكس با قدرت سياسي داخلي يا تيزبيني آبه براي ارتباط با ترامپ ظاهر نشده است. دستاوردهاي اوليه شيگرو ايشيبا، نخستوزير سابق در ديدار فوريه با ترامپ به دليل تعرفههاي ايالاتمتحده و جايگاه ضعيف ايشيبا در حزب خود (او در اوايل سپتامبر استعفا داد و انتخابات اكتبر را آغاز كرد) از بين رفت. جانشين او، ساناي تاكاييچي، محافظهكارتر است، از رويكرد «اولويت با ژاپن» حمايت ميكند و ديدگاههاي جنگطلبانهاي در مورد چين دارد كه ميتواند با دولت ترامپ همخواني داشته باشد.
با اين حال، ترامپ پيش از سفر برنامهريزي شدهاش به پكن در سال ۲۰۲۶، شروع به نرمتر كردن موضع خود درقبال چين كرده و اميدوار است با شي جينپينگ، رهبر چين به توافقي تجاري مثبت دست يابد. اگر تاكاييچي نخستوزير شود احتمالا براي اولينبار در عرض چند هفته، در اجلاس همكاري اقتصادي آسيا-اقيانوسيه (APEC) در كرهجنوبي با ترامپ ديدار خواهد كرد و هرچند حق دارد مانند آبه به ترامپ در مورد چين هشدار دهد، اما چنين هشداري در مواجهه با تغيير اولويتهاي ترامپ، خطرناكتر است. اگر ترامپ، تاكاييچي را به نفع روابط ايالاتمتحده و چين كنار بگذارد، او از نظر سياسي در داخل كشور آسيب خواهد ديد، اما اعلام پكن در ۹ اكتبر مبني بر گسترش محدوديتهاي صادرات فلزات خاكي كمياب (كه براي توليد فناوريهاي حياتي ضروري هستند) واكنش تندي از سوي ترامپ برانگيخت؛ او تهديد به اعمال تعرفه صددرصدي اضافي بر واردات از چين كرد و پيشنهاد داد برنامه ديدار با شي در APEC را لغو كند.
ترامپ قرار است در پايان ماه اكتبر به ژاپن سفر كند و تاكاييچي ممكن است بتواند از تنش جديد بين ترامپ و شي به نفع خود استفاده كند، اما تنها در صورتي كه ابتدا اوضاع داخلي خود را مرتب نمايد.
هراس از نزديكي ترامپ به چين
به نظر ميرسد آسيا در روابط خود با ايالاتمتحده تاحدودي دچار ترديد شده است. آنتوني آلبانيز، نخستوزير استراليا در داخل كشور قويترين موقعيت را دارد، چراكه در انتخابات ملي ماه مه محافظهكاران را شكست داد. با وجود برخي تماسهاي تلفني با ترامپ و عكسهاي گرفته شده در مجمع عمومي سازمان ملل، او در مقايسه با همتايان خود در ژاپن يا كرهجنوبي، رابطهاي نزديكتر با رييسجمهور امريكا حفظ كرده است. هنگامي كه آلبانيز در ۲۰ اكتبر براي اولين ديدار رسمي خود با ترامپ به كاخ سفيد سفر كند، از مزيت اتحاد ديرينه بين استراليا و ايالاتمتحده بهرهمند خواهد بود. استراليا از زمان جنگ جهاني اول در تمام درگيريهاي بزرگ ايالاتمتحده در كنار اين كشور جنگيده است و دو كشور شيوههاي دفاعي و اشتراكگذاري اطلاعات قوي (كه باتوجه به رقابت با چين براي هر دو طرف اهميت فزايندهاي دارد) را حفظ كردهاند. به عنوان بخشي از توافق آكوس كه در سال ۲۰۲۱ امضا شد، استراليا موافقت كرد كه چندين زيردريايي هستهاي كلاس ويرجينيا از ايالاتمتحده خريداري كند. تكرار رزمايش Talisman Sabre در سال جاري؛ رزمايش آموزشي نظامي دوجانبه بين ايالاتمتحده و استراليا بزرگترين رزمايش از زمان آغاز اين برنامه در سال ۲۰۰۵ بود.
كانبرا همچنين باتوجه به منابع معدني گسترده استراليا، آماده همكاري با واشنگتن در زمينه تامين زنجيرههاي تامين مواد معدني حياتي است. اما در اين اتحاد، نكات متناقضي نيز وجود دارد كه دو رهبر بايد آنها را مديريت كنند. تصميم پنتاگون براي بررسي ارزش توافق AUKUS مقامات استراليايي را نگران كرده است.
مايك هاكابي، سفير ايالاتمتحده در اسراييل، استراليا را به دليل بهرسميت شناختن كشور فلسطين مورد انتقاد شديد قرار داد. همچنين، دو دولت در مواضع خود درباره تغييرات اقليمي نميتوانند از يكديگر دورتر باشند. دولت كارگري آلبانيز در واكنش به تهديدهاي چين از لحني معتدلتر از ايالاتمتحده استفاده كرده و بر تثبيت روابط با پكن تاكيد دارد، هر چند اگر رويكرد ترامپ به چين همچنان تغيير كند اين ميتواند براي آلبانيز مثبت باشد. ترامپ در جناح چپ حزب كارگر به شدت منفور است؛ نظرسنجيهاي پيو نشان ميدهد كه ديدگاههاي منفي نسبت به ترامپ در استراليا بسيار قويتر از ساير نقاط آسيا است.
برخي مشاوران آلبانيز معتقدند كه او بايد كمتر در معرض توجه رييسجمهور امريكا قرار گيرد. با اين حال، آلبانيز به اولين ديدار خود در واشنگتن متعهد است، جايي كه فرصتي براي جلبتوجه ترامپ به تعامل عميقتر با منطقه -به ويژه آسياي جنوب شرقي و اقيانوس آرام كه تحت فشار چين قرار دارند و براي امنيت استراليا حياتي هستند- خواهد داشت.
به نظر ميرسد رابطهاي ايدئولوژيك و غيرمنتظره بين دونالد ترامپ و لي جائه ميونگ، رييسجمهور كرهجنوبي كه در ماه ژوئن انتخاب شد، امكانپذير باشد. لي در ۲۵ آگوست، عملكردي استادانه در دفتر بيضيشكل كاخ سفيد داشت و به ترامپ در مورد تعهدات سرمايهگذاري كرهجنوبي در اقتصاد ايالاتمتحده اطمينان داد و سطح تعرفهها را به ۱۵درصد كاهش داد. هر چند لي از جناح چپ مترقي ميآيد و تيم خود را با مشاوراني پر كرده كه كهنهسربازان اعتراضات طرفدار دموكراسي دهه ۱۹۸۰ هستند -اعتراضاتي كه تا حدي توسط ديدگاههاي ضدامريكايي (و حتي طرفدار كرهشمالي) شكل گرفته بود- اما او ثابت كرده است كه در سياست خارجي، فردي عملگرا و مصمم به تقويت روابط با ايالاتمتحده و ژاپن است. با اين حال، در ماه سپتامبر، مقامات مهاجرت و گمرك ايالاتمتحده به يك كارخانه هيونداي در جورجيا حمله كردند و به دنبال كارگراني بودند كه بيش از مدت ويزاي خود در آنجا اقامت داشتند. تصوير بيش از ۳۰۰ كارمند كرهجنوبي كه مانند زندانيان در حال تبعيد بودند، مردم كرهجنوبي را -كه بهتازگي به آنها گفته شده بود رابطه بين واشنگتن و سئول در حال قويتر شدن است- خشمگين كرد. حمايت كرهجنوبي از اتحاد با امريكا حدود ۹۰درصد بود، اما صداهاي ضدامريكايي در حلقه مترقي لي اكنون جسورتر شدهاند و رابطه بين لي و ترامپ نياز به ترميم دارد. حضور ترامپ در اجلاس APEC در اواخر اين ماه، اگر هر دو طرف بتوانند از آن بهره ببرند، فرصتي براي آشتي فراهم ميكند.
شايد هيچ متحدي از ايالاتمتحده به اندازه نارندرا مودي از بازگشت ترامپ مطمئن نبود و هيچكس به اندازه او نااميد نشده است. ترامپ، علاوه بر تعرفههاي ۵۰درصدي كه عليه هند وضع كرد، با به دست گرفتن تمام اعتبار پاياندادن به درگيري نظامي كه در ماه مه بين هند و پاكستان رخ داد و سپس دعوت از عاصم مونير، فرمانده ارتش پاكستان به كاخ سفيد دهلينو را خشمگين كرد.
براي بسياري در هند، اين اقدامات شبيه بازگشت نمادين به نوع سياست منطقهاي است كه واشنگتن ۲۵ سال پيش، پيش از ايجاد همكاري استراتژيك با هند، دنبال ميكرد.
مودي ميتوانست مسير شينزو آبه را در پيش بگيرد و اين بياعتناييها را ناديده بگذارد؛ در عوض تلاش كند تا ترامپ را به سمت مسيري بهتر هدايت كند، اما اين رويكرد براي مودي مناسب نبود و اكنون، با كاهش اكثريت حزب حاكم بهاراتيا جاناتا (BJP) در پارلمان و كند شدن اقتصاد هند، او نيز با وضعيتي سياسي داخلي چالشبرانگيزتر از دوره اول رياستجمهوري ترامپ روبهرو است. ترامپ در ۱۷ سپتامبر تولد مودي را تبريك گفت و مودي به گرمي پاسخ داد، اما با درنظر گرفتن غيبت احتمالي ترامپ در اجلاس چهارجانبه (Quad) در هند در اواخر امسال، به نظر ميرسد روابط بين واشنگتن و دهلينو براي مدتي همچنان تيره و تار بماند.
رويكرد منضبط شينزو آبه در قبال ترامپ و رقابت با چين، بستر مفهومي لازم را براي تحكيم استراتژي آسيايي فراهم كرد؛ استراتژياي كه به نفع ژاپن بود و نسخهاي از چارچوب «هند-اقيانوس آرام آزاد و باز» ايالاتمتحده را تشكيل داد. جلسه ماه آگوست بين ترامپ و رهبران اروپايي نيز هدف مشابهي را دنبال ميكرد و به اروپا اجازه داد تا سياست ايالاتمتحده در قبال اوكراين را تثبيت كند، زلنسكي را در اين مبارزه نگه دارد و امنيت اروپا را عليرغم استقبال از پوتين در آلاسكا تقويت نمايد. اما بدون مديري ماهر مانند آبه، مسير رويكرد ترامپ به آسيا همچنان نامشخص باقي مانده است. برخي در دولت فعلي، همان نگرانيهاي دولت اول ترامپ را در مورد جاهطلبيهاي هژمونيك چين دارند، در حالي كه برخي ديگر -ازجمله، خود ترامپ- ديپلماسي با چين را فرصتي براي دستيابي به معاملات تجاري كوتاهمدت ميدانند و مايل به كنار گذاشتن نگرانيهاي ديگر هستند. درحالي كه ستونهاي كليدي معماري امنيتي ايالاتمتحده -كه طي ۲۰ سال گذشته ساخته شدهاند، مانند گروه چهارجانبه (كواد)- متحدان ايالاتمتحده را به تعامل بيشتر امريكا با هند و اقيانوسيه ترغيب ميكنند، به ويژه پس از كاهشهاي عمده در كمكهاي توسعهاي كه زمينه را براي اعمال نفوذ چين در منطقه فراهم كرده است.
باتوجه به علاقه ترامپ به تعرفهها و غيرقابل پيشبيني بودن كلياش، مديريت دولت دوم او قطعا دشوارتر است و هيچ رهبر آسيايي فعلي نميتواند ادعاي اختيارات داخلي مشابه آبه را داشته باشد. اما اگرچه در حال حاضر هيچ «نجواگر ترامپ» شبيه آبه در ميان رهبران آسيا وجود ندارد، نميتوان اجازه داد اين غيبت ادامه يابد. رهبران آسيايي به دليل جاهطلبيهاي چين، انگيزه بيشتري براي حفظ واشنگتن در معادلات منطقه نسبت به سال ۲۰۱۷ دارند و تنها ايالاتمتحده قدرت تركيبي لازم را براي حفظ دفاع منطقهاي و جلوگيري از تجاوز پكن ارايه ميدهد. با وجود غيرقابل پيشبيني بودن ترامپ، اعضاي كليدي دولت او آماده افزايش تعامل با آسيا هستند. با اين حال، اينبار ابتكار عمل احتمالا تنها از سطح بالا خواهد بود. بنابراين، روابط شخصي با ترامپ براي قدرتهاي آسيايي حتي از دوره اول او نيز مهمتر است. صرفنظر از تركيبي از چاپلوسي، ترغيب و همسويي سياسي كه لازم است، رهبران آسيايي بايد از همتايان اروپايي خود بياموزند و اطمينان حاصل كنند كه ايالاتمتحده در بازي باقي ميماند.
مدير مركز مطالعات امريكا در دانشگاه سيدني و صاحب كرسي هنري اي.كيسينجر در مركز مطالعات استراتژيك و بينالمللي