پيشگامان موفق فيلم كوتاه ايران در تامپره
حسن لطفي
همه ساله در تامپره فنلاند جشنواره فيلم كوتاهي برگزار ميگردد كه فيلمسازان فيلم كوتاه ايران نيز از سالهاي دور در آن حضور موفقي داشتهاند. در چهل و دومين جشنواره فيلم كوتاه تهران شش فيلم ايراني از دورههاي مختلف اين جشنواره به نمايش در آمد كه تماشاي آنها برايم فرصتي براي گفتن از افرادي شد كه فيلم كوتاه را خوب ساختهاند.
استاد علي اكبر صادقي يا به قول همكلاسيها و رفقاي دوران نوجواني و جوانياش، اكبر نقاش، از كودكي دلبسته نقاشي بوده است. همين دلبستگي هم پاي او را به عالم سينما و فيلمسازي باز ميكند. شروع ارتباطش با هنر هفتم در دوره جواني و قبل از ورودش به دانشگاه هنرهاي زيباي تهران است. بعد از دبيرستان و از اواخر دهه 30 آتليهاي ميگيرد و در آنجا پلاكارد فيلم ميكشد. اولين پلاكاردش براي فيلمي عربي بوده كه به خاطر اختلاف با سفارشدهنده هيچوقت بر سردر سينمايي نميرود اما دومياش كه متعلق به فيلم ايراني ولگرد است بر سردر سينماها ميرود. بعد هم، پس از آنكه در اواخر دهه چهل و پس از گذراندن تحصيلات دانشگاهي در رشته نقاشي، وارد كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان (به عنوان طراح و نقاش كتاب پهلوان پهلوانان) ميشود به سينما نزديكتر ميگردد. در آنجا است كه وارد عرصه ساخت فيلمهاي كوتاه انيميشن ميشود. هر چند ساخت اين نوع از فيلم پيش از او با اسفنديار احمديه، جعفر تجارتچي، نصرت كريمي، آراپيك باغداساريان و فرشيد مثقالي آغاز شده و ادامه يافته است اما با ورود علياكبر صادقي به دنياي فيلم كوتاه و انيميشن اتفاق خوبي براي اين سينما رقم ميخورد. البته اولين فيلمش هفت شهر عشق-۱۳۵۰) فيلم موفقي نميشود. دليلش هم به عدم آشنايي او با فيلمسازي برميگردد. بنا به گفته خودش او قبل از فيلم گلباران (دومين فيلمش در سال ۱۳۵۱) حتي فرق بين كسي كه قصه فيلم را ميداد با كسي كه فيلمنامه را مينوشت نميدانسته! اما بعد از هفت شهر عشق به صورت تجربي و با پيگيري و دقت در آثار انيميشن دنيا (خصوصا آثار والت ديزني) جهش بزرگي در فيلمسازياش به وجود ميآيد. جهشي كه اگر فقط به شناخت سينما توسط صادقي خلاصهاش كنيم قضاوت درستي انجام ندادهايم. علياكبر صادقي در فيلم گلباران هنرمندي خلاق، جسور با دركي برآمده از زمانه خود است كه شناختش از نقاشيهاي ايران قديم (مينياتور و نقاشيهاي كتابهاي چاپ سنگي و نقاشي قهوهخانهاي و...) در حد كمال است. اما اين درك و شناخت مانع از نگاه نو و مدرن وي به ساختار روايي مدرن و نگاه تازه به موضوع فيلمش نميشود. علياكبر صادقي فيلم گلباران را با استفاده از ويژگيهاي نقاشيهاي ايراني در گذشته و درك خودش به عنوان هنرمندي نوگرا به تصوير كشيده است. زمان فيلم گلباران حدود نه دقيقه است اما اين زمان اندك باعث نشده تا سازندهاش از تيتراژ فيلم غافل بماند. او در اين تيتراژ كه حدود يك دقيقه و بيست ثانيه از زمان فيلم را در بر گرفته بيننده را فقط با عوامل فيلم آشنا نميكند و بلكه او را براي ورود به جهان فيلم و درك ايده ناظرش آماده ميسازد. خصوصا آنجا كه توپ گلولهاي شليك ميكند و لولهاش ميشكند و نام خودش به عنوان كارگردان از درون لوله منفجر شده بيرون ميآيد. انگار قرار است از نقش خودش به عنوان هنرمند در از كار انداختن ابزارهاي جنگي سخن بگويد. جنگي كه فيلم قرار است در نكوهش آن و دنيایي باشد كه اين اتفاق شوم رقم ميزند. هرچند فيلمنامه گلباران توسط فرد ديگري (حسن سماكار) نوشته شده اما تصاوير موجز و استفاده درست از رنگ و حجم و خطوط است كه فيلم گلباران را ماندگار كرده است. علي اكبر صادقي هوشمندانه و با ايجازي قابل ستايش موقعيتهاي موجود در فيلمنامه را تبديل به فيلم كرده است. بهطور مثال صحنهاي كه درگيري شخصي دو پادشاه باعث جنگ ميشود تبديل آدمهاي عادي به جنگجويان به شكلي كاملا بصري به تصوير درآمده است. از نظر مضمون هم نگاه صادقي و فيلمنامهنويس فيلم نگاهي انساني است كه با توجه به مخاطبان اصلي فيلم (كودكان و نوجوانان) به نقش ايشان در خاتمه جنگ توجه شده است. انگار روياي اين نقاش - فيلمساز دنياي بدون جنگي است كه در آن اكبر نقاش و كودكان و نوجوانان حضور پر رنگتري دارند. فيلم گلباران در جشنوارههاي معتبر دنيا نيز نماينده خوبي براي فيلم كوتاه، سينماي انيمیشن و سازندهاش بوده است. اين فيلم در جشنوارههاي كودكان تهران (۱۳۵۱)، تامپره فنلاند (۱۹۷۳)، فيلمهاي آموزشي لبنان (۱۹۷۴)، گريتر كلمبوس اوهايو (۱۹۷۵) و فيلمهاي نقاشي متحرك نيويورك (۱۹۷۵) موفق به كسب جوايزي شده است. نمايش اين فيلم در چهل و دومين جشنواره فيلم كوتاه تهران فرصت مغتنمي براي فيلمسازان جوان است تا با بخشي از گذشته پر افتخار تاريخ فيلم كوتاه آشنا شوند.