از مجرمنمايي تا سفيدشويي
تكليف پژمان جمشيدي را به دادگاه بسپاريم
سامان سعادت
پژمان جمشيدي، بازيكن سابق پرسپوليس و بازيگر سينما كه هفته پيش بازداشت شد، با قيد وثيقه آزاد شده تا پرونده او روال طبيعي خود را طي كند. آنطور كه رسانهها نوشتند جمشيدي با شكايت يك خانم بازيگر بازداشت شده بود.
آنچه در اين چند روز در فضاي رسانهاي و مجازي به چشم آمد اظهارات قطعي له و عليه پژمان جمشيدي بود. در روزهاي نخست بازداشت بسياري از رسانهها، خبرنگاران، فعالان فضاي مجازي و بلاگرها روي موج نخست اين خبر از قطعي بودن انجام جرم توسط پژمان جمشيدي نوشتند؛ ازجمله يكي از خبرنگاراني كه مخاطبان ميليوني در فضاي مجازي دارد و خودش را «خبرنگار اجتماعي» ميداند يا بلاگر وكيلي كه مدعي بود محتويات پرونده را ديده!
موج بعدي دقيقا نقطه مقابل موج اوليه بود. طرفداران و دوستان پژمان كه در لحظات نخست در شوك بهسر ميبردند و نميدانستند چطور بايد واكنش نشان بدهند كه بعدها به دفاع از مجرم متهم نشوند كمكم اعتماد به نفس پيدا كردند و ابتدا از لزوم خودداري از قضاوت پيش از نظر دادگاه نوشتند كه اتفاقا جمله درستي بود. با اين حال افراد موردنظر كمكم پا را فراتر گذاشتند و در اظهارات بعدي خود رسما جمشيدي را بيگناه معرفي كردند! شكي در اين نيست كه باتوجه به جايگاه اين سلبريتي و اتهام مطرح شده واكنشهاي گسترده اجتنابناپذير است اما از افراد صاحب تريبون و سرشناس انتظار ميرود قبل از بررسي كامل پرونده توسط دادگاه از اظهارنظرهايي كه فشار رواني و اجتماعي روي شاكي و متهم وارد ميكند خودداري كنند. چه آنكه ميگويد جمشيدي مجرم است و چه آنكه مدعي ميشود ماجرا از اساس صرفا توطئه بوده و به خاطر حسادتها و تنگنظريها يا باجگيري مطرح شده است. اگر قائل به غلط بودن قضاوت پيش از بررسي دادگاه هستيم اين قضاوت هم شامل تاييد ميشود هم انكار. در نمونههاي خارجي هم شاهد بوديم كه وقتي يك چهره سرشناس با اتهاماتي مشابه مواجه ميشود موج بزرگي از واكنشها به راه ميافتد اما در هيچ كدام نميبينيم كه دوستان و آشنايان فرد متهم با فشار رسانهاي سنگين و حمايتهاي بيدليل فرد را سفيدشويي كنند يا در نقطه مقابل افراد حقوقي و حقيقي جرات كنند طرف را رسما مجرم بنامند، چراكه عواقب قانوني براي آنها به همراه دارد. نكته پاياني! حتي با وجود مصاحبه مفصل روز گذشته وكيل پژمان جمشيدي و تاكيد هزارباره او بر بيگناهي كامل موكلش كه آن هم در نوع خودش عجيب است (معمولا كمتر چنين چيزي را بين افراد حقوقي ميبينيم) بايد درنظر داشته باشيم تنها مرجع رسيدگي نهايي دستگاه قضا و دادگاه است. اينكه فلاني بچه خوبي است و كسي تا به حال از او چيزي نديده يا اظهاراتي نظير سلبريتي جماعت فلان است و بهمان هيچ كدام اهميتي ندارند و تنها ملاك استناد، محتويات پرونده است. موضوع از اهميت و حساسيت بسياري برخوردار است. هيچ كدام از ما نميتوانيم از روي ظاهر بفهميم در منتهياليه ذهن يك فرد چه اميال خفتهاي وجود دارد و به چه شكل ممكن است اين اميال بروز كند. پژمان جمشيدي در حال حاضر با اتهامي مواجه شده كه آن اتهام از نظر دستگاه قضايي قابل بررسي و پيگرد بوده و اين نقطه دقيقا همانند برزخ است. بايد صبر كنيم تا دستگاه قضايي بدون فشار و جوسازي رسانهاي پرونده را به جلو ببرد و راي نهايي را صادر كند و شايد به همين دليل باشد كه هميشه اصرار بر اين است كه تا چيزي ثابت نشده نام شخص متهم رسانهاي نشود كه متاسفانه در اين پرونده توسط برخيها رعايت نشد.