نگاهي به چهل و دومين جشنواره فيلم كوتاه تهران
شب، داخلي جشنواره كوتاه تهران
سعيد هنرمند
چهل و دومين جشنواره فيلم كوتاه تهران در حالي برگزار شد كه بهرغم گستردگي آن در سطح اجرايي، موجي از نارضايتي ميان فيلمسازان جوان به وجود آمد. بسياري از شركتكنندگان نسبت به سه محور اصلي يعني انتخاب آثار، ليست كانديداها و توزيع جوايز اعتراض داشتند. در نگاه نخست شايد اين اعتراضها به عنوان واكنش احساسي صاحبان آثار ردشده تلقي شود، اما در نگاهي دقيقتر، آنچه در جشنواره امسال ديده شد نشانهاي از بحران اعتماد در ميان نسل تازه فيلمسازان ايراني است. آنان انتظار داشتند اين جشنواره به عنوان مهمترين بستر عرضه فيلم كوتاه كشور، تريبوني برابر براي نمايش استعدادها باشد، اما به باور بخش بزرگي از آنان، ساختار جشنواره بهگونهاي عمل كرده است كه امكان رقابت برابر وجود ندارد. مجموعهاي از گلايهها در روزهاي پس از اعلام نتايج در فضاي مجازي منتشر شد. اگر اين اعتراضها فقط در ايران اتفاق ميافتاد، شايد ميشد آن را صرفا به حس نارضايتي فردي تقليل داد، اما تاريخ سينماي جهان نشان ميدهد كه حتي معتبرترين جشنوارهها نيز در دورههايي با بحران عدالت و اعتراض روبهرو شدهاند. از ونيز تا برلين و از كن تا آكادمي اسكار، نمونههاي گوناگوني وجود دارد كه نشان ميدهد نظام داوري و انتخاب آثار همواره در معرض اتهام جانبداري، تبعيض يا اعمال نفوذ بوده است. در دهه اخير، جشنواره فيلم ونيز يكي از جنجاليترين دورههاي خود را پشت سر گذاشت، زماني كه تنها يك فيلم از كارگردان زن در بخش رقابتي پذيرفته شد. در جشنواره برلين نيز اتفاقات مشابهي رخ داده است. اين جشنواره كه همواره به عنوان يكي از سياسيترين رويدادهاي سينمايي شناخته ميشود، گاه به دليل جهتگيريها مورد انتقاد قرار گرفته است. در چند دوره اخير، حضور فيلمسازان جوان و مستقل از كشورهاي در حال توسعه به دليل كمبود بودجه و فقدان حمايتهاي اجرايي كاهش يافته و بسياري از منتقدان برليناله را به فاصله گرفتن از ماموريت اوليه خود يعني حمايت از سينماي جسور و اجتماعي متهم كردهاند. حتي رسانههاي اروپايي نيز گزارشهايي منتشر كردند كه در آن به نبود فرصت برابر براي آثار كوچك و غيراروپايي اشاره شده بود. در جشنواره كن نيز در طول سالهاي گذشته، نمونههاي متعددي از تصميمهاي بحثبرانگيز وجود داشته است. گاهي فيلمهايي كه منتقدان آنها را شاهكار خوانده بودند، از دريافت جايزه بازماندهاند و در مقابل آثاري با كيفيت پايينتر برگزيده شدهاند. آثاري كه حتي در ميان اعضاي هيات داوران نيز اجماع نداشت. منتقدان فرانسوي بارها درباره نفوذ كمپانيهاي بزرگ در تصميمگيريها هشدار دادهاند. اين روند موجب شد كه جشنواره كن در دهه اخير تلاش كند با افزودن بخشهاي تازه در جشنواره فرصت بيشتري براي فيلمسازان اول و مستقل فراهم كند. حتي جوايز آكادمي علوم و هنرهاي سينمايي كه با نام اسكار شناخته ميشود، از اتهام بيعدالتي مصون نمانده است. در سال ۲۰۱۶، تمام نامزدهاي بازيگري از ميان سفيدپوستان انتخاب شدند و اين مساله با موجي از اعتراض تحت عنوان OscarsSoWhite روبهرو شد. در همان سال بسياري از هنرمندان سياهپوست از شركت در مراسم خودداري كردند و آكادمي ناگزير شد قوانين عضويت و تركيب رايدهندگان را اصلاح كند.
راه برونرفت از اين وضعيت در شفافيت، تنوع و پاسخگويي نهفته است. شفافيت يعني جشنواره بايد معيارهاي انتخاب آثار را بهطور كامل اعلام كند. فيلمساز بايد بداند چه عواملي در پذيرش يا رد اثرش نقش دارند و هيات انتخاب بر اساس چه شاخصهايي امتياز ميدهد. در بسياري از جشنوارههاي بينالمللي، پس از پايان داوري، گزارش عمومي منتشر ميشود كه در آن روند بررسي آثار توضيح داده شده است. چنين گزارشي در ايران نيز ميتواند اعتماد را بازگرداند و حس عدالت را تقويت كند. تنوع نيز عامل مهمي است. هيات داوران بايد از تركيبهاي محدود و تكراري فاصله بگيرد. حضور كارگردانان زن، فيلمسازان شهرستاني، پژوهشگران سينما و حتي منتقدان مستقل در تركيب داوران ميتواند از غلبه سليقههاي تكراري جلوگيري كند. جشنوارهاي كه تنها از چهرههاي شناختهشده براي داوري استفاده ميكند، ناخواسته فضايي محافظهكارانه ايجاد ميكند و راه را بر نسل تازه ميبندد. در مقابل، گنجاندن صداهاي متفاوت به تصميمگيري، عمق و اعتبار ميبخشد. پاسخگويي سومين اصل است. در جشنوارههاي معتبر دنيا، برگزاركنندگان موظفند به پرسشها و انتقادات پاسخ دهند و در برابر جامعه سينمايي شفاف باشند. تجربه جشنوارههاي بزرگ دنيا ثابت كرده است كه پذيرش نقد و بازنگري در ساختار نهتنها اعتبار جشنواره را كم نميكند، بلكه به آن اعتبار مضاعف ميبخشد. اگر برگزاركنندگان جشنواره فيلم كوتاه تهران با رويكردي باز و اصلاحگر به انتقادها پاسخ دهند، ميتوانند از دل همين بحران اعتماد، الگويي تازه براي مديريت فرهنگي بسازند. فيلم كوتاه، بيش از هر شاخهاي از سينما، به عدالت در فرصت نياز دارد.
فيلمسازان جوان ايران سرمايههاي بالقوه آينده سينما هستند. آنان با شور و جسارت وارد عرصه ميشوند و نياز دارند حس كنند تلاششان ديده ميشود. بازگرداندن اين احساس وظيفهاي است كه تنها با بازسازي عدالت، شفافيت و تنوع ممكن ميشود. در جهاني كه حتي اسكار و كن از اتهام بيعدالتي مصون نيستند، جشنواره تهران ميتواند با انتخاب مسير گفتوگو و اصلاح، به نمونهاي الهامبخش تبديل شود، نمونهاي كه نشان دهد در دل نارضايتي نيز ميتوان اميد آفريد و از دل اعتراض، امكان رشد و آفرينش ميتواند ميسر شود .